چالشهای گونههای کلیدی حیات وحش
گونههای کلیدی حیات وحش در کشور با چالشهای مختلفی مانند چرای بیرویه دام، جادهسازی، معدن، دام مازاد بر ظرفیت، خطوط انتقال نیرو، زمینهای کشاورزی و دیمکاریها روبهرو هستند. بدین جهت بازیابی گونههای کلیدی برای احیای هر اکوسیستم دارای اهمیت است.
در دنیا حدود ۳۰ هزار گونه در معرض خطر و ۸۴۰۰ گونه در معرض خطر انقراض داریم. معرفی این گونهها به عنوان گونه کلیدی و حفظ اکوسیستمها - واحد محیط زیستی ارزشمند - براساس گونههای کلیدی بسیار دارای اهمیت است. به جهت اهمیت این موضوع به ۱۲ نکته از صحبتهای عبداله سالاری - یک متخصص اکولوژی و مدیریت حیات وحش - اشاره میکنیم:
*گونههای کلیدی یا شاخص به عنوان گونههای چتر از نظر اکولوژیک و به دلایل مختلف برای مردم و فرهنگ جامعه محلی خود دارای اهمیت بسیاری هستند. آنها به عنوان گونههای هدف سایر گونهها را پوشش میدهند و تحت چتر حمایتی خود درمیآورند. اینگونه حفاظت از سایر گونهها و کل اکوسیستم بسیار بهتر انجام میشود.
*بیشتر گوشتخواران گونههای کلیدی به حساب میآیند. به عنوان نمونه یوزپلنگ گونه کلیدی است چراکه در راس هرم اکولوژیک قرار دارد، برای فرهنگ جامعه دارای اهمیت است.
*هر اکوسیستم، گونههای کلیدی مختص به خود را دارد که لزوما هم نباید گوشتخوار باشند. به عنوان نمونه در لرستان، سمندر لرستانی گونه کلیدی و در معرض خطر انقراض آن اکوسیستم است. برای شناخت گونههای کلیدی باید به بررسی گونههای در معرض خطر انقراض هرکدام از اکوسیستمها بپردازیم.
*گونههای کلیدی لزوما در خطر انقراض نیستند بلکه هر کدام به جهتی دارای اهمیت خاصی هستند اما متاسفانه معمولا غالب آنها علاوه بر خصوصیت چتر بودن، ویژگی در معرض خطر انقراض بودن را نیز دارند.
*پاندا از نظر شکلوشمایل و ایدئولوژیک گونه شاخصی است اما در عین حال در خطر انقراض است. پاندا نشان بارزی از یک گونه چتر است که میتواند سایر گونهها در اکوسیستم را تحت حمایت خود درآورد.
*یوزپلنگ آسیایی در اکوسیستمهای بیابانی مانند توران و میاندشت حضور دارد. اکثرا به این موضوع و زیستگاه یوز آگاهی دارند اما از وجود پستانداران دیگری مانند آهو، جبیر، قوچ و میش، کل و بز، پلنگ یا پرندگانی مانند هوبره و زاغ بور در این اکوسیستم اطلاع ندارند چراکه کمتر شناخته شده هستند.
*با برجسته کردن یوز در منطقه توران و میاندشت به نوعی تمامی گونهها در این اکوسیستم تحت حمایت یوز قرار میگیرند و حفاظت میشوند.
*تهدیدات تنها منحصر به گونههای کلیدی نیستند بلکه این چالشها تمامی گونهها را تحت تاثیر قرار میدهد. مهمترین چالش، تغییر اقلیم و خشکسالیهای طولانیمدت است همچنین اساسیترین تهدید، تخریب و تبدیل زیستگاهها است که ما در ایران با آن بسیار دست و پنجه نرم میکنیم.
*جادهسازی، معدنکاوی، وجود دام مازاد بر ظرفیت، خطوط انتقال نیرو، زمینهای کشاورزی و دیمکاریها - که هر مکانی را با شخم زدن به زمین کشاورزی و دیمی تبدیل میکنند- از چالشهایی است که گونههای حیات وحش را تهدید میکنند همچنین آفرود از چالشهای اخیر است که نیاز به مدیریت دارد.
*دام مازاد یکی از اساسیترین چالشهای مراتع و حیات وحش است. تعارضاتی در رویشگاهها با مصرف بیرویه دامها ایجاد و باعث میشود برای حیات وحش مرتعی باقی نماند. انتقال بیماریهای مشترک بین دام و حیات وحش از دیگر خطرات برای حیات وحش است.
*فرهنگسازی و پژوهش بسیار دارای اهمیت است. به عنوان نمونه در مردادماه امسال توله یوز ماده را بر اثر تصادف در جاده میاندشت از دست دادیم. برخی معتقد بودند اداره راه و شهرسازی باید دوربین کنترل سرعت و تابلوهای هشدار نصب میکرده که این اقدام را انجام نداده همچنین سازمان محیط زیست برای متقاعد کردن وزارت راه و شهرسازی تلاش کرده اما چرا و چگونه نتیجهبخش نبوده است؟ به عبارتی میتوان گفت فرهنگ ارزشمند بودن این گونهها بین مردم نهادینه نیست و مسئولان وزارت راه اقدامی برای این گونه انجام ندادهاند.
*اصلیترین راه حفاظت، افزایش فرهنگ ارزشمند بودن گونهها در سطح جامعه است چراکه مسئولان نیز از همین مردم هستند و با این کار آنها نیز نسبت به این موضوع دغدغهمند میشوند.