گزارش مراسم ۱۶ آذر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران
دبیر انجمن در مراسم انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران گفت: دانشگاه علیرغم فشارهای امنیتی شانه به شانهی مردم ایستاده است.
مراسم انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علوم پزشکی تهران به مناسبت روز دانشجو ساعت ۲ بعدازظهر امروز چهارشنبه در حالی در سالن چمران دانشکدهی فنی پردیس مرکزی شروع شد که اطراف دانشگاه نیروهای امنیتی مقابل یا در کنار درهای ورودی مستقر شده بودند. ورود به دانشگاه با همان سختگیریای که در این چند وقت اخیر اعمال شده بود صورت میگرفت و صبح امروز حتی سختگیرانهتر هم بود.
به گفتهی دانشجویان پیش از این برنامه تجمعاتی در سطح دانشگاه، مقابل دانشکدهی فنی و هنرهای زیبا، نیز شکل گرفته که با برخورد تند نیروهای حراست و افرادی با لباس حراست مواجه شده است. دودستگی میان نیروهای حراست در برخورد با دانشجویان نیز نکتهی عجیب این برخوردها بود. طبق اظهارات یکی از دانشجویان یکی از افراد حاضر در تجمع مقابل هنرهای زیبا بازداشت شده است. در اثر این برخوردها هیچ یک از این تجمعات عملا شکل نگرفت.
ورود به سالن چمران باتوجه به جمعیت زیادی که در سالن حاضر شده بودند باز هم آسان نبود و به مرور دستهدسته دانشجویان را و تنها از در پایینی به سالن راه میدادند. صندلیها پر شده بودند و عدهای در راهروها یا مقابل سن روی زمین نشسته بودند. مهمترین مهمان این برنامه پدر و مادر یکی از دانشجویان بازداشتی به نام محمد شکرخدا بود.
قایقهای کاغذی سیاه رنگی با لکههای سرخ به یاد کیان پیرفلک و تصویر درگذشتگان اعتراضات اخیر و نیز اعتراضهای سالهای گذشته روی سن جلب توجه میکرد. نوشتهها و تصویرهای روی دست حاضرین سالن عبارت بودند از «نه به آدمربایی»، «میزان، خشم ملت است»، «کرد و بلوچ، آذری * آزادی و برابری»، تصویر مهسا امینی و … .
در آغاز برنامه دانشجویان سرودها و شعارهایی را اجرا کردند. مجری برنامه، کیان بنیهاشم، متن مقدمهی مراسم را با جملهی معروف کیان پیرفلک شروع کرد «به نام خدای رنگینکمان». بعد از قرائت متن، حاضران در سالن به احترام کلمهی آزادی در سکوت ایستادند درحالیکه دستهایشان را نیز با دستبندهای سیاه زن، زندگی، آزادی با علامت آزادی برافراشته بودند.
فیلم اصلی برنامه پخش شد. در فیلم به سیر اعتراضات مردمی در سالهای اخیر اشاره شده بود از جمله صدای فریاد زن خوزستانی «مظاهرات سلمیه»، کشاورزان اصفهانی، برخورد گشت ارشاد با زنی که فریاد میزد «دخترم مریضه» و زدوخوردهایی که این اواخر در دانشگاه اتفاق افتاده بود. جمعیت حاضر در سالن به قسمتهای مختلف این فیلم با شعار واکنش نشان میدادند.
اشک در چشمهای بعضی از حاضرین حلقه زده بود و متاثر شده بودند. شعارهای دانشجویان همصدا با مردمی بود که در این سه ماه در خیابان حضور داشتند؛ شعارها همان شعارها بود از جمله زن، زندگی، آزادی ، قسم به خون یاران ایستادهایم تا پایان و یا فریاد متوالی کلمهی آزادی. صدای عدهی قلیلی که شعارهای رادیکال میدادند در میان صدای جمعیت اصلی شنیده نمیشد.
آهنگ «سرود زندگی» مهدی یراحی بعد از غم جاری در صحنههای فیلم، انگار جان تازهای به سالن بخشید و دانشجویان ایستاده با دستهایی برافراشته این سرود را همخوانی کردند.
مجری برنامه اعلام کرد پدر و مادر یکی از دانشجویان بازداشتی، محمد شکرخدا، بین مهمانها در ردیف اول نشستهاند. همهی حاضرین در سالن به احترامشان ایستادند، دست زدند و شعار دادند که «دانشجوی زندانی آزاد باید گردد». آنها نیز رو به جمعیت حاضر در سالن ایستادند و ادای احترام کردند.
بین مهمانها در ردیف اول افراد دیگری نیز حاضر بودند از جمله خانم الهه کولایی، کارن ابراهیم نیا، دکتر بقایی، حسامالدین علامه و عدهای دیگر که یا جزو اساتید بودند و یا از اعضای ادوار انجمن اسامی دانشجویان دانشگاه تهران.
سخنران برنامه کیومرث اشتریان، استاد دانشکدهی حقوق و علوم سیاسی، بود. آقای اشتریان صحبتهای خود را با اشاره به متنی که مجری برنامه خواند از یک پرسش شروع کرد «پرسش مهمی فراروی جنبش دانشجویی است و آن هم این است که این «ما» که در حرفهای ابتدایی مجری شما نیز آورده شد کیست؟» و ابراز خرسندی کرد که در صدای این جمع و شعارهایشان و میان صداهای مردم شعارهای واگرایانه یا نفوذ خارجی وجود ندارد.
اشتری به سیر جنبش دانشجویی و گرایشهایی که داشته است نیز اشاره کرد از جمله اینکه به گرایش اصلاحطلبانهی جنبش دانشجویی اشاره کرد که با فریاد دانشجویان حاضر در سالن مواجه شد «دیگه (چنین گرایشی) نداریم». آقای اشتری در پاسخ گفت نمیتوانید گذشتهی خود را انکار کنید؛ گرایش مذهبی داشتهاید، گرایش اصلاحطلبانه داشتهاید و… . او همچنین به وظیفهی قدرت سیاسی اشاره کرد که باید راه را برای تساهل و تسامح باز کند و وظیفهی «ما» را نیز تلاش برای فضای گفتگوی اجتماعی عنوان کرد. باتوجه به فضای هیجانزدهی سالن که هر جملهی او را پاسخ میدادند حرفهای خود را کوتاه کرد و گفت میخواستم روضهای طولانی بخوانم اما جو حاکم در سالن پذیرا نیست.
سرود سوگندنامه که منسوب به جنبش سبز است تغییراتی در متن متناسب با اعتراضات اخیر کشور کرده بود، در سالن با همراهی حاضرین پخش شد.
دانشجویان همچنان فریاد میزدند و شعار میدادند «تا حرف حق رو گفتیم * صدای تیر شنفتیم»، «رهایی حق ماست * قدرت ما جمع ماست»، «به من نگو فتنهگر * فتنه تویی […]»، «نه پادگان، نه بنگاه، درود بر دانشگاه»، «کرد و بلوچ، آذری * آزادی و برابری» و… . اینبار هم عدهی بسیار قلیلی شعارهای رادیکال دادند که با خواهش مجری متوقف شدند.
دبیر انجمن اسلامی، سیداحسان هاشمی، بیانیه ۱۶ آذر را خواند. متن بیانیه به انواع مسائل و مشکلات کشور در این سالها، اهمیت ظلمستیزی و مبارزه با ظالم، درصد پایین مشارکت مردم در انتخابات ریاست جمهوری و درنتیجه مقبولیت اندک آن نزد آحاد مردم و ریزش حتی همان عدهی اندک و نادیده انگاشتن حقوق نیمی از ملت یعنی زنان اشاره داشت و نام مهسا امینی را در این مورد مثال زد.
در این متن همچنین دعوت به مذاکره و گفتگو از سوی حاکمیت را در تضاد با بازتولید خشونتی دانسته شده که در خیابان و دانشگاه اعمال میشود. سید احسان هاشمی به شیوهنامهی جدید دانشگاه و همدستی دانشگاه با نهادهای امنیتی در برخورد با دانشجویان نیز اشاره کرد. دبیر انجمن اسلامی گفت: دانشگاه علیرغم فشارهای امنیتی شانه به شانهی ملت ایستاده است.
در حین قرائت بیانیه نیز دانشجویان با شعار واکنش نشان میدادند: «توپ، تانک، مسلسل دیگر اثر ندارد * به مادرم بگویید دیگر دختر ندارد» و…
در پایان دبیر انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه تهران و علومپزشکی از همهی حاضرین تشکر کرد و بابت محدودیتها از دانشجویان عذرخواهی کرد و آنها را حاصل ملاحظات بالاجبار دانست.
آهنگ دیگری از مهدی یراحی، خوانندهی معروف این ایام، پخش شد.
دانشجویان شعار میدادند «محمد شکرخدا آزاد باید گردد». چشمهای مادر محمدشکرخدا خیس شده بود.
یکی از دانشجویان بدون هماهنگی روی سن رفت و میگفت «دوستان! این مراسم نباید باعث تخلیهی انرژی ما شود. ما نباید هدفمان را فراموش کنیم». انتظامات سالن از او خواستند به حرفهای خود ادامه ندهد.
یکی از دختران حاضر در سالن نیز بدون هماهنگی بالای سن رفت و پایین موهای خود را قیچی کرد که با واکنش سریع انتظامات سالن مواجه شد.
با پایان برنامه تعدادی از دانشجویان قبل از خروج از سالن تک به تک نزد خانوادهی محمد شکرخدا میرفتند؛ آنها را در آغوش میکشیدند و ابراز همدردی میکردند.
بیرون از دانشکدهی فنی گروهگروه دانشجویان ایستاده یا نشسته بودند. حضور نیروهای حراست دانشگاه نیز پررنگ بود. یکی از آنها نیز با موتور در دانشگاه گشت میزد.
در خیابان قدس بسته بود و خروج فقط از در خیابان ۱۶ آذر ممکن بود. طبق روایت یکی از دانشجویان، در نزدیکی حصار خیابان ۱۶ آذر چیزی از بیرون از دانشگاه به سمت یکی از دانشجویان پرتاب شد.