چگونه تشخیص بیماری هولناک را در مورد خود و دیگران مدیریت کنیم؟
از بیان عباراتی به عزیز بیمارتان مانند «تو یک جنگجو هستی»، «بیا در نبرد پیروز شویم» یا «به قدرت مثبتاندیشی ایمان داشته باش» بپرهیزید چرا که در تمام این جملاتی این حس القا میشود که نگرش فرد تنها عامل تعیین کننده نتیجه بیماری خواهد بود.
شنیدن خبر ابتلا به یک بیماری ترسناک امری معمول است. در سال ۲۰۲۳ میلادی تقریبا ۲ میلیون نفر در ایالات متحده به سرطان مبتلا خواهند شد و تخمین زده میشود که ۶۰۰۰۰۰ نفر بر اثر این بیماری جان خود را از دست بدهند.
به نقل از وُکس، همچنین، صدها هزار امریکایی با تشخیصهای تهدید کننده زندگی مرتبط با بیماریهای پیشرفته ریه، قلب، کلیه یا کبد، سکته مغزی و سایر بیماریهای عصبی روبرو هستند.
راههایی دارد که میتوانید با دقت درباره تشخیص چنین بیماریهایی صحبت کرده و به آن پاسخ دهید خواه پس از دریافت خبر مربوط به سلامت خود و برای جلب حمایت از جانب عزیرانتان باشد و یا آن که بخواهید در کنار کسی باشید که قصد مراقبت از او را دارید.
در ادامه به چند راهنمایی و توصیه در این باره خواهیم پرداخت:
چگونه در مورد تشخیص ترسناک با دوستان و اعضای خانواده صحبت کنیم
اطلاعات مربوط به تشخیص بیماری و این که آن را با چه افرادی به اشتراک میگذارید و همچنین بهترین زمان برای مطرح کردن آن به نیازهای فردی شما و آن چه برایتان مناسب است بستگی دارد.
شما باید کاری را که با آن احساس راحتی میکنید انجام دهید. اگر نمیخواهید لزوما محبور نیستید فورا موضوع را با همگان در میان بگذارید. این زندگی شما و شرایط شخصیتان است. اشکالی ندارید انتخاب کنید که به چه کسی میخواهید بگویید و به چه کسی نمیخواهید بگویید.
میتوانید با اطلاع دادن به چندین نفر برای خود یک تیم پشتیبانی ایجاد کنید و بالعکس ممکن است احساس تنهایی و انزوا کنید زیرا افرادی را در زندگی خود ندارید که بتوانید به آنان اعتماد کنید. در صورت مواجهه با وضعیت دوم میتوانید با افراد دیگری که در جامعه پزشکیتان به همان بیماری مبتلا شدهاند ارتباط برقرار کنید یا با یک متخصص سلامت روان در ارتباط باشید.
به عزیزی که تشخیص هولناکی درباره او وجود دارد چه بگوییم و چه نگوییم
علیرغم آن که بدون شک فهم این که فردی که دوستاش دارید با یک تشخیص تهدید کننده زندگی مواجه شده ترسناک است نشان دادن حمایت از آنان مستلزم مدیریت احساساتتان به جای انتظار داشتن از آنان است. تحمل احساس ناتوانی دشوار است و به طور غریزی این احساس را در افراد ایجاد میکند که باید سریعا کاری را انجام دهند. در عوض، از احساسات خود آگاه شوید، مکث کنید، همدلی را تقویت کنید و سپس ببینید که چگونه میتوانید برای عزیزتان مفید باشید.
در نظر داشته باشید که به محض تشخیص سرطان، بیماران میتوانند تغییر ناگهانی را در احساس خود و هویتشان تجربه کنند. مواجهه با مرگ و میر و مبارزه با پریشانی وجودی بالقوه میتواند طاقتفرسا باشد و میتواند پیامدهای متفاوتی برای نقشهای مختلف در زندگی آنان داشته باشد.
شما میتوانید با گوش شنوا بودن، پاسخ دادن دلسوزانه و اجازه دادن به عزیزتان برای به اشتراک گذاشتن تمام عواطف و احساساتی که ممکن است برایش ایجاد شود، نقش مفیدی ایفا کنید. با این وجود، اگر به اشتراکگذاری احساسات در مورد بیماریای که در آنان تشخیص داده شده آخرین کاری است که آنان میخواهند انجام دهند میتوانید به فرد بیمار بگویید: «من اینجا هستم و اگر زمانی خواستی صحبت کنی گوش خواهم کرد». این صحبت میتواند در مورد تشخیص بیماریشان باشد و یا درباره هر موضوع دیگری. فرد بیمار ممکن است از شما بخواهد در مورد اخبار یا شایعات مرتبط با سلبریتیها صحبت کنید و ممکن است بخواهد موضوع بحث را تغییر دهد که این نیز اشکالی ندارد.
از بیان عباراتی به عزیز بیمارتان مانند «تو یک جنگجو هستی»، «بیا در نبرد پیروز شویم» یا «به قدرت مثبت اندیشی ایمان داشته باش» بپرهیزید چرا که در تمام این جملاتی این حس القا میشود که نگرش فرد تنها عامل تعیینکننده نتیجه بیماری خواهد بود. همچنین، علیرغم آن که برخی از افراد در این واژگان قدرت را احساس میکنند در برخی این واژهها میتواند اضطراب و ناراحتی وجودی را تشدید کند.
زمانی که به فرد بیمار میگویید: «شجاع باش، قوی باش و مثبت فکر کن» ناخواسته به او میگویید که باید چه احساسی داشته باشد و چگونه باید با بیماری کنار بیاید و باعث از بین رفتن توانایی آن فرد برای توصیف واقعی احساسات و تجربیات فردیاش میشوید. در آن صورت بیمار احساس بیاعتباری و انزوا خواهد کرد.
در این راستا از آغاز جمله با واژه «حداقل» یا «دست کم» خودداری کنید جملاتی مانند: «حداقل زود متوجه شدند»، «حداقل به شیمی درمانی نیازی نداری»، «حداقل فرزند، شغلی پردرآمد و شریک زندگی داری»، «حداقل پیش از این به کشورهای مختلف سفر کرده بودی».
بیان واژه «حداقل» باعث میشود تجربه یک فرد در زندگی را به «حداقل» تقلیل دهید. در عوض ممکن است بخواهید تجربه فرد را مورد تایید قرار داده و واژگان حمایتگر را مطرح کنید مانند: «برای آن که این موضوع را با من به اشتراک گذاشتی متشکرم»، «ممنون برای بیان داستان زندگی خود و این که به من اعتماد کردی»، «من شنونده صدایت خواهم بود».
از بیان اظهارات «بیش از حد دراماتیک» مانند «چرا باید برای تو چنین اتفاقی رخ میداد»؟، «این منصفانه نیست» و «این بدترین چیزی است که ممکن است رخ دهد» اجتناب ورزید. بیان چنین جملاتی این احساسی را به فرد القا میکند که شما صرفا میخواهید چیزی را بگویید که او میخواهد بشنود در حالی در واقع با بیان این جملات تنها کاری که انجام میدهید تشدید اضطراب و تشویش خاطر در آن فرد است.
از بیان روایت در مورد افراد دیگری که با تشخیص بیماری مشابهی مواجه شدهاند خودداری ورزید. این موضوع تنها به پیچیدهتر شدن تجربه فرد از بیماری دامن میزند. واقعیت آن است که هر فردی تجربه کاملا شخصی خود را دارد. افراط در بیان روایتهای آسیبزا معمولا به جای کاهش اضطراب سبب تشدید آن خواهد شد.
صحبت کردن در مورد یک بیماری تشخیص داده شده و تهدید کننده زندگی چالشی برای تمام افراد درگیر با آن به ویژه برای فردی که بیماری در او تشخیص داده شده ایجاد میکند. در این مورد باید متفکرانه عمل کرد. برای مثال، درست چند هفته پیش از اسکن و آزمایشات برنامهریزی شده بیمار، دوست او میتواند پیامکی با این مضمون برایش ارسال کند: «من به تو فکر میکنم. احساس نکن که حتما باید نتیجه آزمایش را با من در میان بگذاری اما میخواهم بدانی که من برایت بهترینها را آرزو میکنم». به همین سادگی. این کار کوچکی است که تاثیر زیادی دارد و نشان میدهد شما تا چه اندازه برای آن فرد اهمیت قائل هستید.