هر افغانستانی ۱۰۰ میلیون تومان

بک جامعه شناس می‌گوید: هر افغانستانی در ایران باید یک پرونده فردی داشته باشد، درحالی‌‌که از ابتدای ورود افغانستانی‌‌ها به ایران، آن‌ها به‌شکل پناهنده جمعی در نظر گرفته شدند؛ یعنی اعتقاد بر این بود که آن‌ها پناهنده هستند و باید به کشور خودشان برگردند؛ به‌همین‌دلیل هیچ وقت دولت حاضر به تشکیل پرونده برای این افراد نشد.

هر افغانستانی ۱۰۰ میلیون تومان

آفتاب مایل می‌تابد روی صورت گندمگون و گرد «زعفران». روسری گلدارش پر رنگ است؛ آبی، صورتی و سفید با پیراهن نخی بلندی به رنگ آفتابگردان، باغچه و دریا. چشم‌های حبه‌انگوری‌اش رد اتوبوس‌ها را می‌گیرد؛ اتوبوس‌های سفید، آبی و زرد که از میان کوچه خاکی، سوت‌زنان، غول سیاه آهنی را رد می‌کنند و وارد محوطه‌ای بزرگ می‌شوند؛ خیلی بزرگ.

 

«روزی حداقل ۱۵-۱۰تا از این اتوبوس‌ها وارد مرکز می‌شوند. هرکدام با هر تعداد صندلی که داشته باشند، حداقل ۴۵ نفر را سوار می‌کنند. حالا می‌خواهند صندلی ۵۲ تایی باشند، می‌خواهند ۲۸ تایی. هر نفر یک‌میلیون و ۸۰۰ هزار تومان تا مشهد.» توضیحات احمد رفیق، راننده یکی از اتوبوس‌ها.

مسیر اتوبوس از این مرکز در شهرستان کرج تا اردوگاه سفیدسنگ است؛ سفیدسنگ یکی از مراکز بزرگ نگهداری مهاجران افغانستانی است، در ۱۹ کیلومتری شهرستان فریمان در استان خراسان رضوی. از کرج تا سفیدسنگ، ۱۲ ساعت راه است و پول مسیر را خود مهاجران باید پرداخت کنند؛ سهمی از آن هم به نیروی انتظامی، وزارت کشور و... می‌رسد.

زعفران، نام زن جوان منتظر است که برگه سفید مچاله‌شده‌ای را با خواهرش رعنا دست‌به‌دست می‌کند. رعنا و زعفران، گوشه دیوار، در همسایگی در آهنی، به زحمت سایه‌ای پیدا کرده‌اند و طوری که زانو‌ها را بغل کرده باشند، نشسته‌اند و گوشی‌های تلفن همراه بین‌شان دست‌به‌دست می‌شود: «پول داری؟ وقت نداریم. تا ظهر رحیم را می‌برند.» برای آزادی رحیم ۱۰ میلیون تومان می‌خواهند، روی برگه دو شماره کارت بانک با خودکار آبی نوشته شده، یکی به‌نام آقای ج و یکی به‌نام آقای ر. حساب‌ها شخصی است؛ هرکدام ۵ میلیون تومان.چرا به حساب شخصی می‌زنی؟

نمی‌دانم خانم. به ما گفتند این را واریز کن، شوهرت آزاد می‌شود.

رحیم کارگر افغانستانی است، صبح روز سه‌شنبه، آفتاب نزده، او را با گروهی دیگر از همشهریانش در مسیر کار در نظرآباد دستگیر کرده و به مرکز ساماندهی اتباع و مهاجران خارجی استان البرز آورده‌اند؛ مرکزی در یکی از فرعی‌هایی نزدیک به میدان استاندارد کرج.

از میانه کوچه، جمعیت دیده می‌شوند. زنان و مردان اطراف در بزرگ آهنی نشسته‌اند و چشمان منتظرشان به در دوخته شده. لای در، جایی که قرار بوده دوطرفش چفت هم شود، چشم‌ها در جست‌وجویند؛ چشم‌های کشیده پدر، مادر، فرزند، خواهر و برادر آن‌ها که آن‌طرف در آهنی، در جایی شبیه قفس، زندانی شده‌اند. اینجا زندانی بزرگ است با دیوار‌هایی مشبک.

از شیار در، آن‌ها را مثل نقطه‌هایی قرمز، سفید و مشکی می‌شود دید؛ رنگ پیراهن‌هایشان است. تعدادی را ردیف نشانده‌اند در حیاط، زیر هرم آفتاب. یکی از روز‌های گرم تابستان که سازمان هواشناسی هشدار گرمای بی‌سابقه‌اش را داده. گروهی، اما پشت دیوار‌های مشبک نشسته‌اند، دورتر از دامنه دیدند.

زعفران برگه سرشماری را نشان می‌دهد. صبح آن روز، کپی همین برگه در جیب رحیم بوده، مامور نیروی انتظامی دیده، پاره کرده و او را سوار مینی‌بوس کرده. مینی‌بوسی شبیه به آن‌که ساعت ۱۰:۲۰ دقیقه صبح، تعداد زیادی از افغانستانی‌ها را حسرت به دل، از کنار خانواده‌های منتظر رد کرد و به داخل برد. جوانک‌هایی با چشمان ترس‌خورده و نوجوانانی آشفته.

ماموران سبزپوش، بالای سر افغانستانی‌ها گوشه حیاط، ایستاده‌اند. در که به استقبال اتوبوس‌های خالی باز می‌شود، تصاویر بیشتری از محوطه، محل نگهداری افغانستانی‌ها نمایان می‌شود. صدای قیژقیژ باز شدن در و بعد فریاد هولناک بسته‌شدن آن، خانواده‌ها را به‌سمت در می‌برد. درِ آهنی دریچه دارد، مثل دریچه‌های شیشه‌ای داخل سالن انتظار.

سالن انتظار ۱۰ قدم دورتر از ورودی اتوبوس‌ها، غلغله است؛ صندلی‌ها کم و جمعیت بسیار زیاد. زنان و کودکان، کیف و کیسه به دست، در انتظار شنیدن صدایشان نشسته‌اند. تعدادی مقابل دریچه شیشه‌ای که زنانه و مردانه شده، دست‌ها را دراز کرده‌اند به‌سمت سربازی که فارغ از دنیا، روی تک صندلی نشسته و روی کاغذ اسم‌ها را می‌نویسد. برای او نگاه‌ها و صدا‌های ملتمسانه خانواده‌های مهاجر، کمترین اهمیت را دارد. آن‌طرف پسران، همسران، پدران و برادران نشسته‌اند و این‌طرف، منتظران.

افغانستانی‌های بدون مدرک را در خیابان‌های شهرستان‌های استان البرز دستگیر می‌کنند و به این مرکز می‌آورند؛ آن‌ها در مسیر خانه، در مسیر کار، در صف نانوایی، در حال رفتن به درمانگاه یا قدم‌زدن در خیابان هستند که با ماموران چشم در چشم می‌شوند و در پاسخ به سوال‌شان که مدرک داری؟ برگه‌ای بیرون می‌آورند. یا شاید همان برگه را هم نداشته باشند.

«شوهرم داخل است، ۲۶-۲۵ ساله است، دو روز سمت هشتگرد بود که او را گرفتند. موتوربند است. پدر و مادرش را طالبان در افغانستان کشته‌اند و با دختر ۶ ساله‌مان در هشتگرد زندگی می‌کنیم. اگر پول داشتیم، مدرک می‌خریدیم و حالا این وضعمان نبود.» این‌ها را عارفه می‌گوید.

عارفه زنی است که ۶ سال پیش همراه با همسرش غلامحسین به ایران آمدند، پاسپورتی‌اند، اما تمدید نکردند. آخرین‌بار که برای تمدید رفتند به آن‌ها گفته شد، باید کارت هوشمند بگیرند. کارت هوشمند، اما ۱۰۰ میلیون تومان است. سرپرست خانواده و فرزند پسر بالای ۱۸ سال باید این کارت را داشته باشند تا بتوانند در ایران بمانند و کار کنند. ماموران برگه سرشماری را قبول نمی‌کنند. نه برگه سرشماری، نه پاسپورت و نه دفترچه و کارت اقامت.

خردادماه سال گذشته، دستور صدور کارت هوشمند داده شد و مهاجران افغانستانی اگر شرایطش را داشته باشند، می‌توانند برای ماندن در ایران، این کارت شناسایی را که مشابه کارت ملی است و به افراد غیرایرانی داده می‌شود بخرند. این کارت‌ها شامل افرادی می‌شود که مدارک تایید شده و قانونی داشته باشند. یا افرادی که همسر و فرزند ایرانی دارند. اما آن‌ها که اخراج شده‌اند یا اثر انگشت در اردوگاه دارند، نمی‌توانند این کارت را بخرند. این کارت‌ها را وزارت امور خارجه از طریق اداره امور اتباع و مهاجران خارجی صادر می‌کند. اسمش را گذاشته‌اند طرح سرمایه‌گذاری ۱۰۰ میلیون تومانی.

چندمین‌بار است دستگیر می‌شود؟

در پنج ماه، سه بار دستگیر شده و هر بار با برگه سرشماری آزاد می‌شد؛ جز این دفعه.

«از همه استان‌ها جمع می‌کنند، می‌برند مشهد. البته فقط هم مشهد نیست، از یزد و زاهدان هم می‌برند، اما مرکزش در سفید سنگ و شاندیز استان خراسان است، ما تا همان‌جا مسافران را می‌رسانیم. بعد با ماشین دیگری به مرز تایباد فرستاده می‌شوند، آنجا ردِمرزشان می‌کنند و هرکس می‌رود دنبال کار خودش.» پیرمرد راننده توضیح می‌دهد.

اتوبوس اش ۵۲ نفره است، کرایه را خود افغانستانی‌ها پرداخت می‌کنند و بعد از اینکه سهم نیروی انتظامی و بقیه کم می‌شود، مابقی به حساب راننده واریز می‌شود؛ شاید یک‌سوم. تا ساعت ۱۲ ظهر روز سه‌شنبه، پنج اتوبوس وارد محوطه اردوگاه شده‌اند. هزینه هر مهاجری که به مرز فرستاده می‌شود کمتر از دو میلیون تومان نمی‌شود. از مرز هرات تا نیمروز هم باید پولی بدهند و اگر بخواهد دوباره به ایران بازگردد، روی هم نزدیک به ۱۸ میلیون تومان باید به قاچاق‌بر بدهد تا دوباره برگردد سرجای اولش.

مسافران‌تان چندساله اند؟

همه سنی هستند؛ از بچه تا بزرگسال.

به پهنای صورت اشک می‌ریزد، چشم خانه‌اش سرخ است، با گوشه چادر مدام ترشحات بینی را پاک می‌کند و چشمانش در شیارها، یک خط شده. ۱۵ سال است در ایران زندگی می‌کند، پسر ۱۱ ساله‌اش را عصر روز قبل گرفته و به این مرکز آورده‌اند. مادر نگران است، پسر کجا برود؟ افغانستان را ندیده؟ چه کسی به استقبالش برود؟ به او گفته‌اند، رحیم‌جانش را که از سر چهارراه دستگیر کرده‌اند به بهزیستی می‌برند و از آنجا هم برای ردِمرز منتقلش می‌کنند. پدر را روز قبل در تلاش برای رهاکردن فرزندش، کتک زده‌اند. زکیه چشم‌انتظار است.

آن‌ها که خودمعرف‌اند، به مرکز بازگشت امام رضا می‌روند؛ مرکزی در بزرگراه امام رضا. آنجا زن و مرد و کودک و جوان خودشان را برای بازگشت معرفی می‌کنند و بر می‌گردند افغانستان. اینجا در اردوگاه‌ها، اما بازگشت اجباری است. دستگیر شده چند دقیقه‌ای برای گرفتن پول، لباس و غذا با خانواده ملاقات می‌کند و راهی می‌شود.

رحیمه برای رها کردن پدرش آمده، پدر ۷۰ ساله‌اش که ساعت هفت‌ونیم صبح در صف نانوایی دستگیر شده، او را به پاسگاه مهرشهر بردند و از آنجا به اردوگاه کرج منتقل کردند: «۱۰۰ میلیون تومان را قسطی کرده‌اند؛ ماهی ۱۰ میلیون تومان. اولین قسط پرداخت شود، یک فیش می‌دهند و بعد از هر بار دستگیر کردن، با همان فیش آزادش می‌کنند، اما ما که ماهانه قصد ۱۰ میلیون تومان پول نداریم. فقط هم پدرم نیست، پسرم ۱۸ ساله هم است. برای او هم باید ۱۰۰ میلیون تومان پرداخت کرد.»

همسرش را در هفت سالی که در ایران هستند، پنج بار گرفته‌اند. یک‌بار هم ردِ مرز شده، ۱۰ میلیون تومان اولین قسط را پرداخت کردند و آزاد شد. صبح همان روز دوباره دستگیرش کردند. فتحی رحیم، کارگر ضایعات است و بعد از هربار دستگیری باید خانواده به اردوگاه بیاید، مدرک را بیاورد تا آزادش کنند. به برخی گفته‌اند ۲۵ میلیون تومان جواز آزادی است؛ پولی که از طریق دفاتر کفالت به حساب دولت واریز می‌شود.

آن‌سوی خیابان مردی با صورت تکیده ایستاده و خاموش در حال گوش دادن به صحبت‌های مرد کت و شلوار پوشی است؛ مرد صاحب‌کارش است و مشغول قانع‌کردن او که به افغانستان برگردد. دو میلیون تومان در جیبش گذاشته تا بهانه‌ای نداشته باشد، مرد، اما قانع نمی‌شود، مادرش، همسرش و فرزندش تنها در ایران مانده‌اند.

تا ساعت یک ظهر، دستگیری مهاجران افغانستانی ادامه دارد؛ تعدادی از آن‌ها را ماموران موتوری می‌آورند. مانند سارقانی که حین دزدی دستگیر شده‌اند. بابور و باتور، روی تخته سنگی منتظر پدرشان نشسته‌اند؛ خردینه‌های ۵ و ۸ ساله که در ایران متولد شده‌اند، در ایران بزرگ شده‌اند و افغانستان را تنها به‌اسم می‌شناسند. نمی‌دانند هرات، بغلان، مزارشریف ... کجای نقشه‌اند، اما حالا باید سراغ پدر را از اقوام‌شان در هرات بگیرند. پدر تا چند ساعت دیگر راهی مرز می‌شود.

سالن انتظار پر از جمعیت است؛ سالنی بزرگ با دو دریچه؛ یکی برای زنان و یکی برای مردان. زنان زیادی روی زمین نشسته و به دیوار تکیه داده‌اند. در بخش مراجعان، دست‌های دراز به سمت سربازی که آن‌طرف روی صندلی نشسته و یک برگه‌ای در دستش است. او اسامی را می‌نویسد تا یک‌به‌یک صدایشان کند، بیایند پول بگیرند، مدرک بگیرند، ساک بگیرند و راهی شوند. اسامی یک‌به‌یک خوانده می‌شود. نوبت به هر نفر برسد، باید پول، لباس و غذا بیاورد و با مسافرش خداحافظی کند. اگر هم مدرک پلیس‌پسندی داشته باشد، ارائه می‌دهد و اگر تایید شد، عزیزش را پس می‌گیرد. در سالن انتظار خیلی‌ها پاسپورتی‌اند، اما مردشان را گرفته‌اند. برگه سرشماری را هم قبول ندارند. به آن‌ها گفته‌اند ۱۰۰ میلیون بدهید، آزاد می‌کنیم. فتحی محمد، از پشت تلفن با همسرش بهار حرف می‌زند.

آنجا چند نفرید؟

۸۰۰-۷۰۰ نفری می‌شویم، کودکان ۸ و ۹ ساله هم بین‌مان هستند. آن‌ها را به بهزیستی می‌فرستند.

آن‌سوی دیوار، هیچ امکاناتی نیست و روز قبل ماموران کتک‌شان زده‌اند. فتحی محمد، سرپرست بخش کارتن‌سازی یک کارگاه است و همسر و پسر سه‌ساله‌اش، این سوی دیوار، در انتظارش نشسته‌اند. خانواده‌ها اهل ولایت‌های بغلان، هرات و مزارشریف اند و از این ولایت‌ها جز نام چیز دیگری نمی‌شناسند.

اردوگاه بازگرداندن اجباری مهاجران افغانستانی، اما تنها در شهرستان کرج نیست، دو ساعت‌ونیم دورتر از تهران، در اردوگاه عسگرآباد، جمعیت زیادی اطراف در آهنی بزرگی پراکنده‌اند. اردوگاه عسگرآباد ورامین سال‌هاست اتوبوس‌های حامل مهاجران افغانستانی را می‌بیند که می‌روند و می‌آیند. مغازه‌های اطراف، بازارشان سکه شده، هرروز جمعیت زیادی می‌آیند تا همسر، برادر و پسرشان را بدرقه کنند. اغلب مدرک پاسپورت دارند، تمدید شده و نشده، مساوی است با دستگیری. خیلی‌وقت‌ها تا خانواده مدرک را بیاورد، اتوبوس به‌سمت مرز حرکت کرده. مثل پدر سارا که در نصیرآباد دستگیر شده و تا آن‌ها بروند و مدرک بیاورند، پدر از ظهر خارج شده. پدری که بنایی می‌کند و بیش از ۳۰ سال است در شهرری زندگی می‌کند.

در سالن انتظار اردوگاه عسگرآباد ورامین، خبر کارت هوشمند ۱۰۰ میلیون تومانی پیچیده؛ کارتی که می‌گویند شبیه کارت ملی است و جای برگه سرشماری، پاسپورت و کارت آمایش را می‌گیرد. هرچند همه نمی‌توانند شرایط گرفتنش را داشته باشند. همین که اثرانگشت‌شان در اردوگاه‌های بازگشتی باشد، یعنی پرونده گرفتن این کارت هم بسته شده.

زن رنگ جنوبی‌هاست؛ لباس‌هایش هم. بلوچ است. همسر ایرانی دارد، اما امیده، دختر ۲۸ ساله‌اش که از همسر اول است، پاکستانی مانده و یک هفته قبل از آن روز، پلیس او را دستگیر کرده. چند باری تلفنی با او صحبت کرده‌اند. امیده صرع دارد و دقیقاً زمانی که دختران کوچکش را با لباس‌های بلوچی به درمانگاه می‌برده، از سوی پلیس دستگیر شده. او آنجا تنها نیست. چند زن دیگر را هم همراه او دستگیر کرده‌اند.

مگر زنان را هم دستگیر می‌کنند؟

بله، امیده گفته چند زن دیگر هم کنارش هستند.

پاکستانی‌ها را از مرز میرجاوه رد می‌کنند، به آن‌ها هیچ کارت معتبری نمی‌دهند. حسینیه مادر امیده، تا وزارت امور خارجه هم رفته، دخترش دفتر اقامت دارد، اما هیچ‌کس جوابش نمی‌دهد. به آن‌ها گفته‌اند همین روز‌ها رهایش می‌کنند، اما خبری نیست. آن‌ها سرگردان به اردوگاه عسگرآباد آمده‌اند تا شاید دخترشان را آزاد کنند.

آفتاب تندتر از همیشه بر سر مردم این سو و آن‌سوی دیوار می‌تابد. در‌های آهنی باز و بسته می‌شود، اتوبوس‌ها خالی می‌آیند و پر می‌روند به سمت جاده‌ای مه‌گرفته. سرنشینان چشم از جاده بر نمی‌دارند، اتوبوس به سمت سرزمین پدری‌شان می‌راند، سرزمینی دور از امید، دور از رنگ، جدا از جامانده‌هایشان.

افزایش ورودی و خروجی مهاجران

روند اخراج مهاجران افغانستانی از تابستان امسال شدت گرفت و درنتیجه آن، اواخر تیرماه امسال وزارت امور مهاجران و عودت‌کنندگان امارات اسلامی، از خروج ۹ هزار و ۷۳۰ مهاجر افغانستانی از کشور‌های ایران و پاکستان از ۱۹ تا ۲۲ تیرماه خبر داد. این افراد از مرز‌های پل ابریشم ولایت نیمروز، اسلام قلعه ولایت هرات، سپین بولدک ولایت قندهار و خط فرضی تورخم ولایت ننگرهار به‌طور اجباری و داوطلب به کشورشان بازگردانده شدند. آنطور که گفته می‌شود، روزانه هزاران نفر از مهاجران افغانستانی از کشور خارج می‌شوند.

براساس اعلام پژوهشگران این حوزه، در دهه ۹۰ سالانه ۵۰۰ هزارنفر خارج و ۵۰۰ هزارنفر هم وارد کشور می‌شدند. در این سه‌سال اخیر، حتی شنیده شد که سالانه دو میلیون نفر از ایران رفته‌اند. گروهی از این افراد به اجبار خارج می‌شوند، اما به‌دلیل حضور خانواده‌شان در ایران، همچنین وضعیت معیشت بازمی‌گردند و این چرخه ادامه دار می‌شود. گفته می‌شود که تعداد خروجی‌ها و ورودی‌ها در سه‌سال گذشته بیشتر از دهه ۹۰ است.

آرش نصراصفهانی، یکی از همان پژوهشگران است؛ جامعه‌شناسی که پیش از این مطالعات گسترده‌ای در زمینه مهاجران افغانستانی انجام داده و حالا درباره سیاست‌های ایران برای ورود و خروج این افراد توضیح می‌دهد. او می‌گوید که مهاجران افغانستانی از دهه ۵۰ وارد کشور شدند و از همان ابتدا نکته قابل توجه این بود که حضور این افراد در ایران چگونه ثبت شود. اینکه برگه شناسایی داشته باشند یا مدرک دیگری، مسئله دولت‌ها بوده است. از سال ۵۹، دولت وقت تصمیم می‌گیرد تا حضور این افراد را در کشور ثبت کند. این کار شروع شد، اما تا همین امروز، فرآیند ثبت حضور مهاجران افغانستانی در ایران یکی از مشکلات کشور است.

افغانستانی‌ها در ایران، گروهی از مهاجران و پناهجویانی هستند که در پی جنگ‌های طولانی، ناامنی و نبود شغل وارد ایران شدند. بیشتر این مهاجرت‌ها در سال‌های جنگ ایران و عراق و همزمان با جنگ‌های داخلی افغانستان اتفاق افتاد. آن‌زمان امام خمینی دستور دادند مرز‌ها برای ورود مهاجران باز شود و سپاه پاسداران موظف شد که برای ورود این افراد همکاری کند.

از آن تاریخ به‌تدریج سه میلیون افغانستانی وارد کشور شده و اغلب به‌عنوان کارگر در بخش‌های مختلف مشغول به‌کار شدند. در سرشماری سال ۹۵، مرکز آمار ایران اعلام کرد که بیشترین مهاجران افغانستانی در استان‌های تهران، خراسان رضوی، اصفهان و کرمان زندگی می‌کنند. این مرکز تعداد مهاجران افغانستانی را یک میلیون و ۵۸۳ هزار و ۹۷۹ نفر اعلام کرد که معادل ۱/۹۸ درصد جمعیت کشور است. با گذشت نزدیک به هشت سال از این سرشماری، گفته می‌شود که تعداد این افراد به شش میلیون نفر رسیده است. البته احمد وحیدی، وزیر وقت دولت سیزدهم در وزارت کشور، مهرماه سال گذشته تعداد مهاجران افغانستانی در ایران را پنج‌میلیون نفر اعلام کرد. همان‌موقع هم نسبت به این عدد واکنش نشان داده شد و تعداد این افراد را ۸ میلیون نفر اعلام کردند، با این توضیح که هرروز حدود ۱۰ هزار نفر به‌صورت غیرقانونی و قانونی وارد کشور می‌شوند.

عمد در غیرقانونی نگه‌داشتن افغانستانی‌ها

به‌گفته این پژوهشگر، بعد از شروع دهه ۷۰ یکی از دلایل افزایش جمعیت مهاجران افغانستانی در ایران، ثبت کردن آن‌ها شناخته می‌شد. دولت وقت فرضش بر این بود که اگر حضور این مهاجران در ایران ثبت شود و مدرک اقامت بگیرند، باعث می‌شود تا تعداد افغان‌های بیشتری وارد کشور شوند؛ بنابراین «غیرقانونی نگه‌داشتن افغانستانی‌ها» در ایران، یکی از عوامل کنترل جمعیت تلقی می‌شود.

با گذشت چهار دهه، حالا ایران در سیاست جدیدی اعلام کرده که دیگر توانایی پذیرش افغانستانی‌ها را ندارد. تا جایی که فروردین‌ماه، وزارت کشور در بیانیه‌ای انتقادی این موضوع را اعلام کرد. در همین بیانیه چند نکته مورد توجه قرار گرفت؛ مهاجران افغانستانی باید به سرزمین خود برگردند و افغانستان را آباد کنند. افراد بدون مجوز، توسط کارگزاران مربوطه باید به کشورشان بازگشت داده شوند. امکان پذیرش افغانستانی‌ها وجود ندارد. آن‌هایی که مجاز به حضور موقت در کشور شده‌اند، باید ساماندهی شوند.

با این حال، اما این پژوهشگر مسائل اجتماعی نسبت به روش اجرای طرح‌های ساماندهی انتقاد می‌کند. به گفته او، راه‌حل نهایی از نظر دولت‌ها در ایران در ارتباط با مهاجران افغانستانی، بازگشت آن‌ها به کشورشان است، این راه‌حلی است که طی چهار دهه تغییری نکرده؛ درحالی‌که زندگی مهاجران در حال حاضر نسبت به ۴۰ سال قبل تفاوتی کرده است: «هم‌اکنون نسل‌های دوم و سوم افغانستانی‌ها در ایران به دنیا آمده‌اند و آن‌ها جایی غیر از ایران نمی‌شناسند، منطقی نیست به افغانستان برگردند.»

ورود نابسامان مهاجران افغانستانی به کشور، منجر شد تا بند «الف» ماده ۸۶ لایحه برنامه هفتم توسعه را برای ساماندهی مهاجران و اتباع بیگانه تصویب کنند. آن‌ها همچنین وزارت کشور را مکلف کردند تا با همکاری دبیرخانه شورایعالی امنیت ملی، سازمان ملی مهاجرت را تشکیل دهند.

نصراصفهانی می‌گوید که مکانیزم بازگرداندن افغانستانی‌ها به کشورشان، صرفاً در اختیار پلیس است. این نهاد براساس تشخیص خود و حکم وزارت کشور، اقدام به اخراج آن‌ها می‌کند. سیستم نیروی انتظامی اینطور نیست که فرآیند قضایی روشنی داشته باشد یا برای هر فرد، پرونده فردی جداگانه‌ای وجود داشته باشد. در نیروی انتظامی برای اینکه تصمیم به خروج یک‌نفر گرفته شود، به شرایط خود و خانواده‌اش توجه نمی‌شود. افراد به تشخیص پلیس در خیابان شناسایی می‌شوند، اگر خانواده بتواند مدرک شناسایی بیاورد یا بتواند رشوه‌ای بدهد، فرد آزاد می‌شود. در این میان هم برای سایر افراد امکان فرجام‌خواهی یا بررسی کارشناسی وضعیت فرد، در اختیار گرفتن وکیل و... وجود ندارد.

هر افغانستانی باید یک پرونده داشته باشد

او معتقد است که هر افغانستانی در ایران باید یک پرونده فردی داشته باشد، درحالی‌که از ابتدای ورود افغانستانی‌ها به ایران، آن‌ها به‌شکل پناهنده جمعی در نظر گرفته شدند؛ یعنی اعتقاد بر این بود که آن‌ها پناهنده هستند و باید به کشور خودشان برگردند به‌همین‌دلیل هیچ وقت دولت حاضر به تشکیل پرونده برای این افراد نشد: «اگر این افراد پرونده داشته باشند، می‌توان با بررسی وضعیت هر نفر، برای حضور یا خروجش از کشور تصمیم گرفته شود. تصمیم‌گیری‌های فعلی بیش از همه به کودکان آسیب می‌زند.» این پژوهشگر می‌گوید که در بسیاری از کشورها، آژانس پناهندگان سازمان‌ملل، مسئول ثبت این افراد است، هر شخصی که وارد کشوری می‌شود به این آژانس مراجعه کرده و درخواست پناهندگی می‌کند. این روند در ایران وجود ندارد.

مهاجران افغانستانی در ایران، مدارک هویتی متعددی دارند، یکی از آن‌ها هم برگه سرشماری است. این برگه مختص افرادی است که در چند سال اخیر هویت‌شان توسط ایران بررسی و ثبت شده. برگه سرشماری به دو گروه تقسیم می‌شود؛ یکی سبز و دیگری سفید. مهاجرانی که برگه سرشماری‌شان را از دفاتر وکالت می‌گیرند، رنگ سبز را می‌گیرند و آن‌ها که هویت‌شان توسط دفاتر پیشخوان دولت بررسی و ثبت‌شده برگه سرشماری سفید می‌گیرند. این‌ها توضیحات نصر اصفهانی است.

یکی از راه‌حل‌ها که از اوایل دهه ۸۰ پیگیری شد، این بود که هر چندوقت یک‌بار، طرح سرشماری اجرا شود و تمام افرادی که در ایران زندگی می‌کنند و مدرک اقامتی ندارند، نام خودشان را ثبت کنند. در راستای همین موضوع، در هر دوره به افرادی که مراجعه کردند کارت شناسایی داده شد، مثل کارت آمایش و بعداً پاسپورت خانواده. در سال ۱۴۰۱ هم برگه سرشماری برای آن‌ها صادر کردند، اما از آنجایی که دولت می‌خواهد در ثبت کردن این افراد محتاط باشد، فرآیند دائمی برای ثبت‌کردن این افراد وجود ندارد.

به گفته این پژوهشگر اجتماعی، طرح‌های سرشماری در ایران هر چندسال یک‌بار انجام می‌شود، اما مشکلی که وجود دارد، مکانیزم ثبت هویت و صدور مجوز اقامت برای آنهاست. اعتبار کارت‌ها و برگه‌هایی که برای این افراد صادر می‌شود، برابر نیست. کسی که کارت آمایش دارد، مدرکش نسبت به کسی که برگه سرشماری دارد، معتبرتر است و باید هر سه‌ماه و شش‌ماه تمدیدش کند. خیلی وقت‌ها ممکن است پلیس برگه سرشماری را معتبر نداند و اقدام به اخراج فرد کند. این برگه‌ها معمولاً تاریخ‌گذشته هستند و به‌صورت شفاهی تمدید می‌شوند.

کارت آمایش مهاجران، یک مدرک شناسایی یا نوعی گذرنامه موقت برای اتباع خارجی است که در دوره‌های یک‌ساله تمدید می‌شود. از طریق همین کارت آمایش، ثبت تولد، ازدواج، طلاق و فوت افراد در دفاتر کفالت انجام می‌شود. از طریق همین کارت، بیمه سلامت رایگان به آن‌ها تعلق می‌گیرد و با نامه بهزیستی و پاسپورت سفید، این افراد می‌توانند معرفی‌نامه صدور یا تمدید گواهینامه از اداره اتباع به پلیس مهاجرت را بگیرند. همچنین از طریق همین کارت می‌توانند برای گرفتن مجوز کار در یکی از استان‌های مشخص، اقدام کنند. اما پروسه دریافت این کارت، صف‌های طولانی و شرایط دریافت آنقدر سخت بود که خیلی‌ها را منصرف کرد.

منبع: هم میهن
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 53
  • ناشناس
    1

    مهمان گرچه عزیز است ولی همچو نفس
    خفه می سازد اگر آید و بیرون نرود
    بهتره دیگه تشریف ببرن مملکت خودشون ، تهران داره خفه میشه

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      حتی الان دیر شده....همچون افت همه جا را اشغال کردن....حکومت انگار به فکر تعویض نژاد مملکت افتاده....ستار خان کجایی تا ببینی ...

    • ناشناس
      0

      رمان نوشته بیشتر تا خبر!!!!!!

  • ناشناس
    0

    داستان نوشته اید ،افغانی ها را محترمانه به کشور خود بر گردانید واگرنه روزی خواهد رسید که با خونریزی زیاد بیگناهان ایرانی وافغان از ایران خارج می شوند لعنت بر مسئولین بی فکر آخر کدام گشور در دنیا سراغ دارید که چنین بی در وپیگر باشد

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      داستانی از آرش نصر افغانی

    • ناشناس
      0

      جالبه دقیقا میخواستم همینو بنویسم دیدم شما نوشتی
      انگار یه داستان درام براشون نوشتن بیشتر جنبه دلسوزی برای اونا داره
      میلیونها نفر وارد شدند بعد خروج 9هزارنفر توی یه سالو میگه خروجشون شدت گرفته!!!
      باید همه رو چه مجاز باشن یا نه بیرون کنن دیگه کارد به استخوان رسیده
      توی پارکها و جاهای تفریحی هم دیگه امنیت نیست جمعیت زیادی ازشون هستند

  • امیر
    1

    من کشورم را با هیچ خارجی شریک نمی شوم سرزمین ما به فرزندان مان تعلق دارد نه به هیچ خارجی
    ببینید دقت کنید افغانها در حرفهایشان از حضور چند ساله خود در ایران می گویند و اینکه به اینجا تعلق داردند می گویند
    این یعنی اشغال ایران در چند سال آینده افغانها از کشور و حکومت سهم خواهی خواهند کرد
    بیاید همه با هم افغانها را کشور بیرون کنیم و به نسل آینده خیانت نکنیم
    افغانی در ایران یک خطر آشکار است به شخصه هیچ خصومتی با افغانی ندارم چه بسا کارگران خوبی هستند ولی ایرانی نیستند خارجی هستند آن هم تعداد بالا.
    آقا اگر تعداد افغانی در ایران از بیست میلیون بگذرد هیچ قدرتی و هیچ ملتی نمی تواند جلودار آنها باشد

    نظرات شما -
    • ناشناس
      2

      کشورماست نه برای عربانه روسا نه افغانی

    • ارسال شد
      0

      تحریم خرید کالا از مغازه داری که کارگر افغان دارد .

      از مغازه دارهایی که کارگر افغان دارند چیزی نمیخریم . تحریم .
      اونها نباید در ایران ول باشند و آدم بکشند تجاوز کنند .

      بسه دیگه . برن کشور خودشون

  • ناشناس
    2

    مسووولین محترم لطفا افغانها را بیرون کنید

  • تلمبه
    1

    بیماری قحطی جرم جنایت نبود امنیت اجتماعی و فرهنگی و معضلات ترافیکی همش از ورود بی رویه و میلیونی افغانی

  • عباس
    0

    چه خبره

  • نکونام
    0

    اصلا چرا باید اتباع غیر مجاز با خانواده در ایران حضور داشته باشند که خبرنگار محترم گزارش احساسی بنویسد.الان در قطر ،امارات و خیلی کشورها کارگر خارجی وجود دارد اما با رعایت قانون و بدون خانواده و پس از اتمام کارشان به کشور خود بر می گردند.اتباع با خانواده می آید یعنی میخواهد در کشور بماند و بازنگردد.وقتی افغانی به قاچاقچی ۲۰ میلیون میدهد و می آید یعنی در ایران درآمد خوبی دارد.متاسفانه مرزبانی هم که مشکل دارد.اگر اتباع غیر مجاز از کشور اخراج و مابقی در حد نیازهای مشاغل ،البته با رعایت حق کارگر ایرانی ساماندهی شوند حتی اجاره خانه در مناطق جنوبی و حاشیه ای تهران و کلانشهرها کاهش زیادی خواهد داشت و ضمنا این طرح ۱۰۰ میلیون برای دادن مجوز کار ساز نیست چون پول کشور را به خودمون امانت می دهند و باید سرمایه از خارج کشور وارد شود مثلا تجار افغان دلار وارد کشور کنند و مجوز اقامت موقت چند افغانی را بگیرند

  • ناشناس
    1

    یک ماه بهشون فرصت بدین به افغانستان و پاکستان و عراق و... هم اعلام کنید اگر طی این یک ماه برنگردند هر جا دیده بشنوند هدف قرار می‌گیرند اونوقت ببینید کسی میماند یا خیر همان طور که مردم خودتونو میزنید با اونارم برخورد کنید

  • ناشناس
    0

    اونایی که اقامت دارند خب طبیعی هست بمانند اما آنهایی که اقامت ندارند باید بروند ما چه گناهی کردیم هرجاسربرمیگردانیم افغانها را میبینیم خیلی هایشان آدمهای زحمتکش و خوبی هستند اما چون تعدادشان زیاد شده خیلی ادعاشون میشه اینجا کشورخودشونه ،میان اینها هم کلی از طالبان از خدا بی خبر و ضد انسانی هست.این نمیشه که ۱۰۰میلبون بدن و فکرکنن با یک شهروند ایرانی از همه نظربرابرند‌

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      باید اقامتهاشون کنسل بشه تعداد اونها هم زیاده تازه یه عده توی ایران برای سودبردن راه پیدا میکنن براشون اقامت بگیرن

  • ناشناس
    0

    به نظر من باید همه را پس بفرستیم کشور خودشان
    اونا باید یاد بگیرند جلو زاد و ولدشان را بگیرند قرار نیست کیفش را اونا ببرند و بدبختی و جورش را ایرانی بکشه
    بچه آوردن مهم نیست تربیت کردن و مهیا کردن یک زندگی ایده آل پیش کش ولی یک زندگی عادی مهمه

  • ناشناس
    2

    محترمانه بیرون نمیرن باید بزور بیرونشون بکنید

  • ف
    3

    مو خودوم افغانی بیدوم ما را اخراج وکنین اما با خشونت در نکنین

  • تلمبه
    2

    صهیونیست داره تو ایران شکل میگیره صهیونیست اسراییل با 4ملیون جمعیت صهیونیست افغانی با 20ملیون جمعیت من اعلام خطر میکنم

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      یهودیازمین خریدن واعصاب بدوی بودن اینایی معتادی عارگدا

  • ناشناس
    0

    من برای اشتغال در کشور بیگانه ابتدا باید از سفارت آن کشور درخواست ویزای کاری بگیرم.هر وقت با درخواست ویزای کاری مت موافقت کردند باید برای خرید بلیط هواپیما اقدام کنم.نمیشه که افغانستانی ها بدون اخذ ویزای کار به ایران بیان بصورت غیرقانونی.در همان مرز باید نسبت به دستگیری و حبس برای این افراد انجام شود.

  • ف ح
    31

    لااقل یک ایالت بهشون بدین نه تمام ایالتها را پیشگیری راحت تر از درمان بید

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      لال شو

  • ناشناس
    0

    ایران داره میشه افغانستان ، این یعنی بی کفایتی حکومت

  • ناشناس
    1

    مردم از دولت ميخوان بياد مشكل رو حل كنه... دولت هم دنبال كاسبي خودش هستش و سريع يك شرط صد ميليوني واسه موندن اينها ميزاره.
    اين بندگان خدا گناه دارند ولي مردم ايران هم ديگه عاصي شدن. اين آدم كه اينجاست گاز سوز نيستش كه و داره از همين منابع و امكانات استفاده ميكنه. همين منابع و امكاناتي كه براي خود مردم ايران كافي نيست و در نهايت درآمدش رو به كشور خودش ميبره و اينجا هزينه نميكنه. و همين موضوع باعث شده كه بازار كار و اقتصاد ايران بهم خورده و با هر قيمتي اينها كار ميكنن و براي كارفرماها هم بصرفه هستش ، چون نه بيمه ميدن و نه ماليات... و با هر شرايطي اينها كار ميكنن. و موجب بيكاري كارگر ايراني شدند.

  • ناشناس
    0

    خودمون نون نداریم بخودریم و در این سه سال ۷ میلیون افغان بدون کارت و مشخصات وارد کردیم!؟

  • محمد
    1

    بگید توان جلوگیر ازورود افغانها واخراج انها را نداریم خودتان را راحت کنید

  • ناشناس
    1

    کشور سومالی هم اینجوری بی در و پیکر برای پذیرش مهاجرین نیست،که اینجا مسولین کشور رها کردن طی دوسال گذشته در برابر سیل هجوم افغانیها که بخش عظیمی از اینها با طالبان هم پیاله بوده اند،وقتی شخصی مثل آقای جلیلی پرچم عراق و فلسطین به دوش میندازه واثری از پرچم ایران نمی‌بینیم دیگر توقع احساس مسولیت ودلسوزی آقایون برای مام وطن دارید؟ ما مخالف این کار نیستیم ولی کدام مردم کشوری آن هم مسولی که نامزد ریاست جمهوری بوده سراغ دارید پرچم کشور خود در کنار بقیه پرچمها نداشته باشد؟! ،خدا کند تا دیر نشده این دولت فکری بکند ،۱۲میلیون افغانی مثل یک بمب ساعتی برای تمامیت ارضی کشور و امنیت مردم خطرناکند

  • ایران من
    1

    ما هم دلمان برای مردم افغانستان می سوزد.
    ولی دلمان با ایران است و نگران آینده از نقش افغانی ها ک سربازان طالبان در ایران هستند.
    ما نگران خواهران و برادران، مادر و پدر، نگران فرزندان هستیم،نگران امنیتی ک روز به روز در حال نابودی است.
    نگرانیم...
    لطفا افغانی ها رو با احترام و رایگان به افغانستان برگرانید

  • ناشناس
    0

    خیانتکاران در طول تاریخ در حق وطن ومملکت خود چه از جایگاه مردم عادی و چه از مسولین کشورها زیاد بوده اند ،یک نمونه داماد جمال عبدالناصر بود که در جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل با اطلاع دادن حمله قریب الوع حمله هوایی مصر سوریه واردن به اسراییل باعث شد اسراییل حمله پیش دستانه انجام بده و نزدیک ۴۰۰هواپیمای این چند کشور روی باند نابود کند و همین خیانت باعث پیروزی اسراییل در جنگ شش روزه وتصاحب خاک این سه کشور توسط اسراییل گردید که تا هنوز آثار آن خیانت آن کشورها و فلسطینی‌ها دارند میدن،در خصوص کشور ما هم اگر چاره فوری نشه در خصوص اخراج افغانیها وسایر مهاجرین نسل‌های آینده هم باید تاوان این ندانم کاری وبی مبادلاتی بپردازن

  • علیرضا
    0

    افغان ها رو باید با زور از کشور بیرون ریخت. هیچ راه دیگه ای وجود نداره

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      اگه دولت کاری نکنه باید خود ما مردم اقدام کنیم

  • ناشناس
    0

    الان در افعانستان جنگ نیست،و باید این افراد به کشور خودشان برگردند و کشور خودشان را آباد کنند،۴۵ سال مهمانی کافی نیست.؟؟؟اگه هم ایران به نیروی کار نیاز داشته باشه،باید در همان افغانستان درخواست ها بررسی و به نیروهای واجد شرایط وزیران کار داده بشه مثل تمام دنیا مثل کانادا،آلمان استرالیا و‌...،اگر چه خود ایران الان ۲۰ میلیون نفر جوان بیکار و جویای کار دارد.

  • علی
    0

    ضربات مهلک افغانی‌ها به ایران فقط محدود به بیکار کردن قشر بزرگی از جوانان ایرانی نیست بلکه اینها در هر خانه چند خانوار زندگی می‌کنند و در هر اطاق یک کولر دارند و چون پول برق بسیار زیاد می‌شود کنتور را دستکاری و حتی صفر می‌کنند و کنتور آب هم همینطور و مامورین آب و برق هم یا بی اهمیتند و یا کمی از آنها پول می‌گیرند و مردم تعجب می‌کنند که این افغانی‌ها چطور کولرهای با قدرت بالا نصب می‌کنند مگر چقدر پول دارند و نمیدانند اینها اصلا پول آب و برق نمی‌دهند و اجاره را هم بین خودشان تقسیم می‌کند و تقریبا مجانی درمی‌آید .

  • ناشناس
    0

    سلام اول مطلب مرقوم فرمودین پرونده ای تشکیل نشده چون به شکل پناهنده ای که به کشورش بازخواهد گشت نگاه شده پس تا دیر نشده همون اقدام انجام بشه و برشون گردونید به کشورشون یا هرکشور دیگر تا خیال همه راحت بشه

  • فرد
    1

    عجب جامعه شناس بیکاری . این حرفا بیخوده یک کلا م تا نفر آخر هرچه افغانی هست باید از ایران گم شند. مهاجرینی که صاحبخانه را از وطن خودش می رانند.

  • ناشناس
    2

    مملکت مردان سبک مغز وتنبل. و مهم تر پر ادعا

  • ناشناس
    0

    فقط می توانم بگویم لیاقت ملت ایران زندگی با افغانی های زامبی است .درود بر شما

  • ناشناس
    0

    وقتي ۱۵ میلیون افغانی درایران زندگی می‌کنند خودش مساوی یک کشور که مساوی است با بیکاری وگرانی وکمبودمسکن وگرانی اجاره بها وگرانی موادغذایی ومصرف بنزین وآب وبرق وگاز ونان ووجودیک میلیون دانش آموز وصدهزاردانشجو مساوی است با صدها میلیارد دلاربراقتصاد زیرتحریم ایران هزینه وارد می‌کند

  • ناشناس
    0

    کارشناس لطفا هنوز طعم بیکار شدن خانواده های ایرانی وطعم جرم وجنایتی که دراین کشور انجام دادن وهرجاکه قدم میزاری ازپارکها وخیابانها ومتروها وکارگاهها وتولیدیها ومدارس پرشده ازاتباع افغانی انگارواردکابل شدید

  • ناشناس
    0

    هیچ کشوری مثل ایران نیست که صد نفراخراج وشبانه هزار نفر برمی‌گردند وصبح وسط پایتخت معلوم نیست فراجا ووزارت کشور قانونی تصویب واجرا نمی‌کنند که جریمه های مالی سنگین وزندانی وندادن خدمات درپی داشته باشد که الان جمعیتشان به پانزده میلیون نفر رسیده است

  • ناشناس
    0

    حداقل ازعراق یادبگیرید که کسی جرأت غیر قانونی وارد کشورعراق شود راندارد یا حداقل ازترکمنستان یاد بگیرید که همسايه افغانستان است وهیچ کس رابه خاطرمنافعش راه نمی‌دهد ولی ما خیابان‌ها وشهرها وهمه کشورخود رابه کابل تبدیل کرده ایم

  • ناشناس
    0

    دستگیری اتباع افغانی در پایتخت نیز باید شروع شود و به کشورشان برگردانده شونند

  • ناشناس
    0

    اسرائیل و فلسطین آینده😶

  • به نام الله
    0

    تقصیر خودشونه چرا دست به قتل ودزدی ونا امنی میزدید

  • ناشناس
    0

    چرا کسی صدای ما مردمو نمیشنوه؟ بابا نزارید دیگه افغانی وارد مملکت بشه!
    بسه دیگه... هرجا میری اینا هستن...

  • میهن دوست
    1

    بی در و پیکر ترین کشور احتمالا ایرانه. چند میلیون افغان از مرز شرقی وارد می شوند بدون هیچ مانعی اونوقت چند میلیون از غرب کشور خارج می‌شن. متأسفانه همه چیز رنگ و بوی سیاسی داره. آخه یکم فکر کنید چطور ممکنه نصف جمعیت یه کشور بیان تمام منابع کشوری را ببلعند که مردم خودش هزار گرفتاري و بدبختی دارن؟؟؟

  • پیام زارع
    0

    خبر فوری دیدگاه ها رو میبینی؟مردم از این مقاله رضایت ندارن بعنوان مخاطبتون،بهتره این پست رو به احترام مردم کشورتون پاک کنید و از بیگانه حمایت نکنید

    نظرات شما -
    • ناشناس
      10

      وقتی ایرانی حاضر به کار نیست و دائما با کارفرما درگیر است دست افغانی های زحمتکش دردنکنه

  • علی جوادی
    0

    چند روز پیش رادیو طبق آمار رسمی اعلام کرد که 2/400/000 افغانی فقط تو تهران هستند خیلی خطرناکه . خطرناکتر اینه که مسئولین هیچ عکس العملی نشون نمیدن . قنادی ها قصابی ها همه رستورانها سوپرماکت ها و خلاصه همه جا پر از افغانستانی هستش و اونا خیلی راحت تر از ما هستند چون همون بچه 15 16 ساله به محض ورود به ایران و یا تهران توسط هموطنانش میره سرکار . و اگه از این قبیل کارها رو من بخوام انجام بدم باید از فیلتر بهداشت . بیمه . مالیات .و ... بگذرم تا به من یه کار بدهند ..... فقط مونده که تو اداره های دولتی استخدام بشوند و الا همه جا هستند

  • علی
    0

    فقط مونده که تو اداره های دولتی استخدام بشوند و الا همه جا هستند
    خطرررررررررررررررررررررررررررررر

  • علی
    0

    تحریم خرید کالا از مغازه داری که کارگر افغانی دارد

    تحریم خرید کالا از مغازه داری که کارگر افغانی دارد

    تحریم خرید کالا از مغازه داری که کارگر افغانی دارد

اخبار مرتبط سایر رسانه ها

    تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد

    اخبار سایر رسانه ها

      تمامی اخبار این باکس توسط پلتفرم پلیکان به صورت خودکار در این سایت قرار گرفته و سایت خبرفوری هیچگونه مسئولیتی در خصوص محتوای آن به عهده ندارد