خبرفوری بررسی می‌کند
وضع وخیم دانشگاه/ آیا امیدی به نجات آموزش عالی هست؟
در ابتدای سال 1400 و پس از تغییرات مختلف در سطح دانشگاه ها، حاکم واقعی آموزش عالی تغییر کرد. حالا قدرت مهم ترین نهاد علمی کشور در دست کارمندان جدید بود و از آنجا که کارمندان جدید به صورت پیمانی استخدام شده بودند، نهادهای سیاسی و وزارت علوم بیش از گذشته در دانشگاه نفوذ پیدا کردند و توانستند بر وجه علمی دانشگاه ها تسلط بیشتری پیدا کنند.
حسین صیقلانی- اتفاقات اخیری که توسط مسعود پزشکیان در وزارت علوم افتاد بسیاری را امیدوار کرده که وضع مهم ترین نهاد علمی کشور بهبود یابد. بسیاری امیدوارند که بخشش اساتید اخراج شده و بازگشت آنان به دانشگاه بتواند مجددا جریان علمی را در کشور رونق دهد. با این حال، این امید در همه تحلیلگران وجود ندارد.
برای مثال، سعید معیدفر، جامعه شناس و استاد بازنشسته دانشگاه، در مصاحبه ای که اخیرا با هم میهن داشته گفته است: «دیگر نخبگان ما احساس خوبی ندارند، بسیاری از آنها ترجیح می دهند رها کرده و بروند و برخی ترجیح می دهند اصلا به دانشگاه نیایند و برخی دیگر الان بیرون دانشگاه در حال کار کردن هستند. در واقع باید گفت بهترین ها الان بیرون دانشگاه هستند و متوسط ها و ضعیف ها داخل دانشگاه.»
این استاد برجسته در تبیین علت این واقعه به نکته ای مهم اشاره می کند. معیدفر می گوید: «در ســالهای اخیر وقتی وارد دانشــگاه می شــدیم تمام حوزه های دانشــگاه در اختیار حراست بود و اساس دانشگاه پادگان شده بود و وقتی وارد دانشگاه می شدی حس می کردی وارد پادگان شــده ای چراکه جای علم و تبادل اطلاعات و داده ها نبود. استاد را می ترسانند و دانشجو را اخراج یا تحریم می کنند. اساتید شایسته را اخراج می کنند و افرادی که شایستگی قرار گرفتن در مقام استادی را ندارند، وارد دانشگاه می کنند.»
آنچه معیدفر به آن اشاره می کند، مهم ترین علت بحران دانشگاه است. این رویداد چند سالی است که به رویه اصلی دانشگاه های مختلف تبدیل شده و به نظر می رسد تا زمانی که اصلاح نشود، وضع دانشگاه به همین منوال بوده و با بخشش اساتید اخراجی، عوض شدن روسای دانشگاه یا افزایش ساخت و سازها و ... هم درست نشود.
دانشگاه در ایران از همان ابتدای تاسیس، نهادی «دولتی» به حساب می آمد. اگرچه «علی اکبر داور» در تبیین جایگاه دانشگاه بر استقلال علمی و نظری این نهاد تاکید داشت، اما با مرور تاریخ به این موضوع می رسیم که دانشگاه خارج از اراده دولت اجازه نفس کشیدن هم پیدا نمی کند. از آنجایی که بودجه دانشگاه ها دولتی بوده و وزارت علوم تسلط بسیار زیادی بر وجه اقتصادی و سیاسی دانشگاه داشت، دخالت دولت در امور داخلی دانشگاه محتمل بود. اما این دخالت ها هر روز بیشتر شدند و از کودتای 28 مرداد به بعد، شاهد تسلط بی حد و حصر دولت بر مهم ترین نهاد علمی کشور هستیم.
بلافاصله بعد از انقلاب اسلامی در سال 1357 «انقلاب فرهنگی» رخ داد. دود این اتفاق به چشم دانشگاه رفت. تعطیلی چند ساله دانشگاه ها با تصفیه هیات های علمی همراه شد و همزمان، فضایی ایدئولوژیک بر دانشکده های مختلف حاکم گردید. اگرچه با پایان جنگ تحمیلی، آغاز عصر سازندگی و ورود به دهه 70 و تربیت نسل جدیدی از اساتید و دانشجوها، وضعیت اجتماعی و علمی دانشگاه ها کمی بهتر شد اما تسلط تاریخی دولت بر دانشگاه، اینجا نیز به ضرر این نهاد علمی تمام شد و آرام آرام درهای دانشگاه به روی اساتید غیردولتی بسته شدند.
با وجود دخالت همیشگی دولت در امور دانشگاه ها، اما این رویه از اواسط دهه 90 وارد فاز جدیدی شد و ساختار مستحکم تری یافت. در این سال ها همان اتفاقی روی داد که سعید معیدفر به آن اشاره کرد. دانشگاه طی چند سال، شروع به تغییر کاربری داد. روسای دانشگاه ها شروع به همکاری با پیمان کاران و استخدام طبقه ای از کارمندان جدید کردند. کارمندان بخش آموزش، حراست، خدمات و ... چند برابر شد. همزمان، برای گنجاندن این تعداد از کارمند در بخش های مختلف دانشگاه، ساختار بوروکراتیک دانشگاه نیز دچار تغییرات اساسی شد. قوانین آموزشی و پژوهشی زیادی به وجود آمد. یک دانشجو برای فارغ التحصیل شدن باید از هفت خان رستم عبور می کرد. آیین نامه های داخلی مختلفی به تصویب رسیدند، شرایط کفایت پژوهشی سخت تر از همیشه شد، معاونت های آموزشی و پژوهشیِ زاید در دانشگاه ها به وجود آمدند و بدین ترتیب، دانشجویان در هزارتوی سیستم بوروکراتیک گرفتار شدند.
همزمان، برای گنجاندن کارمندان تازه استخدام شده در دانشگاه ها، قوانین مشابهی برای اساتید تازه جذب شده، پیمانی و نیمه وقت به کار گرفته شد. یک استاد برای ورود به هیات علمی باید امضای معاونت های مختلف را دریافت می کرد. این استاد همزمان ملزم به چاپ چند مقاله در ژورنال های مختلف، از سر گذراندن دوره های آموزشی گوناگون و حتی (در برخی دانشگاه ها) ارائه طرح هایی برای درآمد زایی دانشگاه بود.
این رویه باعث شد در طول چند سال، استاد و دانشجو به عنوان دو بازوی وجه علمی دانشگاه ضعیف شده و به سرعت به سیستم بوروکراتیک دانشگاه یعنی کارمندان وابسته شوند. بدین ترتیب، در ابتدای سال 1400 و پس از تغییرات مختلف در سطح دانشگاه ها، حاکم واقعی آموزش عالی تغییر کرد. حالا قدرت مهم ترین نهاد علمی کشور در دست کارمندان جدید بود و از آنجا که کارمندان جدید به صورت پیمانی استخدام شده بودند، نهادهای سیاسی و وزارت علوم بیش از گذشته در دانشگاه نفوذ پیدا کردند و توانستند بر وجه علمی دانشگاه ها تسلط بیشتری پیدا کنند.
این رویه باعث حوادث سال 1401 و 1402 شد. بسیاری از اساتید به راحتی از دانشگاه ها کنار گذاشته شدند، بسیاری از اعتراضات دانشجویی سرکوب شدند و حتی در برخی دانشگاه ها، نیروهای حراست با مشت و لگد به جان دانشجویان افتادند. این در حالی است که تصور وقوع این حادثه در دهه 70 یا حتی 80 ناممکن بود. همزمان، دانشجو و استاد درگیر فرآیند سخت چاپ مقالات متعدد، کسب امتیازهای مختلف، جلب رضایت معاونت های جدید و ... شدند و آزادی اندیشه و عمل خود را از دست داده و بیش از پیش به ساختار بوروکراتیک دانشگاه وابسته شدند.
وقایع رخ داده در دانشگاه های مختلف تهران در چند سال اخیر به خوبی نشان می دهد که چه واقعه ای در مهم ترین نهاد علمی کشور افتاده است و تا زمانی که این نظم آهنینِ غیر علمی از دانشگاه رخت برنبندد بعید است فضای ارعاب و تهدید دست از سر دانشگاه برداشته، درگیری دانشجوها و اساتید با نهادهای غیرعلمی مختلف و به خصوص حراست از بین رفته و دانشگاه به شکوفایی علمی برسد.
نوچ
چرا وقتی تامین مالی نداری ، انتطار دارند همه دانسته هایت را وسط بگذاری ؟؟؟ هر چقدر پول بدهند آش میگیرند
همه مشکلات جامعه خب شده و کلا مشکل اخراج ۴ دانشجوی انضباطی در طول سه سال دولت سیزدهم هست؟ اخبار بدرد بخورتر پیدا نکردین؟ پروژه ای فی چند؟
بزرگترین خیانت به ایران را دولت سیزدهم با شرایطی که برای دانشگاهها رقم زد انجام داد.این نیز در کنار سایر عملکردشان در تاریخ به عنوان یک نقطه تاریک ثبت خواهد شد.
همه چی نابوده . اون چقدر خوشحاله . میشینه رو صندلی . هی سخن میرونه
همه چی نابوده . کار کاره دشمنه . اینجوری میگوید . ....
اگر اینطور است چرا رشد علمی و مقامهای المپیادی افزایش داشت زمان روحانی رشد علمی عربستان از ایران بیشتر بود
فقط دانشگاه نیست همه چی نابود شده البته فقط در دولت سیزدهم نبوده از زمان احمدی نژاد این نابودیها شروع شد
شلوغ نکنید
عده ای بیسواد که نه خودشون دانشگاهی هستند و نه خونوادشون اینجا نشستند رجز میخوانند
دو سه تا استاد اخراج شدند دلیل ندارد که همشون حالا بیسوادند، چون اخراج نشدند، احمقانه هست
اساتید خوب و زحمت کش داریم که با جان و دل کار میکنند
شما به معامله ماشین و دلال بازیهاتون بچسبید و همه را متهم به بیسوادی نکنید و جو ندهید
البته ارزش کار استاد پایین آمده و دانشجو رغبتی به ماندن ندارد، چون کار مناسبی ندارند
اصول فرویدی بی‌برکت تان.
من چندوقت است نیستم هههه
آنتی فروید هنوز اینجاست
هنوز قرص شادی میخوری؟
فاطی جون باز بند کردی به فروید خداییش؟؟؟
الان وقت مدرک کیلویی گرفتنه
مدیران قلابی بشتابید
سه برگ کاردانی کارشناسی و ارشد پاچه مالی مقدماتی و پیشرفته از دم قسط
سلام من به تو یار قدیمی منم همون هوادار قدیمی
من ای نویسنده فرویدی را دوست میدارم
فکر کردم فقط من به این نویسنده کامنتهای فرویدی آلرژی دارم . میبینم که چند نفر دیگه هم مثل من باهاش حال میکنن . فقط یه نفر به من بگه که آیا این شخص ( منظورم عشق فرویدی ) همون قرص شاده ؟ خبر فوری جان اگه امکانش هست خودت بگو باور کن از وقتی پیامهاش رو میخونم دچار یآس فلسفی شدم
می‌گویند "اسکندر مقدونی" پس از فتح ایران، در اداره مملکت، سخت درمانده و مستأصل شده بود. ازمشاوران خود پرسید: چگونه باید بر مردمی که از مردم من بیشتر می‌فهمند حکومت کنم؟ یکی از مشاوران (که بنا به روایتی ارسطو بوده) پاسخ می‌دهد:
« از میان مردم آن سرزمین، آنها را که نمی‌فهمند و کم‌سوادند، به کارهای بزرگ بگمار. آنها که می‌فهمند و باسوادند به کارهای کوچک و پست بگمار. بی‌سوادها و نفهم‌ها همیشه شکرگزار تو خواهند بود و هیچگاه توانایی طغیان نخواهند داشت. فهمیده‌ها و باسوادها هم یا به سرزمین‌های دیگر کوچ میکنند یا خسته و سرخورده، عمر خود را تا لحظه مرگ، در گوشه‌ای از آن سرزمین در انزوا سپری خواهند کرد...».
لیاقت مردم ایران زندگی با افغانی های وحشی است و بس
باسواد هم میاد برای جیب خودش بدتر یا خاک مزارع دور شهر تخریب می کنه که آباد دکان میکنم یا قرص میفروشه .باوجدان بیاد
شما تهرانی ها چرا این کارها را می کنید؟؟؟
سلطان سنجر را در آن وقت که به دست غزان گرفتار شده بود، پرسیدند: «علت چه بود که مُلکی بدین وسعت و آراستگی که تو را بود، چنین مختل شد؟»
گفت:« کارهای بزرگ به مردم خُرد فرمودم و کارهای خرد به مردم بزرگ؛ که مردم خرد کارهای بزرگ را نتوانستند کرد و مردم بزرگ از کارهای خرد عار داشتند و در پی نرفتند. هر دو کار تباه شد و به نقصان ملک رسید و کار لشگری و کشوری روی به فساد آورد.»
(تذکره دولتشاه سمرقندی)-
الان هم اینگونه است. بزرگی مانند یعقوب محمدی هیچ کاره است. کاملاً مشخص است که از بزرگان است. بزرگ بزرگان
با سلام و عرض ادب و احترام
ملت همیشه در صحنه و ولایت مدار ایران در سال ۵۷ با عشق و علاقه فراوان و به خاطر پول این نظام را انتخاب کردند و الان هم می شود گفت لیاقت مردم همین است و بس !!!!!
تو برو با قرض شاد ضد حامله قرص بخور قرص شاد افغانی نتانیاهو بی
همه جای ایران وضع وخیمه اینوهمه میدونن اینم نمیدونی
بعضی ها میخوان دانشگاه و مدارس رو هم مانند حوزه های علمیه بکنن.باور به علم کلاسیک و نو ندارن وعلم رو فقط در فقه و معارف دینی میدونن اما درعمل دارن از علم روز مانند اینترنت و تجهیزات پزشکی و غیره دارن استفاده میکنند .نظامی که اینگونه فکر کنه عاقبت زیر سلطه کشورهای داری تکنولوژی خواهند رفت کما اینکه فرار مغزها و وابستگی تکنولوژی به دیگران رو داریم میبینیم
وقتی به قبولیهای دانشگاه فرهنگیان امسال نگاهی گذرا بندازید میبینید که رتبه های اکثر اونها بین ۲۰ هزار تا ۴۰ هزار یا حتی بدتر بوده ..در حالی ک تا پارسال در گروه ریاصی رتبه های سه رقمی در گروه انسانی زیر ۲۰۰۰ و در گروه تجربی بین ۷۰۰۰ تا ۱۰۰۰۰ معلم میشدن .....همین کافیه بفهمید چه بلایی داره به سر این مملکت میاد.....
دانشگاهي بزنيد وهمه استادها يش را همه نوحه خوان باشند
همان نشانه درک اندک آت اینه که ظلم ستیزی و احساس نمی فهمی .خانمی از انگلیس برای دیدن تعزیه بم با مراسم جمعی مردم حضرت مسیح هم حزین عارف بودند ...اصول نیشخند گرگ آت کم حدیث کپی بزنه ..
دانشگاه شاد قرصی زدی درآمد داری اصول آت هم در ادارات نیش باز خنده به درد مردمه .از اول هم موذی موذی به نوحه امام می‌رفتید انهمه هنر مردمی تعزیه نمانده باز می سوزی .از دشت احساسی امامزاده ارزش طبیعت مزارع دور شهر فهمیدم .حافظ از تربیت قرآن عارفانه نابغه اول دنیا ست
به 1502
ننیدانم کجایی هستیو چرند میگی! فقط میدانم نیروهای اجنبی زیادند
خیر
آقای سعید معین فر استاد جامعه شناس می گوید: در دانشگاه متوسط ها و ضعیف ها مانده اند و خوبان خارج از دانشگاه:
آقای معین فر ما در رشته های علوم پایه مثل شیمی، ریاضی، فیزیک و پزشکی .. دانشمندان بزرگی داریم که دانشگاه های دنیا به آنها سر تعظیم فرود می آوره. با یک سرچ ساده اگه سواد داشته باشی می توانی به این نتیجه برسی.
در ضمن رشته های علوم انسانی رشته های سلیقه ای هستند و هیچ گونه دانش بنیادی برای زندگی ندارند . و اگه انسان به قرآن عمل کند رشته ای علوم انسانی که ریشه در افکار فاسد غربی دارند همگی دورریختنی هستند.
شما به یک کارخانه تولیدی دانش بنیان سر بزنید و بگویید بغیر از شیمی و فیزیک و پزشکی کدام رشته علوم انسانی در آن نقش دارد؟
صنعت موشکی و هسته ای و پزشکی ایران را کدام رشته ها و دانشمندان کدام رشته ها در ایران می چرخانند؟
اقای که به این راحتی به رشته های علوم انسانی توهین میکنی مشخصه که نمیدونی معنای رشته های علوم انسانی چیه بسیاری از رشته های علوم انسانی کاملا علمی وبر اساس منطق و ریاضیات بنا شده و اصلا هم سلیقه ای نیست مثل جغرافی اقتصاد مدیریت روانشناسی و... وعدم استفاده از این رشته ها در ارکان مختلف حکومتی در کشور ایران وضع اسفبار کشور را در تمام بخش ها رقم زده است ومتاسفانه هنوز هم مشاهده میشود که مسئولین ما از رشته های بی ربط انتخاب میشن مثل آقای عارف که در رشته برق تحصیل کرده و هیچ دانشی در زمینه های مدیریتی در کشور ندارد
همون کسایی همه کاره شدن و ایرانو به این روز انداختن که رشته شون انسانیه
آقای دکتر سهمیه ای و ساندیس خور عزیز . در نفهمی تو همین بس که طوطی وار از کلمه شرکت دانش بنیان استفاده کردی . چرا ؟ چون فقط گُنده هاتون برای شعار از این کلمه استفاده میکنند . آخه دکتر سهمیه ای ، تمام محصولات ساخت بشر از چرخ و بومرنگ در چند هزار سال پیش تا هر چیزی که الان ساخته میشه بر مبنای دانش بشری است .
هر وقت دانش به جای ایدئولوژی و شعور جای شعار نشست نه تنها اوضاع آموزش عالی بلکه اوضاع کل کشور رو به بهبود می رود...
وزیر علوم انسان شریف و دلسوز و فرهیخته ای است اما طی این چند دهه خیلی گندکاری کرده اند و تقریبن علم و دانش را از دانشگاه بیرون کرده اند به ویژه در دانسگاههای علوم انسانی
دستشویی بین راهی زیاد لازم است لطفا مسولا در این زمینه تخصص دارند اقدام کنند
با این دیدگاهی که دارند خیر
فقط دانشگه ما سر در و دیوار هست/ وضع دانش اندر اینجا مثل یک بیمار هست ...نیست امیدی به بهبودی برای این مریض/چون طبیب نابلد هر گوشه ای بسیار هست
یک استاد باز نشسته از رده خارج با چه حسابی اساتید دانشمند و دلسوز را که هم اکنون در دانشگاه ها به امر تدریس و تحقیق به روز می پردازند ضعیف و بی کیفیت می خواند این کار در درجه اول توهین به خود این استاد و دیگر اساتید گرانقدر است و در درجه دوم توهین به شعور مخاطب و خواننده است.
دقیقا
به چه حسابی گفته هر کی الان در دانشگاه هست بیسواد ه؟!!!!
اینطور نیست
شما خودتون بیسوادید
دو نفر را اخراج کردند، دلیلی ندارد هر کی مانده بیسواد است.
من سال 67 دانسجو بودم
و اساتید همون قبلیها هنوز هستند
چند نفر بازنشسته شدند و عده ای هم با سواد استخدام شدند
لطفا جو ندهید و دروغ نگویید
جالبه همسایه ما همسرش بیسواده معامله میکنه
میگه شوهرم استاد بوده اومده بیرون
کسی هم نمیشناسدش. حالا به مردم هی اطلاعات غلط بدید
ا
س دانشگاه بدون نظارت تبدیل به مکانی نا مناسب می شود که نه به دنیا خیری می رساند و باعث نابودی آخرت فرد و جامعه می شود؟
شماکه خبرنگارباشرفی هستید‌میتونید ازاقای همتی بپرسید دردوران مدیرعاملی بانکهای ملی وسینا وایضا‌ریاست‌بربانک مرکزی،ایا‌وامی یاحق‌الجلسه‌ی خاصی گرفتندیانه؟
ببخشیدمزاحم ماهیگیری خبرنگاری شماشدم
وقتی یه مداح بیسواد میشه استاد ادبیات دانشگاه تهران باس فهمید سطح پخمه سالاری سه سال گ
یکی از مهمترین دلایل وضع وخیم دانشگاهها، به کارگیری آدمهای بی عرضه در پستهای حساس و کلیدی است؛ در دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، که تحت نظارت سازمان اوقاف فعالیت می‌کند، بدترین وضع ممکن به لحاظ آموزشی حاکم شده است؛ چون معاون آموزش اصلا دغدغه آموزشی ندارد....
وقتی علم و دانش کم ارزش میشه و یک فرد کم سواد
جای مدیر و استاد می شینه
و زیر مجموعه ش هم به همین روال
میشه چیزی که الان می بینیم
یه جاروی اساسی لازمه همه روسا ومعاونین و حتی مدیران بایدعوض شوند باید قانون تسری یابد و هر دانشگاهی از قانون عدول کرد باید مجازات شود
در جذب اساتید باید بچه هیاتی بودن را فقط ملاک نکنیم چون خیلی از هیاتیها هیاتی نیستند نفوذی هستند باید به تخصص و ادب و مردمداری و هنر تفهیم یک استاد توجه شود
باید وقتی از کسی بدگویی می شود چه هیات علمی چه کارمند علتش بررسی گردد تخصص و هنر و کاردانی او مورد حسادت هست یا ضعف دارد و فرد بدگو چه منافعی دارد و احتمال دارد از سوی کس یا کسانی امده باشد یا نه
قانون برای اجراست نه تماشا خصوص طبق ایین نامه باید از افراد متخصص استفاده شود نه زراعت و باغبانی و مرتعداری کل دانشگاه را فرا بگیرند
خصوصا اداری و مالی قسمت دانشجویی باید به افرادی که روانشناسی و علوم اجتماعی خوب بلد هستند و تخصص دارند سپرده شود
امور اموزشی باید به افراد کاردان و باحوصله سپرده شود
وضع باید طوری باشد که حتی مستخدم دانشگاه هم وقت سخن گفتن متمایز از مستخدمین سایر ادارات باشد چون دانشگاهی است
اما مع الاسف برخی اساتید و حتی برخی روسا از ادب و نزاکت خیلی دور هستند چه برسد به مستخدم
انشاا.. در تغییر روسای دانشگاهها از دانشگاه تهران شروع نشود از دانشگاههای آغاز گردد که سوء مدیریت و فساد در ان بیداد می کند آمارش با گزارشاتی که در گروه کارمندان دانشگاههای کشور ثبت گردیه قابل شناسایی است چون گزارشات بر اساس مستندات چاپ و نشر شده اند
اساتید باید یاد بگیرند و یاد بدهند برای خلاقیت و ابتکار و رفع مشکلی از مشکلات کشور در دانشگاه هستند
مع الاسف اگر مداقه و دقت نظر گردد بسیاری از اساتید فامیل هستند چون اساتید رییس و معاون قبلی پسر و داماد و باجناق خود را جذ ب نموده اند
اقدام قانونی و اساسی قطعا سازنده دانشگاهها و تربیت اینده سازانی خلاق و نوآور و داشتن جامعه ای خودکفا در پی خواهد داشت .
این همه استاد توانا توی دانشگاه های کشور دارند تدریس میکنند، نه تعداد دانشگاه مون کم هست و نه تعداد استاد خوب، اونوقت برا چهار تا استاد که اخراج شدن نمی‌خواد فاتحه آموزش عالی کشور رو بخونید، توی سه تا دانشگاه دولتی مختلف تحصیل کردم و استادانی بسیار خوب داشتم که هنوز هم مشغول تحصیل هستند، تنها چیزی که تفاوت کرده کم اهمیت شدن ارزش تحصیل بین خود دانشجو هاست، چون در برخی رشته ها آینده شغلی مرتبط با رشته نامعلومی دارند، وگرنه این چیزایی که اینجا گفته شد فقط سیاسی کاری بود.
دانشگاهی که افراد بیسواد با سهمیه و پول واردش میشن رو باید درش رو گِل گرفت !!!!
تعزیه خون بفرستید فیزیک و راصی درس بدهد. هر هر هر هر
اون که سرش به تنش می‌ارزد در می‌رود آمریکا مانند استاد عباسی اینجا روصه خون دعانویس و شیاد و دزد و دروغگو لازم است در حد لشکر بسیجی
آیت اللہ جوادی آملی باآن علم ودانش فرمودتعطیلی شنبہ خلاف شرع نیست ازنظراقتصادی بسیار بنفع کشوراست ھیچ روایتی نداریم حرام باشدتعطیل سدن پنجشنبہ بجای شنبہ خیلی ضرراقتصادی دارد
سلام،اصلا تصمیم به نابودی کشور گرفته شده است اول آموزش و پرورش،بعد وزارت علوم ،ابتدا پایه های اولیه را نابود کنند که مردم قادر به فکر نباشند و بعد درگیر روزمرگی و الاآخر...این خرابه ها بعید است درست شود..
بهترین راه نجات اموزش سپردن اموزش عالی به اصلاح طلبان است هست
اساتید اخراجی بازنشسته وبازخریدی به برگردند تا وفاق حاصل شود !!!!
سلام.جناب اقای رییس جمهور؟.یک فکری به حال دانشگاه آزاد بکنتد.هرآنچه آقای دکتر جاسبی و مرحوم هاشمی و بنیانگذاران انجام داده اند آقای تهرانچی نیست و نابود کرد.۳۲۰۰۰ دکترای حق التدریس اخراج کرد بجای انها دانشجو آموزشیار گرفت.بلایی که برسر بازار کار و اجتماع فارغ التحصیل آن در چند سال دیگر بر اقتصاد خواهد آورد.سرمایه انسانی می شود پت و مت انسانی.خیانت به بازار کار و سرمایه دانشگاه ..این برنامه اقای تهرانچی کجا کشف کرد.بگذارید دانشگاه آزاد مالکان اصلی اداره شود.سهامداران اصلی دانشگا آزاد دانشجویان و خانواده های محترم انان هستند که پرداخت شهریه داشته اند .مدرسان و حق التدریس های هستند که با اندک دستمزد به دانشجویان درس‌داده اند با حقوق ناچیزشان.پس بگذارید آنها تصمیم بگیرندچه کسی رییس ابن دانشگاه باشد.همه داتشجویان و خانواده محترم شان و اساتید حق التدریس مالک اصلی دانشگاه و سهامدار دانشگاه آزاد هستند.انتخاب رییس دانشگا با رای آنان در مجمع عمومی فارغ التحصبلان باشد.بخش خصوصی به خود ملت واگذار کنید.هرکس خودش و فرزندش در دانشگاه ازاد درس خواند .سهامدار دانشگاه آزاد است.به این شکل هم تقاضا دانشجو هم زیاد می شود.
حالا که دربست در اختیار شماست
ببینیم و تعریف کنیم
البته حداقل سه دهه مستقیم و عین عمر انقلاب غیر مستقیم دست شماها بود
یکی از بهترین کارهادر دوران اقای پزشکیان بر کناری ریس دانشگاه تهران بود
بنده خودم در دانشگاه مشغول هستم تنها حرفی که با واقعیت تطابق دارد حرف "امیر" است
سال ۱۴۰۰ که دلار بوده ۲۵ هزار تومان ، سکه بوده حدود ۸ میلیون تومان ، پراید بوده حدود ۷۰ میلیون تومان ، شاخص کل بورس بوده دقیقا" ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد . بعد از گذشت حدود ۳ سال و چندین ماه ، اکنون دلار رسیده به ۶۰ هزار تومان، سکه رسیده حدودا" ۴۵ میلیون تومان . پراید رسیده به ۴۰۰ میلیون تومان . قیمت زمین و مسکن هم نسبت به سال ۱۴۰۰ حداقل ۱۰ برابر رشد کرده ولی شاخص کل بورس هنوز زیر ۲ میلیون و ۱۰۰ هزار واحد هست !!!!!!!!
دولت سیزدهم ، بخصوص خاندوزی ،فرزین و عشقی رانت خوار اقتصاد مملکت و موتور محرکه ی آن یعنی بورس را نابود کردند!!!!!!!!!!!!!!
اکنون بورس برای جبران عقب ماندگی خودش نسبت به بازارهای دیگر ، آماده ی پرواز هست . شاخص کل بورس با دلار ۶۰ هزار تومانی باید حداقل ۶ میلیون واحد باشه نه زیر ۲ میلیون واحد . قیمت سهم های بورسی و فرابورسی به سال ۹۵ که دلار حدودا" ۵ هزار تومان بوده تنزل پیدا کردند .
امیدی به نجات کشور و جامعه نیست
با وضع ولنگاری و بدحجابی و تیپ مدلینگ و آرایش‌های زننده زنهای خیابانی که دانشجوها دارن فقط از دانشگاه اسمی باقی مانده