سعید معیدفر مطرح کرد:
شاهد زوال مشارکت مدنی و سیاسی افراد جامعه هستیم / وضعیت اقتصاد کشور برای جوانان دافعه شدید دارد
یک جامعه شناس گفت: مسائل مادی و ملزومات ازدواج در کشور ما نیز میتواند مانع از این شود که افراد رسما وارد فرایند ازدواج شوند. این شرایط در کشورهای اروپایی متفاوت است و دختران و پسران درگیر برخی قیود از جمله مهریه و جهیزیه نیستند. البته داخل کشور نیز به شکل غیرقانونی و غیرعرفی برخی زنان و مردان با یکدیگر زندگی مشترک دارند.
مهاجرت جوانان به عنوان نیروهای پایهای توسعه کشور، همیشه به عنوان یک آه حسرت بار در حوزه جامعه شناسی و اقتصاد مطرح میشود. اخیرا فرزاد جهانبین معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد اسلامی درباره نرخ مهاجرت جوانان به آمارهایی اشاره کرده و در گفتگو با فرهیختگان، گفته است: «در رابطه با مهاجرت حدود ۵۲ درصد از دانشجویان اعلام کردهاند که به هیچ نحو از کشور خارج نمیشوند. اما حدود ۴۸ درصد اعلام کردهاند که اگر مجبور بشوند میروند و با تغییراتی میمانند یا مایل به مهاجرتند.»
جهان بین در رابطه با ازدواج نیز گفته است: «در رابطه با ازدواج، اکثریت قاطعی اعلام کردهاند که مایلند ازدواجشان شرعی و ثبتشده باشد. اما درصد قابلتوجهی هم گفتند که دوست جنس مخالف دارند.» این سخنان معاون فرهنگی و دانشجویی دانشگاه آزاد، پرسشهایی را ایجاد میکند از جمله این که علت شکل گیری این آمارها در جامعه مسائل عادی از جمله گذار اجتماعی است یا این تمایل به مهاجرت را باید به شکل یک معضل اجتماعی دید؟ سعید معیدفر، جامعهشناس و عضو انجمن جامعهشناسی ایران به این پرسشها پاسخ داده است:
وضعیت اقتصاد کشور برای جوانان دافعه شدید دارد
سعید معیدفر گفت: «ما همیشه در بحث مهاجرت به این نکته دقت داریم که چندین مفهوم در رابطه با مهاجرت وجود دارد. مهاجرت روستا به شهر و بالعکس، مهاجرت بین المللی و مهاجرت فصلی که معمولا برای کار است. اما آن چه در این گزارش منتشر شده است مرتبط با مهاجرت بین المللی است. بر اساس قوانین کلی مهاجرت، یک تئوری مشهور وجود دارد که ترکیب دافعه و جاذبه است. طبیعیست که اگر در مبداء مهاجرت دافعه باشد و در مقصد، جاذبه، مهاجرت (در صورت وجود امکانات مهاجرت) اتفاق میافتد. اما همین مهاجرت هم، بستگی به افراد دارد. برای مثال ممکن است برخی از افراد استطاعت مهاجرت را نداشته باشند، مثلا به لحاظ مالی یا شرایط موجود کمبودی داشته باشند و در نتیجه اگرچه دافعه مبداء و جاذبه مقصد وجود دارد، باز هم مهاجرت شکل نگیرد. اما اینها یک تئوری کلی است که میتواند هم درباره مهاجرت داخلی و هم مهاجرت خارجی وجود داشته باشد. اما این که آیا این آمارها و اطلاعات ۴۸ درصد تمایل به مهاجرت درست است یا خیر نیاز به بررسیهای تکمیلی دارد که ببینیم آیا میزان دافعه مبداء طی زمان افزایش پیدا کرده یا کاهش؟؛ این نوع بررسی نیز کار سختی نیست.»
وی افزود: «به لحاظ اقتصادی که وضعیت کشور اظهرمن الشمس و بسیار بحرانی است. از آمارهای تورم شدید تا مشکلات اقتصاد، مردم را به شدت تحت فشار قرار داده و ضریب جینی هم که نشانگر نابرابری شدید اقتصادی است، به ضرر گروههای ضعیفتر جامعه حرکت کرده و نابرابری اقتصادی به شدت افزایش پیدا کرده است. موضوع پیچیدهای هم نیست، وقتی اقتصاد ضعیف باشد؛ نابرابریها هم افزایش پیدا میکند. این نابرابری به ویژه به طبقات محروم ضربه میزند. آیا میزان دستمزدها همراستا با تورم کشور افزایش یافته؟ میزان افزایش قیمت اقلام ضروری خانوارها چندین برابر شده، اما وضعیت دستمزد افراد خیر. ارقام اجاره مسکن و امثالهم نیز به همین ترتیب است و نرخ افرادی که زیر خط فقر قرار میگیرند نیز رو به افزایش است. پس به لحاظ اقتصادی، جوانان کشور با یک دافعه شدید رو به رو هستند.»
شاهد زوال مشارکت مدنی و سیاسی افراد جامعه هستیم
این جامعه شناس در ادامه گفت: «دافعه دیگرمسائل زیست محیطی است که همیشه درباره این مسائل میشنویم. از بحران آب تا آلودگی و تلفاتی که سالانه بابت این بحرانها میدهیم. از نظر شرایط اجتماعی نیز، ما در حوزه اجتماعی تا حد زیادی تحت تاثیر شرایط بد اقتصادی شاهد بی توجهی افراد جامعه نسبت به یکدیگر هستیم. همچنین در یکی از مهمترین نهادهای جامعه، یعنی خانواده بحران رسوخ کرده و فشارهای مختلف باعث افزایش نرخ طلاق شده است. آمار ازدواج و میل به فرزندآوری هم کاهش پیدا کرده؛ بنابراین وقتی وضعیت مهمترین نهاد جامعه ما که خانواده است به این شکل است، وضعیت عدم تمایل به زندگی در چنین جامعهای عجیب نیست. البته ما در سایر نهادهای جامعه هم مشکلات مشابهی داریم. حوزههای فرهنگی، اخلاق و امثالهم نیز هر روز با تنزل درجه رو به رو میشوند.»
وی افزود: «ما شاهد زوال مشارکت مدنی و سیاسی افراد جامعه هم هستیم و دیدیم که در جریان انتخابات، صدای اعتراض مسئولین نیز بلند شد. اما در شرایطی که تعداد دافعههای مبداء از یک حد معین بیشتر میشود، اصلا مقصد مهاجرت از اعتبار خواهد افتاد، به این معنا که به حدی دافعههای مبداء زیاد شده که جاذبههای مقصد چندان اهمیتی ندارد. وقتی سیل میآید و خانهای را نابود میکند، افرادی که در حال فرار هستند اصلا به جایی که قرار است بروند فکر نمیکنند، بلکه فقط وسایل خود را جمع میکنند و میروند. نمونه این شرایط را در جنگهای خاورمیانه از جمله در لبنان و غزه میبنیم که با اشکالی از فرار رو به رو هستیم و نتیجه نوع این فرار را نیز هر هفته در غرق شدگان دریای مدیترانه میبینیم. بسیاری از افراد برای مهاجرت به آب و آتش میزنند، حتی با این که ممکن است در مقصد، خبر خاصی نباشد و همه اینها به علت دافعههای مبداء است.»
در رابطههای «با هم باشی» دختران بیشتر آسیب میبینند
عضو انجمن جامعه شناسی ایران گفت: «اگر به آمار ارائه شده برگردیم، معتقدم آمارها همین است و دقیقا همین میزان از جوانان مایلند برای رسیدن به رفاه و آرامش بیشتر مهاجرت کنند. طبیعتا آنها که شرایطی مثل مهاجرت تحصیلی را دارند، از وضعیت بهتری برخوردار خواهند شد، اما برخی حاضرند در کمپ پناهندگان مدتها منتظر باشند، اما در شرایط سخت مبداء نمانند؛ بنابراین نمیتوانیم منکر میل به مهاجرت به ویژه در نسل جوان باشیم. بسیاری از انگیزههای دانشجویان کشور سست شده است. اغلب دانشجویان به دنبال دریافت پذیرش و توصیه نامه هستند. همه اینها علائمی هشدار دهنده است. بخشی از این آمارها که به ازدواج یا عدم ازدواج و دوستی پرداخته بود نیز متاثر از بسیاری مواردی است که اشاره کردم.»
وی افزود: «مسائل مادی و ملزومات ازدواج در کشور ما نیز میتواند مانع از این شود که افراد رسما وارد فرایند ازدواج شوند. این شرایط در کشورهای اروپایی متفاوت است و دختران و پسران درگیر برخی قیود از جمله مهریه و جهیزیه نیستند. البته داخل کشور نیز به شکل غیرقانونی و غیرعرفی برخی زنان و مردان با یکدیگر زندگی مشترک دارند و این موضوعی است که اگرچه با منع قانونی همراه است، اما تا حدودی وجود دارد و در نتیجه، برخی به جای ازدواج رسمی، با هم بودن را ترجیح میدهند. این را هم فراموش نکنیم که در این نوع رابطههای «با هم باشی» دختران بیش از پسران آسیب خواهند دید، چرا که برعکس کشورهای دیگر، در ایران، قانون از این نوع روابط حمایت نمیکند.»
بدبختی مردم اینه که در دوران طلایی تحولات بنیادی باورها و عصر شکوفایی تکنولوژِ ی و ظهور ابر مغزها دین باوران سکان اداره مملکت را دو دستی چسبیدند و به هیچ اصولی پایبندی ندارند. هموطن و شهروند را مانع دوام حکومت خود میدانند مگر زبانش نوکری باشد.