زنان فراموش شده علم
از کشف یک ستاره دنبالهدار گرفته تا ۵۰ سال زندگی با اورانگوتانها در جنگل برای شناخت رفتاری آنها از افتخاراتی است که زنانی بیادعا کسب کردهاند؛ کسانی که معلوم نیست چرا تاریخ علم آنها را به فراموشی سپرده است!
در 130سال گذشته بسیاری از زنان به موفقیتهایی در زمینه علم و اکتشاف دست یافتهاند که در عین حال ناشناخته ماندهاند. مجله نشنالجئوگرافیک بهتازگی در گزارشی به مهمترین زنانی پرداخته که با وجود اکتشافات یا کارهای مهمشان برای جهان اکثر مردم نامی از آنها نشنیدهاند. آنها کف اقیانوسها را نقشهبرداری کردند، کاشف ستاره دنبالهدار بودند، سفر به مکانهای ناشناخته را رقم زدند و برای یافتن سیارههای مشابه زمین تلاش کردند. این فهرستی از ۸ زن دانشمند است که حتی تاریخ علم هم بهنظر فراموششان کرده است!
بیرو گالدیکاس (متولد 1946)
لوئیز لیکی، دیرینهشناسی که باور داشت شکیبایی و درک زنان بیش از مردان است، از 3دانشمند زن جوان حمایت کرد تا در میان میمونهای بزرگ زندگی کنند. او با حمایت National Geographic به استقرار ایستگاههایی همت گمارد تا جین گودال به مطالعه شامپانزهها در تانزانیا بپردازد، دایان فوسی با گوریلهای کوهی در رواندا زندگی کند و بیرو گالدیکاس در برنئوی اندونزی زندگی اورانگوتانها را بررسی کند.
این سه زن که بهعنوان «پیشروها» مشهور شدند، در نهایت پژوهشهای پیشگامانه خود را به اتمام رساندند.
در سال 1971که گالدیکاس وارد اندونزی شد، این تصور وجود داشت که مطالعه درباره اورانگوتانها اگر غیرممکن نباشد، بسیار دشوار است. اورانگوتانها در منطقه وسیعی که از درختان بسیاری پوشیده شده بود پرسه میزدند. اما از مدتها پیش، گالدیکاس میتوانست آنها را در طبیعت تشخیص دهد و حتی به اندازه کافی به آنها نزدیک شود تا با آنها ارتباط برقرار کند. او خانه خود را تبدیل به محلی امن برای حیواناتی کرد که از آن منطقه عبور میکردند. او همچنین از بچههای حیواناتی که والدین خود را ازدست داده بودند، مثل فرزندان خود مراقبت میکرد.
در طول 4سال ابتدایی پژوهشها و طی 7هزار ساعت مشاهده اورانگوتانها، گالدیکاس به یافتههای مهمی درباره اورانگوتانها رسید و اطلاعاتی درباره غذا، الگوهای رفتوآمد و ارتباطات آنها گردآوری کرد. او همچنین نسبت به جنگلزدایی که باعث از بین رفتن سریع زیستگاههای آنها شده بود، هشدار داد.
اکنون و پس از گذشت 50سال، گالدیکاس هنوز در این منطقه حضور دارد و تلاشهای او تبدیل به یکی از طولانیترین پژوهشهای پیوسته در مورد یک گونه خاص شده است.
ماریا میشل(1889-1818)
در سده 1800، ساکنان نانتاکت در ایالت ماساچوست آمریکا، تلسکوپهای خود را به سمت دریا نشانه میرفتند و منتظر بازگشت قایقهای ماهیگیری و صید نهنگ میشدند. اما فقط ماریا میشل بود که تلسکوپ خود را به سوی ستارگان میگرفت. میشل به پدر خود که یک ستارهشناس آماتور بود کمک میکرد. او محاسبات ناوبری پیچیده را برای ناخداهای کشتیهای صید نهنگ انجام میداد، زمان خورشیدگرفتگی یا ماهگرفتگی را مشخص میکرد و مختصات حرکت ستارگان را ثبت میکرد. ساعت 10:30روز اول اکتبر 1847او روی پشتبام بانک پاسیفیک بود. پدر ماریا یک رصدخانه معمولی در آنجا ساخته بود. ماریا درحالیکه مشغول کار با تلسکوپ بود، چیزی را روی نمودارهای نجومی خود دید که در واقع یک ستاره دنبالهدار بود. 16سال بعد، فردریک ششم(پادشاه دانمارک) یک مدال طلا برای نخستین نفری که با تلسکوپ یک ستاره دنبالهدار را کشف کند، بهعنوان جایزه درنظر گرفت. میشل ادعا کرد که این جایزه باید به او داده شود. کشف ماریا، او را به نخستین ستارهشناس حرفهای زن در آمریکا تبدیل کرد. در همان سال، او بهعنوان عضو آکادمی آمریکایی هنر و علوم انتخاب شد و به این ترتیب، او نخستین زنی بود که به این آکادمی پیوست. ماریا از رصدخانههای مختلفی در سراسر دنیا بازدید کرد و تبدیل به مدافع زنان برای حضور در عرصه علم شد.
منزه علم(متولد 1994)
منزه عَلَم در جستوجوی سیارهای شبیه زمین است. از نظر تئوریک، این سیاره باید آنقدر خنک باشد که آب در آن یافت شود.
عَلَم که دانش آموخته فیزیک نجومی در Harvard-Smithsonian Center است، با دقت دادههای تلسکوپی را به امید یافتن این سیاره بررسی میکند. عَلَم که در نیویورک دوران جوانی خود را سپری میکند، توجه زیادی به فضا نمیکرد. با این حال، او در بازدید از رصدخانه ملی Kitt Peak در آریزونا برای نخستین بار کهکشان راه شیری را مشاهده کرد. حالا اتمسفر سیارههای فراخورشیدی موضوع مورد علاقه او در دانشگاه شده است.
ورود به این حوزه چندان ساده نیست. او میگوید: من در یک اتاق پر از ستارهشناس مینشینم و افراد شبیه من زیاد نیستند. از آنجا که من گاهی اوقات بدترین منتقد خودم هستم، مجبور شدم خیلی تلاش کنم تا بهخودم نشان دهم که در نجوم توانمند هستم.
الا الشماهی (متولد 1983)
الا الشماهی در عراق، یمن و سایر کشورها برای یافتن فسیل نئاندرتالها اقدام به حفاری میکند. این دیرینهشناس با استندآپ کمدیهایش، واکنشهای آن دسته از افرادی که از کار یک دانشمند زن در این مناطق متعجب میشوند، به طنز میکشد. با این حال، او نگران است که نابرابری جنسیتی در این زمینه، دختران جوان را از ورود به این عرصه منصرف کند. از این رو، او رسالت خود را برجسته کردن موفقیتهای زنان در رسانههای اجتماعی و دانشگاهها میداند.
او میگوید: میدانم که در اقلیت هستم و همچنین از اینکه باید دیده شوم آگاهم. اگرچه گاهی این موارد باعث میشود که باری را بر دوش خود احساس کنم، اما در عین حال افتخار میکنم که مسئولیتی برعهده دارم.
ماری تارپ (2006-1920)
جنگ دوم جهانی این فرصت را در اختیار ماری تارپ قرار داد تا یک موضوع مهم را کشف کند. دانشجویان پسر به جنگ رفته بودند و صندلی دانشگاهها خالی بود. تارپ که پیش از این در رشته زبان انگلیسی و موسیقی تحصیل کرده بود، این فرصت را به دست آورد که در رشته زمینشناسی تحصیل کند؛ حوزهای که برای یک زن نامأنوس بود. او پس از گذراندن یک دوره کاری در یک شرکت نفتی بهعنوان زمینشناس، در رصدخانه زمینشناختی لامونت دانشگاه کلمبیا بهعنوان دستیار فنی استخدام شد. در آنجا با فردی به نام بروس هیزن آشنا شد و به اتفاق هم یک پروژه جسورانه را که نقشهبرداری از کف اقیانوس بود، آغاز کردند. در آن زمان، زنان از کار در کشتیهای تحقیقات علمی منع شده بودند. بنابراین هیزن از مقیاسهای ردیابهایی که در سفرهای اقیانوسی جمعآوری کرده بود، استفاده کرد. تارپ هم در دفتری در کلمبیا، دادهها و مقیاسهای سایر سفرها را به نقشهها منتقل میکرد. درحالیکه تارپ روی نخستین نقشه از اقیانوس اطلس کار میکرد، متوجه شیاری شد که در کف اقیانوس ایجاد شده بود. او از این موضوع نتیجه گرفت که قطعههایی از پوسته زمین دچار تغییر شده است.
تئوری او درباره رانش قارهای «بیشتر شکلی از یک بدعت علمی بود» که بعدها آن را بیان کرد. هیزن ابتدا تئوری او را نپذیرفت و مدارک او را با عنوان «حرفهای دخترانه» مسخره کرد. اما نتایج او با خوانش ردیابها تقویت شد. شکاف ایجاد شده در زمین، دانشمندان را قانع کرد که قارهها یک قطعه زمین بسیار بزرگ بودهاند که بعدا از طریق حرکات تکتونیک از هم جدا شدهاند. این پروژه با حمایت نیروی دریایی و National Geographic از دانشگاه کلمبیا به خانه تارپ در ساوت نیاک نیویورک توسعه یافت. تحقیقات او با عنوان نقشه «کف اقیانوسهای جهان» در سال 1977منتشر شد که نخستین تجسم جهانی از کف اقیانوسها بود. یک سال پس از اینکه این نقشه منتشر شد، تارپ و هیزن مدال هابارد را که بالاترین مدال افتخار National Geographic در زمینه موفقیتهای پژوهشی و اکتشاف بود، از آن خود کردند.
جس کرامپ (متولد 1979)
جس کرامپ هنگامی که در جزایر کوک زندگی میکرد، تقریبا تنها زنی بود که در قایقهای تجاری ماهیگیری تحقیق میکرد.
او بهعنوان یک زیستشناس دریایی، تمرکزش بر کوسهها بود و بهخاطر موفقیتهای علمیاش از اعتبار ویژهای نزد خدمه این کشتیها برخوردار بود. مدتها قبل از آنکه کرامپ این تحقیقات را در داخل یک قایق آغاز کند، تلاش کرد مربیان زن را وارد این عرصه کند. او به ساخت یکی از بزرگترین پناهگاههای کوسه در شمال اقیانوس آرام کمک کرد، اما میگوید هنوز جملاتی شبیه به این را میشنود: «تو نمیتوانی مثل یک دانشمند عمل کنی». کرامپ میگوید: ما نمیتوانیم با این شرایط به سختترین پرسشهای دنیا پاسخ دهیم.
رای واین-گرانت (متولد 1985)
رای واین-گرانت که تنها بیولوژیست آفریقایی-آمریکایی با تخصص گوشتخواران بزرگ است، میگوید: هنگامی که در جایی حاضر میشوم و میگویم من دکتر واین-گرانت هستم، معمولا مردم باور نمیکنند.
برنامههای مربوط به طبیعت در تلویزیون برای او راهی بود که میتوانست از طبیعت محافظت کند، حتی اگر میزبانهایش با او تفاوتهایی در سن، رنگ پوست و ملیت داشتند.
واین-گرانت تا 20سالگی هیچ پیادهروی در طبیعت نداشته است، اما از آن زمان به بعد، او مهارتهای بقا در فضای باز را طی تمرینهای میدانی در سراسر جهان فراگرفته است. او موضوعی با عنوان درگیری انسان با گوشتخواران را مطالعه میکند که یک طرف این درگیریها خرسهای گریزلی پارک ملی Yellowstone، شیرهای کنیا و تانزانیا و خرسهای سیاه در پارک ملی Great Basin هستند. او میگوید این کار را به این خاطر انجام میدهد تا جهانی «شکوفا، سلامت و متعادل» بسازد.
آشا د واس(متولد 1979)
آشا د واس پیش از اینکه نخستین بیولوژیست سریلانکایی با تخصص پستانداران دریایی شود، تصور میکرد که «چیزهایی را خواهد دید که هرگز کسی نمیتواند آنها را ببیند و به مکانهایی میرود که هیچکس دیگر نمیتواند برود». سالها بعد، آن رؤیاها باعث شد که وارد یک کشتی در اقیانوس شمالی هند شود و به این ترتیب، او شروع به مطالعه نهنگهای آبی کرد.
او میگوید: ما بهعنوان یک زن، باید سختتر و جدیتر از مردها کار کنیم. به قدری باید سخت کار کنیم که مردم توجهی به جنسیت یا پیشینه ما نکنند و در عوض آن چیزی را که باید ببینند، تواناییتان برای انجام آن کاری است که بهعهده شما گذاشته شده.
منبع: نشنال جئوگرافیک
24
واقعا بعد از این مقاله ای که نوشتید کاملا متوجه شدم که چرا فراموش شدن :)))))