دیواری از مهربانی برای حیوانات در سنندج
درِب مغازهاش بروی همه، حتی حیوانات باز است، دیواری از مهربانی را برای حیوانات بنا کرده تا انسانیت را به گونه دیگر و حتی متفاوت تر تفسیر کند.
کسی که به طبیعت و حیوانات توجه میکند و آنها را مورد محافظت قرار میدهد بدون شک به انسانها نگاه محبتآمیز و یاریدهنده دارد. مدت زیادی بود که از کنار مغازهای رد میشدم و میدیدم چند گربه راحت به آن وارد و از آن خارج میشوند.
دیده بودم گاهی چند سگی هم در نزدیکی مغازه پرسه میزنند و صاحب مغازه به آنها غذا میدهد. بعدها دیدم دیوار این مغازه به پیامهای متعددی در راستای کمک به انسانها و حیوانات مزین شده است و بعد هم فهمیدم کار اصلی آنها جمعآوری کمک برای نیازمندان است.
"عظمت یک ملت و پیشرفت اخلاقیاش میتواند از روی رفتارش با حیوانات قضاوت شود" این جمله روی تابلوی نسبتا بزرگی در کنار این واحد صنفی نوشته شده بود.
بیشتر مواقع مخصوصا وقتی روز آفتابی به مغازه نگاه میکنی به دلیل تاریکی داخل آن چیز زیادی دیده نمیشد، پس تصمیم گرفتم نوری به این مغازه که درش به روی همه باز است بتابانم و مردم را با وقایع داخل آشنا کنم.
این مغازه پر از مهربانی در سه راه ادب سنندج واقع شده و مغازه فروش لوازم اداری است اما به دور از هیاهوی زندگی شهری انسانیت را به گونه دیگر معنی می کند.
وارد آن شدم و بعد از احوالپرسی خودم را معرفی کردم کمی که صحبت کردیم آقای اسماعیلزادهرودمیانه موافقت کرد با اینکه تاکنون علاقهای به گفت و گو با رسانهها نداشته با من صحبت کند.
پسوند نام خانوادگی او من را کنجکاو کرد و فهمیدم سالها است که از یکی از استانهای شمالی به کردستان آمده و اینجا را خانه خود دانسته است.
حین صحبتها پنج گربهای که او از آنها مراقبت میکرد به همه جای مغازه سرک میکشیدند و گاهی بیرون رفته و برمیگشتند. البته درِ مغازه آقا محمد فقط به روی گربهها باز نبود بلکه پاتوقی برای انسانهای خسته یا کسانی که دقایقی دنبال هم صحبتی بودند هم شده بود.
پاتوق آشنا و غیر آشنا
انتهای مغازه چند صندلی گذاشته و برایم جالب بود حتی سربازان و افسران نیروی انتظامی هم بعد از تغییر پُست یا برای استراحتی کوتاه جای بهتری از مغازه آقا محمد پیدا نمیکردند. خودش در این مورد میگوید: دوست و آشنا به من لطف دارند و بیشتر اوقات که در مغازه هستم به من سر میزنند.
در مورد گربههای پرجنب و جوش داخل مغازه پرسیدم که گفت: قبلا هشت گربه بودند الان فقط این پنج گربه ماندهاند و قبل از اینکه اینجا بیاورمشان اغلب تنها بودند و مثلا یکی از آنها در پارک در شرایط بد جسمی قرار داشت که بعد از مراقبت از آن و به دست آوردن سلامتیاش همچنان در این مغازه مانده است.
اسماعیلزاده ادامه داد: گربهها در روز ۲ ساعتی بیرون میمانند و به مغازه برمیگردند، البته یکی از آنها اصلا جرات بیرون رفتن ندارد. اینجا جای مناسبی برای نگهداری از گربه نیست و در این جنب و جوشها گاهی وسایل مغازه را هم میشکنند.
او در مورد اینکه برخی میگویند گربهها کم حافظه هستند گفت: چنین حرفی را قبول ندارم، گربهها کمی خجالتی هستند اما محبتی که به آنها میشود را فراموش نمیکنند.
آقا محمد که هر شب به سگها و گربههای شهر غذا میدهد در مورد اینکه زیاد شدن سگها در شهر میتواند آسیبزا باشد، میگوید: پنج سال است به صورت مستمر به حیوانات شهر غذا میدهم اما ندیدهام کاری به کسی داشته باشند، این موجودات را هم خدا آفریده است و حق زندگی دارند.
حیوانات هم حق حیات دارند
او در مورد نگرانیها از افزایش تعداد سگها گفت: شاید سگ هشت توله به دنیا بیاورد اما یکی زنده بماند. چون محیط مناسب نیست و انسانها همه جا را اشغال کرده اند، سگها جایی ندارند، غذا محدود است و اخیرا هم که عقیم کردن سگها به کاهش آنها کمک کرده است.
او ادامه میدهد: اگر کسی حیوانات را اذیت کند ممکن است آنها هم واکنشی نشان دهند، در غیر این صورت کاری به کسی ندارند، به نظر من سگها اگر زیاد شوند زیبایی شهر هستند.
اسماعیلزاده میگوید: هر شب ۴۰ تا ۵۰ کیلوگرم ماندههای مرغ را از مرغ فروشی ها خریداری میکنم و بعد از جوشاندن شبها برای سگها و گربهها میبرم.
او افزود: در این کار چند نفر کمک میکنند مثلا ساندویچی روبروی ما نان میآورد و مرغ فروش، پس ماندهها را دور نمیریزد و در یخچال نگه میدارد تا فاسد نشود.
به گفته آقا محمد در مسیر غذا دادن به گربهها و سگها، همه این حیوانات دیگر او را میشناسند و در محل منتظرش میمانند.
میگوید: محبت و وفای حیوانات واقعی و خالص است، یک بار یکی از سگها از پشت سر من را در آغوش گرفت و هر بار دیدن چنین صحنههایی من را متحول میکند.
اسماعیلزاده اضافه کرد: همین واکنش حیوانات و انتقال انرژی آنها به من است که بعد از گذشت پنج سال، از این کار خسته نشدهام و باید هر شب آنها را ببینم.
او از احساس خود حین کمک کردن میگوید و ادامه میدهد: کار اصلی من و دیگر دوستان کمک به هم نوعانی است که در این شرایط سخت اقتصادی نیاز به یاری دارند و انسان در کارهای خیر حال دیگری دارد و در واقع اول به خود کمک میکند.
نمیتوان نسبت به رنج همنوع بیتفاوت بود
آقا محمد اضافه میکند: وقتی مشکلات مردم را میشنوم تا چند روز به سختی غذا میخورم و نمیتوان نسبت به این مشکلات مردم بی تفاوت بود بنابراین در حد توان کمک میکنم.
او با اشاره به اینکه ۱۰ سال است که در مراسمها و اعیاد کمکهای جمعآوری شده را میان خانوادههای نیازمند توزیع میکنیم، گفت: از زمان شیوع کرونا کار را گسترش دادیم و هر ماه این کمکها انجام میشود.
اسماعیلزاده گفت: ابتدای امسال کفش و مانتو برای دانشآموزان ۲ مدرسه تهیه کردیم حتی کتاب برای دانشجویان نیازمند هم تهیه میکنیم.
او تاکید کرد: گاهی شاید تا ۱۵۰ خانواده را حمایت کنیم و اگر از نظر مالی تامین شویم میتوانیم تا ۵۰۰ خانواده را مورد حمایت قرار دهیم.
اسماعیل زاده یادآور شد: از استانهای دیگر و حتی خارج از کشور هم برای ما کمک ارسال شده است و با توجه به ارتباطاتی هم که با بازار تهران دارم اقلام لازم را راحتر تهیه میکنم و سعی میکنم ارزانتر باشد تا بتوانیم به تعداد بیشتری از نیازمندان کمک کنیم.
او ادامه داد: کمکها بیشتر به شکل بستههای غذایی است اما مواردی همچون کمک به دانشجویان برای خرید کتاب و کمک به مستاجرانی که توان پرداخت اجاره خانه را ندارند، هم صورت میگیرد.
آقا محمد با حسرت گفت: یخچال نداریم که مرغهایی که برای کمک به ما تحویل داده میشود را نگه داریم اما هرکس به اندازه توان خود کمکهایی را به ما میرساند مثلا مورد داشتیم پنج هزار یا ۱۰ هزار تومان کمک کرده است.
او حتی همسایههای دور و اطرافیان را هم ترغیب کرده و هر کدام در این کمکها سهمی داشته باشند. هر بار که کالاها میرسد به یکی دیگر از مغازهها که بزرگتر است میبرند و مشغول تقسیم و بستهبندی آن میشوند.
شور و شوقی وصف ناشدنی آنها را در بر گرفته که کار و کسب اشتغال خود را هم کنار میگذارند و با تمام وجود به این کار میپردازند گویی که شغل اصلی آنها است. شغلی که نه رییسی دارد و نه باید به کسی جواب پس بدهند اما خالصانه به آن میپردازند.
منبع: ایرنا
68