ضعف نهادهای فرهنگی در مدیریت موسیقی نواحی خوزستان
انتشار ویدئویی از شهر دزفول که تعدادی از جوانان را در حال نوازندگی در یکی از ابنیههای تاریخی این شهر نشان میداد، اخیرا حاشیه هایی به دنبال داشت.
ایجاد این حاشیه احتمالا کار را برای دیگر علاقهمندان به موسیقی در دزفول برای مدت زیادی با مشکل مواجه میکند.
مسئولان دزفول؛ نشر این ویدئو را برخلافِ نظام ارزشی این شهر دانستند، بهطوریکه دزفول را «دارالمؤمنین» خطاب کردند. صفتی که البته میتواند محل بحث و چالش با بسیاری از شهرهای دیگر شود.
چرا در دزفول با داشتنِ دیرینگی فرهنگی حتی در بخش موسیقی شاهدِ چنین واکنشی از سوی مسئولانش نسبت به جوانان علاقهمند به موسیقی بودیم. آنهم جوانانی که هوشمندانه فضای بومی در بافت تاریخی -خانه صنیعی- را برای ضبط ویدئوموزیکشان انتخاب کرده بودند.
شاید یکی از دلایلِ ایجاد این حرف و حدیثها، نامتوازنبودن مدیریت نظام فرهنگی - آموزشی در این شهر باشد.
متخصصان علوم اجتماعی دراینباره باور دارند که باید با تأمل و اندیشیدن عمیق بر مفاهیمِ نظامِ ارزشی و نظام فرهنگی، به نسبتِ اینکه از کدام جامعه و در چه زمان و با چه محیطی سروکار داریم، به راهکارهای کوتاهمدت و بلندمدت فکر کرد که این دو نظام را به نزدیکترین موقعیت نسبت به یکدیگر برساند.
باید دقت داشت که دورشدنِ این دو نظام از یکدیگر عموما به بروز آسیبهای اجتماعی شدید منجر میشود و به باور ناظران باعثِ سردرگمیهای هویتی و فرهنگی و در نهایت بهنوعی آنومی اجتماعی کشیده میشود.
البته نزدیکشدنِ دو نظام نباید از خلال فرایندهای آمرانه صورت گیرد و استفاده از این روش اغلب نتایجِ معکوس میدهد و میانِ دو نظام را با تنش مواجه میکند. هرکس دغدغه و حفظ نظامهای ارزشی جامعه و تقویت آنها را داشته باشد، باید حفظ و تقویت نظامهای فرهنگی را نیز به همان میزان بهصورت همزمان و هماهنگ برنامهریزی کند.
اما آیا دزفول عقبهای در زمینه موسیقی دارد؟ در دزفول بهلحاظ اینکه بافتِ جامعه آنجا مذهبی است قاعدتا تولیدات حوزه موسیقی آنها اغلب به سمت مناسک مذهبی معطوف است. البته که دزفول سرشار و غنی از میراث معنوی بهویژه در میان زنان است که میراثدارانِ جدیِ آن فرهنگ هستند.
در دزفول سبکهای موسیقی «سرکلکی» و «حچع» که شباهت بسیاری با «حچع عربی» دارد شناختهشده هستند. نباید فراموش کرد که مهمترین سبکِ موسیقیِ دزفول، سبک موسیقی 24 مَقوم است که دارای دیرینگی فرهنگی است که میتوان آن را بهعنوان میراث مشترکی میان مردم شوشتر و دزفول دانست که در فهرست آثار ملی نیز به ثبت رسیده است.
در مسائل فرهنگی، اقلیم، ویژگیهای جغرافیایی، زبان و فرهنگ نقش مؤثری دارند و ازاینرو که خوزستان دارای تنوع فرهنگی است، میتوان بهجرئت گفت که این استان بیشترین تنوع موسیقی نواحی نسبت به سایر استانها را دارد؛ برای مثال، در بخشی از این استان لرهای اندیمشک که دارای موسیقی خاص خودشان هستند، موسیقی بندری، موسیقی عربهای هور و عربهای حضری که سبک موسیقی متنوعی دارند. موسیقی دستگاهی بهبهانی مثلِ موسیقی عزا با نام «سهسنگ» که به ثبت ملی رسیده و همچنین گوشههای بختیاری در دستگاه همایون، گوشه بهبهانی و شوشتری نیز در خوزستان وجود دارند.
در واقع هرچقدر دولتها و مدنیت قویتر بودهاند، موسیقی هم قدرت بسیاری داشته است. از دوره «عیلامیان» که آلات موسیقی را از آن دوره میبینیم که مشخص است موسیقی جایگاه مهمی داشته و همچنین شوشتر که قدمت شهری غنیای دارد نیز شاهدِ موسیقی غنی در آن شهر هستیم.
حتی در دوره «مشعشعیان» در خوزستان شاهد شکوفایی موسیقی و ترویج مقامهای بسیار فاخری از جمله مقام «حویزاوی» بودیم که تاکنون نیز به یادگار مانده است.
اما سؤالهایی که باید از سیستمهای فرهنگی مانند ادارههای ارشاد، میراث فرهنگی، حوزه هنری که نقش کمرنگی در حمایت از موسیقیِ نواحی داشتند پرسیده شود این است که آیا حرکت جوانان دزفول ترویج ابتذال، اشرافیت و دامنزدن به انحطاط فرهنگی بود؟ یا نقش آن ادارات در مدیریت فرهنگی ضعیف بوده؟ سؤالی که همیشه بیجواب مانده است.
منبع: شرق
68