مگر دیواری فرو ریزد
مجتمع متروپل جزء یکی از فاخرترین بناهای آبادان به حساب میآمد، عمارتی بلندمرتبه و پرزرق و برق که امروزه به عنوان نمادی از رانت، فساد و حق خوری شناخته میشود، حق ساکنان آن دیاری که در تاریخ معاصر نامش با نفت گره خورده اما سهمی از آن ندارند یا به این حق نرسیدند، چنین ساختمانی نبود.
مردم آبادان، ساکنان منیوحی، جزیره مینو و ... که از قطار توسعه جا ماندند. قطاری که سکاندارانش غیربومیانی همچون عبدالباقیند.
پشت این بنای تجملاتی و پرزرق و برق که قامتی بلند دارد و بر کوتاه قامتان فخر میفروشد، مردمانی رنج دیده هستند که دیده نمیشوند، مگر دیوار حائل فرو ریزد.
مردمی که مگر دیواری فرو ریزد تا عریان شود آنچه سعی میشد پنهان بماند.
با این تفاسیر از میان عکسهای منتشر شده از متروپل تصویری تکان دهنده از کنج دیواری است که در یکی از طبقات فوقانی دیده میشود.
در این عکس سه کیسه مربوط به کارگرانِ این ساختمان که روی دیوار آویزان است خودنمایی می کند.
کیسههایی که احتمالا همسر یا مادرِ این کارگران صبحها با هزاران آرزو و رویا برای آنها میپیچند و با سلام و صلوات مردانِ خود را برای لقمه نانی حلال راهی میکردند...اما ناگهان رویاهای آنان آوار شدند و بر سر خانوادههای رنج دیده فرود آمدند.
این عکس سندی است بر حضور کارگران. فریادی شد برای بیصدایی آنها در پشت دیوارهای پر زرق و برق.