ویروس عبدالباقیسم در اقتصاد ایران
مصطفی انتظاری هروی / مدیرمسئول
این روزها حرف از حسین عبدالباقی بسیار است. زنده و مُرده او شاید برای خانوادههای داغدار آبادانی مهم باشد، اما بعید است نقش چندانی در اقتصاد کلان ایران داشته باشد، چراکه آنچه در اقتصاد ایران موریانهوار پایههای ثبات سیاسی - اقتصادی را به لرزه درآورده، ویروسی است که میتوان به رسم "ایسم"های مشهور، آن را "عبدالباقیسم" نام نهاد.
عبدالباقیها در اقتصاد ایران کم نیستند. پیش از اینها حرف از بابک زنجانیها هم بود. اینها چهرههایی هستند که با زد و بند و به طمع انداختن بخشی از مسئولین، قانون را دور زده و با ارائه خود بهعنوان شخصیتی مطیع و با نیّت پاک، از اعتماد دیگران برای رشد حبابگونه خود استفاده میکنند.
این افراد پیشینه زیادی ندارند. الزاما خانوادههای متولی هم نیستند. اما در افکارعمومی "زرنگ" نامیده میشوند و همین، آنها را بیشتر به باتلاق فساد میکشاند.
عبدالباقیها چون به اصطلاح خود، دیگران را نمکگیر میکنند، از نظارتها و برخوردها در امان میمانند و معمولا پشت دعواهای جناحی پنهان نیشوند تا از آب گل آلود سیاست برای خود ماهی ثروت صید کنند. آنان گاه حاضرند حتی قربانی شوند، اما از پولهای بادآوردهشان کم نشود.
اینها از شفافیت بیزارند. از نخبگان و متخصصانی که به آنها سرکوفت بزنن، خوششان نمیآید. عاشق این هستند که به هر وسیلهای خود را انگلوار به شخصیتهای عالیرتبه بچسبانند و برای خود، حاشیه امنی بسازند.
در رسانهها چهرهای مهربان از خود نشان میدهند و دوست دارند همهچیز و همه کس را با پول بخرند. میپرسید چرا موفق میشوند؟ پاسخ روشن است، چون در اقتصاد ایران دو اصل فراموش شده است: قانون و رقابت.
قانون در اقتصاد ایران ملعبه دست مدیران است. با امضا و خوشایند یک مدیر به راحتی زیرپا گذاشته میشود و اگر زور مدیر نرسید، بهانههای تحریم و مسائل شبه امنیتی مطرح میشود. رقابت هم که در نبود بخش خصوصی واقعی، بیشتر به یک شوخی شبیه است. پس وقتی این دو نبود، عبدالباقیسم فرصت رشد مییابد.
اگر عزمی برای مقابله با فساد و ویروس عبدالباقیسم وجود دارد، باید قانون ورای افراد باشد، نه ملعبه دست این و آن. اگر قوانین ابزار دست مافیا شد و یا کنار رفت، عبدالباقی و عبدالباقیها باقی خواهند ماند حتی اگر هزار بار جنازه بیسرشان زیر آوار پیدا شود
اینکه متروپل بی مجوز ساخته میشود، اینکه دکل نفتی گم میشود و پیدا نمیشود، اینکه یک جوان گمنام، ناگهان نفتفروش میشود یا اختلاسگر مشهور سر از کانادا درمیآورد، همه بهخاطر این است که قانون در ذیل حرف و دستور و پارافهای فلان مقامها قرار گرفته است و چون قانون به زیر کشیده شد، نوبت به موریانه فساد میرسد.
حالا چه حسین عبدالباقی زنده باشد، چه مُرده، چه بابک زنجانی اعدام شود، چه آزاد، چه محمود خاوری به ایران مسترد شود، چه در کانادا بماند، داستان فساد در ایران همان یک کلمه است که از عهد مشروطه تاکنون دعوای اصلی است: قانون.
اگر عزمی برای مقابله با فساد و ویروس عبدالباقیسم وجود دارد، باید قانون ورای افراد باشد، نه ملعبه دست این و آن. اگر قوانین ابزار دست مافیا شد و یا کنار رفت، عبدالباقی و عبدالباقیها باقی خواهند ماند حتی اگر هزار بار جنازه بیسرشان زیر آوار پیدا شود.
واقعا و دقیقاو ....
قانون فقط براي ما مردم بدبخته
احسنت اما قانون کی و کجا قربانی میشود؟ وقتیکه پای مصصللححت به میان میاید و وقتی که تا میخواهی به قانون متمسک شوی بلافاصله با جمله دراین برهه حساس و وضعیت خاصی که در آن قرار داریم روبرو میشویم که 43 سال است از آن سوئ استفاده میگردد تا این مسائل حل نشود همین آش است و همین کاسه .......
منشا تمام فسادهامسیولین بی لیاقت هستند،سازمان نظام مهندسی ساختمان بدون هیچ قانون ازمردم برای ساخت حتی تک واحدی هاهم پول های گزاف میگیره وهیچ کاری هم نمیکنه
دقیقا اگر کسی برای مردم ونظام وکشور خدمت کند و به قول بعضیها بی عرضه وترسو باشد واختلاس گر وباندباز نباشد همسر وفرزندانش هم در بازنشستگی رهایش میکنند و .....
ویروس عبد الباقیسیم در مراکز تحقیقاتی و آزمایشی کشورها که دارای حکومت ها اللهی و ولایت مطلق و متعصب همراه جهل و نادانی ملت آن کشور تکثیر میشه
دقیق و واقع بینانه بود.دست مریزاد
قوه مقننه هر قانونی رو وضع میکنه یه استثنا هایی براش میزاره قانونی که برا همه نیس قانون نیس در عجبیم از این همه بی قانونی . وعدم ضمانت برای اجرا
تاوان همه چی رل مردم پس میدن مول تو جیب چند نفر بدبختیش برای مردم عادی
بسيار عالي توصيف كردي ، ياد اون مثال مي افتم كه دو تا بچه از همديگر مي پرسند بابات چه كاره هستش . يكي مي گه بابام قانون گذاره و اون بچه ديگه مي گه .....
فساد چون از بالا به پایینه آدم های فاسدی که اسم بردین به وجود میان و هیچوقت هم تواین ساختار حل نمیشن
مردم داد میزنند که ما اشتباه کردیم که انقلاب کردیم ؟چرا چون پاسخکویی نیست .مردم باید بسوزنند تا مشتی متوهم با داستانهای مححیرالعقل خود ثروت مردم را به غارت ببرند.اصل این همه دزدی چه شد؟
در این مملکت اجرای قانون فقط برای آفتابه دزدهاست
مقصر اصلی شهرداری هست که مجوز میده و نظارت هم صفر میباشد حالا بماند مدیران هم نمکگیر میشوند
هزاران هزار دکتر سید سردار عبدالباقی در ادارات . وزارتخانه ها و شهرداری ها و ...... وجود دارد .
آقای هروی متن خوبی بود..مختصر و موجز..تبریک میگم
نمیشه دستت را از در دهانت برداری وعکس خود را بگذاری یعنی میخواهی بگویی درحال تفکری 😂😂😂
باز هم خوبه که آقای هروی توی این عکس ،پشت سرش یک کتاب خانه پر از کتاب رو برای ایجاد تاثیرگذاری روی ناخودآگاه بیننده برای القاء اندیشمندی خودش به بیننده ، قرار نداده :)
اقای انتظاری من عناوین شما را مطالعه میکردم گرچه اسمی از فرهنگی آورده اید ولی جای هنر کاملا خالیست درباب هنر نباید بی تفاوت باشید من یکی ازهنرمندان به هنر هستم اما شما هرگز بسراغ هنرمندان نقاش ، خوشنویس ، تئاتر، نمایشنامه وفیلمنامه نویس و... نمیروید مقداری ازوقت خود را مصروف معرفی خلق اثرهای گوناگونی کنید که علاقمندان به هنرمتعهد هم بدانند یک جایگاهی هم درگوشه ایی از این خبر شماها دارند