۹۷ تا ۹۹؛ سه سال سیاهی که حدود ۵ میلیون ایرانی فقیر شدند! / چگونه احمدی نژاد از فقیرتر شدن روستاییان جلوگیری کرد؟
در این گزارش، به این موضوع پرداخته شده که جنگ ایران و عراق، بازسازی پس از جنگ و تشدید تحریمها در سال ۲۰۱۲ سه عاملی بودند که نرخ فقر را در ایران به شدت افزایش دادند. همچنین به این موضوع اشاره شده که در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ سیاست اعطای یارانه نقدی نقش زیادی در محدود کردن فقر روستایی داشته است.
دکتر جواد صالحی اصفهانی، اقتصاددان و استاد اقتصاد در دانشگاه ویرجینیاتک در مقالهای تفصیلی تحت عنوان «تاثیر تحریمها بر رفاه خانوار و اشتغال در ایران» به بررسی دو جنبه مهم رفاه خانوار یعنی مصرف و اشتغال در طی یک دهه تحریم پرداخته است.
در اکثر کشورهای در حال توسعه، فقرا در برابر شوکهای منفی خارجی مانند تحریم آسیب پذیرتر هستند زیرا آنها پسانداز لازم برای جبران کمبود موقت درآمد را ندارند. فقرا همچنین فاقد قدرت سیاسی لازم برای هدایت منابع دولتی به سمت نیازهای خود هستند.
ایران به عنوان یک کشور پوپولیست با شعارهای انقلابی متعدد به نفع فقرا شناخته میشود، اما آیا این کشور توانسته از فقیرترین شهروندان خود در برابر بحران اقتصادی ناشی از تحریم محافظت کند؟ اگرچه تعیین رابطه دقیق علت و معلولی بین تحریمها و وضعیت فقر افراد دشوار است، اما بررسی زمانبندی تغییرات نرخ فقر نشاندهنده پیوندی قوی میان این دو است.
شکل زیر نرخ فقر را در سه دهه گذشته (۲۰۲۰-۱۹۸۴) برای شهر تهران، سایر مناطق شهری و روستایی نشان میدهد. ) نرخهای فقر درصد افرادی است که مخارج سرانه واقعی آنها زیر خط فقر بینالمللی ۵.۵۰ دلار در سال ۲۰۱۱ و بر اساس معیار PPP (برابری قدرت خرید) تعیین شده توسط بانک جهانی برای کشورهای با درآمد متوسط به بالا است. مخارج واقعی توسط CPIهای روستایی و شهری ارائه شده توسط مرکز آمار ایران کاهش مییابد و با استفاده از وزنهای هزینه زندگی که از خطوط فقر برای مناطق روستایی و شهری هر استان به دست میآید، از نظر جغرافیایی تعدیل میشوند.)
(نرخ فقر قبل از افزایش در سال ۲۰۱۴، به مدت ۲۰ سال کاهش یافت)
تا سال ۲۰۰۰، نرخ فقر شهری بیشتر از روستایی بود. اما در سال ۲۰۲۰، تعداد مساوی از مردم فقیر در مناطق شهری با مناطق روستایی زندگی میکردند. در این سال، از حدود ۱۲میلیون افراد فقیر، حدود ۵.۵ میلیون نفر در مناطق روستایی و بقیه در مناطق شهری (۵.۵ میلیون) و در تهران (۱ میلیون) زندگی میکردند.
از سوی دیگر و همانطور که انتظار میرود، نرخ فقر در روستاها نسبت به مناطق شهری و تهران علاوه بر اینکه بالاتر بوده، نوسانات بیشتری هم تجربه کرده است.
همه مناطق (روستایی و شهری) طی سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۷، یعنی زمانی که درآمدهای نفتی بالا و رو به افزایش بود، کاهش نرخ فقر را تجربه کردهاند. همچنین نرخ فقر تا سال ۲۰۱۲، یعنی سالی که دولت اوباما تحریمهای بیشتری علیه ایران وضع کرد، نسبتاً ثابت و پایین بود و پس از آن افزایش یافت.
همچنین تاثیر برنامه انتقال وجه نقد (یارانه نقدی) که توسط دولت احمدی نژاد در سال ۲۰۱۰ آغاز شد، در کاهش نرخ فقر طی سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ با وجود تشدید تحریمها و اقتصاد راکد، مشهود است.
اما پس از سال ۲۰۱۲، همه نرخهای فقر شروع به افزایش کردند و فقر روستایی سریعترین افزایش را تجربه کرد. تاثیر عمیقتر بحران اقتصادی پس از کمپین «فشار حداکثری» دولت ترامپ نیز در نرخهای فقر کاملا مشهود است، به این صورت که نرخ فقر در سراسر کشور با جهشی سریع از ۸.۳ درصد در سال ۲۰۱۷ به ۱۴ درصد در سال ۲۰۲۰ افزایش یافت. افزایش ۵.۷ واحد درصدی نرخ فقر به این معناست که ۴.۸ میلیون ایرانی تنها در سه سال فقیر شدهاند.
پیش از تشدید تحریمها و در طول چهل سال گذشته نرخ فقر دو بار دیگر هم افزایش یافته بود؛ یک بار در اواسط دهه ۱۹۸۰ و در نتیجه ویرانی ناشی از جنگ با عراق و بار دیگر در اواسط دهه ۱۹۹۰ که بازسازی پس از جنگ باعث رکود شد. این درحالی است که بارزترین دلیل افزایش شدید فقر در مناطق روستایی پس از سال ۲۰۱۲، بحران اقتصادی ناشی از تشدید تحریمها است. البته باید توجه داشت که عوامل دیگری مانند خشکسالی و سیاستهای دولت، همانطور که در کاهش مصرف روستاییان نقش داشته، ممکن است در تشدید فقر روستایی نیز تاثیر داشته باشد.
همچنین باید به این نکته توجه داشت که اگرچه تحریمها در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ چندان شدید نبودند و درآمد نفتی ایران را به اندازه دو سال گذشته کاهش ندادند، اما ارائه یک برنامه بزرگ انتقال نقدی (یارانه نقدی) کمک زیادی به محدود کردن فقر روستایی کرد.
دولت روحانی نیز با وجود شرایط سختتر بودجه میتوانست همین سیاست را در پیش بگیرد زیرا کاهش یارانههای انرژی و حتی مالیات بر آن، عموماً نوعی درآمدزایی مترقی است. اما زمانی که در سال ۲۰۱۸ روحانی قیمت بنزین را افزایش داد و تا قبل از این که اعتراضات خیابانی خشونت آمیز دولت را مجبور به پرداختهای نقدی نکرده بود، از آنجایی که از نظر ایدئولوژیک با اعطای یارانه نقدی مخالف بود، تصمیم گرفت که یارانهها را با انتقال نقدی جایگزین نکند.
اجرای نظام اقتصادی سرمایه داری تک حزبی در ایران پدر این ملت را درآورده است! اختلاف فاحش طبقاتی بین اقشار مختلف جامعه ایران ناشی از همین سیاست های غلط اقتصادی که در دولت هاشمی رفسنجانی آغاز شد بر می گردد. هر روز که می گذرد قشر کارگر و کارمند و کاسب جزء ضعیفتر و کارفرمایان و مدیران ارشد و اصناف و بازاریان عمده قوی تر می شوند!
دوحزب بی پدرومادرپدرصاحب ملت شریف ایران را در آوردند یکی ازیکی پدرسوخته ترهستند ۸۰میلیون نفر ایرانی فرودست هستند چیزی نداریم که بخواهیم به عنوان حاکم باشی داشته باشیم تنها راه نجات مافرودستان برگزاری یک رفراندوم تحت نظر سازمان های بین المللی میباشد تاازاین فلاکت رهایی یابیم اما چه کنیم که ضحاکان کاخ نشین ازاین رفراندوم وحشت دارند