بلای تلخ و عجیبی که گرانی بر سر مردم ایران آورد
بالا بودن سرعت تحولات اقتصادی و شکلگیری پدیدههای جدید در بازارها، در قرن بیست و یکم تنها به ایران محصور نشده و در تمامی کشورها به وضوح قابل مشاهده است. این تغییرات، سبکهای زندگی افراد را نیز تحت تأثیر قرار میدهد؛ برخی از آنها زودگذر و تعدادی دیگر ماندگارترند. اما نکته قابل توجه، میزان پذیرش مردم در کشورهای مختلف با فرهنگ و آداب و رسوم متفاوت است.
ایران به عنوان کشوری با تاریخ و فرهنگی غنی، همواره طی چند سال اخیر با وجود تشدید مشکلات اقتصادی، یکی از جوامعی بوده که ترندهای روز جهانی در امور مختلف را پذیرفته و افراد تلاش کردهاند تا بخشی از خلقوخوی خود را با آن وفق دهند. یکی از این تغییرات که در ایران شاهد گسترش شکلگیری و پذیرش آن هستیم، بحث صنعت مواد غذایی است.
تعدد کافههای نسل چهارم، افزایش مکانهایی تحت نامهایی مانند کافه بیکری، سوق یافتن سلیقه یا تمایل افراد برای خرید غذاهایی که شاید بهتر بتوان گفت بیشتر لقمه هستند تا وعده غذایی کامل، از جمله مهمترین این تغییرات در صنعت مواد غذایی در سطح جامعه به شمار میروند. این نوع مصرف وعده غذایی، در غرب بهویژه آمریکا از دهههای گذشته رواج داشته و هنوز هم دارد.
شاید تسریع سرعت زندگی در برخی از کشورهای اروپایی آنها را به مصرف غذاهای لقمه ای به عنوان وعده غذایی سوق داده باشد، اما دلیل افزایش تمایل مردم در ایران در اقشار مختلف برای خرید ساندویچهای کوچک و خرید مواد غذایی از برندهای معروفی که طی چند سال اخیر سر برآوردهاند، چیست؟
تغییر فرهنگ خریدن غذای آماده
کافی است سر ظهر، سری به غذافروشیهای شهرهای بزرگ ایران بهویژه پایتخت بزنید؛ وضعیت رستورانها و غذاخوریهای معمولی چه در رده غذاهای سنتی و چه فستفود از یک سو و افزایش مخاطبان برخی واحدهای صنفی غذایی که با شیوههای جدیدی، غذا عرضه میکنند از سویی دیگر قابل توجه است. شکلگیری پدیده «لقمهخوری» در سطوح مختلف اقشار جامعه، امری قابل توجه بوده و از گسترش روز به روز آن نمیتوان غافل شد.
با افزایش هزینههای مواد غذایی در ایران و گرانتر بودن هزینه یک وعده غذایی از دستمزد روزانه کارگری، نگاهها به سمت واحدهای صنفی که غذا با حجم کمتر و قیمت پایینتر ارائه میکردند، جلب شد. به نظر میرسد جرقه این تغییر و پذیرش آن، تشدید مشکلات اقتصادی باشد، اما ادامه یافتن و در قید و بند برند قرار گرفتن این واحدها، شاید کمی پیچیدهتر باشد.
این روزها اگر حداقل چند ساعت در خیابانهای شلوغ پایتخت قدم بزنید، به خرید وعده غذایی اطرافیان و یا همکاران خود نگاهی بیاندازید و یا صفهای طولانی برخی برندهای غذایی و کافهای را دنبال کنید، میبینید کسب و کار بعضی برندها که سبک و سیاق شدید غربی دارند، این روزها سکه است.
در برخی مواقع حتی لازم نیست به کوچه و خیابان بروید، این روزها به طرز چشمگیری در فضای مجازی، درباره برندهای محصولات غذایی که محصولات با حجم پایین تولید میکنند، صحبت میشود و همه از خوبیها و به اصطلاح کار راهانداز بودن آنها صحبت میکنند؛ بیآنکه برای تبلیغات خود، درآمدی از برندها داشته باشند. این رفتار نشاندهنده پذیرش نوع مصرف وعده غذایی در میان مردم شاغل ایرانیست.
لقمهها ارزانترند
برای بررسی وضعیت این کافهها و واحدهای صنفی غذایی، به چند نمونه از آنها سر زد و از مشتریان درباره این نوع «لقمهخوری» پرسید. یکی از افرادی که به نظر میرسید دانشجو باشد، درباره دلیل خود برای خرید از برند غذایی که بیشتر ساندویچهای آماده در حجم کم دارند، گفت: «فستفود ضرر داره و هر روز نمیشه سوسیس و کالباس خورد. همچنین یه ساندویچ کامل، هزینه بالایی داره. اغلب مواقع نیازی به اون میزان غذا ندارم و از نظر هزینه هم نمیتونم بپردازم. اما اگه یه ساندویچ مرغ فلان برند رو بخرم، هم سالمتره، هم ارزونتر. حتی میشه توی مسیر هم خورد و نیازی به نشستن جایی ندارم».
تمایل به خرید ساندویچهای کوچک و یا غذاهایی تحت عنوان کلاب، تنها منحصر به برندهای حضوری که شبیه کافه هستند، محصور نیست. نفر بعدی، به نظر میرسید کارمندی باشد که برای تهیه ناهار خود، در سوپر مارکت مشغول بررسی برندهای مختلف برای انتخاب بود. از او بابت دلیل این بررسیهای موشکافانهش پرسیدیم، گفت: «برندهای مختلفی، ساندویچ سرد و آماده تولید میکنند، اما کیفیت همه آنها یکی نیست و بعد از امتحان کردن، متوجه میشوی کدام برند چه محصولی را بهتر تولید کرده. خرید آنها به صرفه است، کامل سیرکننده نیست، اما برای مواقعی که عجله داری، خوشمزه هستند.»
تمایل بالا به مصرف گوشت سفید در میان ایرانیان
علاوه بر خریداران، خبرنگار اقتصاد ۲۴ از فروشندگان نیز درباره اقلام پرفروش آنها پرسید. یکی از متصدیان فروش برند معروف ساندویچهای آماده در این باره گفت: «برند ما ابتدا فقط قهوه و کیک میفروخت و کمکم وارد ساندویچ و غذا هم شدیم. الان مشتریانمان، ما رو به غذاها و ساندویچهای برندمون میشناسند تا قهوه. تستهای کلاب، ساندویچهای مختلف در ابعاد متفاوت، سالاد و حتی دسر هم امروز در بین خریداران ما طرفدار دارد. چون فروش بالایی داریم، معمولا غذایی برای روز بعد باقی نمیماند. هم ساندویچ نان و پنیر و گردو داریم و هم تخممرغ که بیشتر برای صبحانه فروخته میشوند. فیله مرغهای مزهدار شده، فیله بوقلمون و ژامبون پرفروشترینهای ما هستند.»
یکی از فروشندگان سوپرمارکتها که این روزها برندهای غذاهای کارخانهای زیادی را در خود جای دادهاند نیز درباره فروش خود گفت: «همه نوع ساندویچ تولید میشود؛ گوشت قرمز، سفید و حتی غیر گوشتی. پرفروشترینهای ساندویچهای گوشت سفید هستند. مردم آنها را به دلیل سالمتر بودن انتخاب میکنند، ولی در واقعیت به دلیل مقرون به صرفهتر بودن است، چون ساندویچهای مرغ، به میزان بالایی سس و مواد نگهدارنده دارند تا حتی اگر چند روز هم از تولیدشان گذشت، خراب نشوند. کم فروشترین هم ساندویچهای غیر گوشتی مثل کوکو سبزی است.»
پول برند از غذا گرانتر است
نگاه دیگر غیر از بررسی میزان فروش و رغبت خریداران به این محصولات، بحث سبک سنگین کردن دلایل عنوان شده برای خرید این لقمههای غذاییست. نخستین دلیل عنوان شده، قیمت آنهاست؛ حدود یک الی دو سال گذشته، ساندویچهای کارخانهای آماده توانستند به دلیل پایینتر بودن قیمتها بین مردم جا باز کنند. دو سال قبل ساندویچ آماده مرغ کمی بزرگتر از یک کف دست، حدود سی هزار تومان بود. در همان زمان اگر میخواستید یک ساندویچ کامل کالباس تهیه کنید، حدود دو برابر باید هزینه میکردید. در چنین شرایطی خرید این ساندویچ مقرون به صرفه بود.
اما همان ساندویچ، در حال حاضر چهار برابر شده درحالی که نرخ ساندویچ کامل کالباس، دو برابر! یعنی همان ساندویچ کارخانهای که احتمالا چند روز از تولید آن گذشته، در برخی مواقع گرانتر از سایر ساندویچهاست.
برخی مشتریان این برندها، دلیل افزایش قیمت چشمگیر محصولات را تبلیغات گران قیمت و میلیاردی شهری آنها میدانند. از سویی دیگر برندهای کافه و غذایی که با شکل و شمایل خاص و بستهبندیهای زیبا و در عین حال ساده در نباشند تا مشتریان قشر جوان و نوجوان خود را حفظ کنند نیز شرایط مشابهی دارند.
اگر بخواهید یک ساندویچ کلاب مرغ (نان تست نصف شده به همراه تکههای مرغ) از این برندها تهیه کنید، باید حدود ۹۰ هزار تومان بپردازید. در حالی که با این رقم و یا کمی بیشتر هم حتی نمیتوان یک پرس قورمهسبزی تهیه کرد، اما باز هم برای چنین حجم غذایی، پرداخت ۹۰ هزار تومان زیاد است.
با مقایسه این اعداد و ارقام در مییابیم بخشی از دغدغه مشتریان برای خرید ساندویچهای کوچک صحیح است. سهلالوصول بودن تهیه و مصرف آنها و همچنین قیمتی پایینتر در شرایطی که تورم دست از سر مواد غذایی برنمیدارد، از جمله دلایل غیرقابل انکار پذیرش این ساندویچها و یا لقمهها در میان مردم است.
اما برندینگ و موفقیتهای گسترده برخی واحدهای صنفی برای فروش محصولات و تولیدات خود آن هم در شرایطی که مزیت رقابتی هم حتی ندارند، مسئلهای قابل تامل است. به نظر میرسد فرهنگ غذاخوردن کارمندی آمریکایی هم بعضی مواقع در برابر قدرت برندسازی، کمرنگ میشود.
حکومت با عمد می می خواهد مردم را در فقر نگه دارد در زمان قدیم در ایران رسم این بود پادشاهی که فوت می کرد یک هفته هرج مرج به راه می انداختند تا مردم ارزش قانون و پادشاه را بدانند وقتی که مردم مشکل اقتصادی نداشته باشند هیچ کس به فکر دولت نمی افتد
تو را خدا ببین این مسلمانی هست ۹۰ درصد سهم های بورس هنوز نصف سقف سال ۹۹ را پر نکرده اند این یعنی مالباختگان 99 در بورس هنوز بیش از ۵۰ درصد در زیان هستند این در حالیست که شاخص با شاخص سازی سقف ۹۹ قرار داره واقعا انصافه سهامدار بورس بعد از ۴سال صبوری هنوز به اصل سرمایه خودش نرسیده باشه'در حالی که همه اجناس از اونموقع چندین برابر شده واقعا چرا با سرمایهگذاری که خودتان دعوت کرده اید اینچنین برخورد می کنید؟ چرا در ایران همیشه دلالان پیروز میدانند و سرمایهگذاران همیشه ناراحت و زیان دیده هستند؟ خواهش می کنم این مطلب را منتشر کنید تا بالاخره بدست مسئولان با وجدان برسه
بزودی زود کنترل جمعیت جهانی در راه است یا توسط جنگ جهانی یا توسط بیمارهای میکروبیولوژی قوی تراز کرونا این یک واقعیت تاریخی و تلخ برای ملت های جهان میباشد تنها راه نجات فرار از زندگی شهری و پناه بردن ب طبیعت میباشد امیدوارم اتحاد و همدلی در طبیعت جاری و ساری باشد و مردم جهان نسبت ب یکدیگر مهربان و بخشنده باشند!!! واکسیناسیون نشوید پنهان در طبیعت!!!
برباعث وبانیش لعنت
این مسولین کشور دراین چهل پنج سال به غیر از اختلاس دزدی حضور خانواده آقازاده در اروپا با پول این مردم بدبخت سو مدیریت تورم نجومی بر سفره مردم درافتادن با کل جهان کشور درتحریم شدید اقتصادی قراردادن هیچ ثمره دیگری برای مردم وکشور نداشتن ونخواهند داشت ارزش پول ملی در کمترین سطح جهانی است حتی افغانی از ما ارزش پولش بیشتر است آیا این اداره کشور است بااین همه ثروت خدادادی معادن نفت فولاد مشتقات نفتی اوضاع اقتصادی مردم باید این قدر وحشتناک بشود که حتی در اجاره منزل ناتوان باشند
با فقر و اقتصاد ضعیف ، خانواده را نابود کردید و عوارض آن متوجه کل جامعه خواهد بود.