سندروم چرنوبیل در اقتصاد ایران / وقتی همه می گویند حالمان خوب است/ کاش دولت درد را ببیند
حسین نیازبخش- خبرنگار
نمیتوانم این را کتمان کنم که با انگیزه فراوانی وارد سالن اجتماعات وزارت اقتصاد و دارایی شدم تا در نشست خبری فرهاد دژپسند(وزیر اقتصاد) شرکت کنم. دژپسند در طول حضورش در مقام وزارت در کمتر نشست خبری شرکت کرده و اصولا حضور محدودی در فضای رسانهای دارد. این اتفاق مرا سر ذوق آورده بود تا بتوانم در معدود حضورهای رسانهای دژپسند حرفهای جدی و مهمی بشنوم. امید داشتم که حتما در اوج فضای تحریم، وزیر اقتصاد خبرهای مهمی از معیشت مردم، نرخ ارز، رونق کسب و کار و سایر مسائل مهم اقتصادی کشور برای ما داشته باشد.
اما امیدم اندک زمانی بیش تداوم نیافت. چند دقیقه از سخنرانی جناب وزیر نگذشته بود که باز به این نتیجه رسیدم که اصولا نزد حضرات وزرا و مقامات کشور، کلام وسیله ای برای بیان حقایق، دلالت بر معانی و حتی ارجاع به برخی امور خارجی نیست. اصولا نزد آنها کلمه چیزی جز صوت نیست. شاید باور نکنید. اما وزیر محترم دو ساعت حرف زد بدون اینکه چیزی بگوید. جالب این است که من حتی نتوانستم یک خط از حرفهای او بنویسم.
دژپسند در ابتدا آب پاکی را روی دست همه ریخت. او گفت که قادر به بیان جزئیات و برنامههای دقیق خود نیست. چرا که نمیخواهد دست خود و وزارتش را برای دشمن باز کند. او سپس بالای منبر رفت و بدون اینکه مدارکی ارائه کند از اقدامات مختلف تیمش در عرصه اقتصاد گفت. او از خود و اقداماتش گفت. اما چه گفتنی. تعابیر جناب وزیر به نحوی بود که گویی هیچ نقطه سیاهی در پرونده ایشان و هیچ مشکلی در کشور وجود ندارد. او نه از تورم گفت، نه از قاچاق، نه از ارز. به جایش وعده داد که به مستاجران وام میدهد. وعده ای که اصولا ربطی به او و وزارت خانه اش ندارد و پر واضح است که باطل و توخالی است.
بعد از جلسه به یاد رئیس جمهور روحانی افتادم و اینکه گفت من از دیدن لبخند مردم از شیشه خودروام این را میفهمم که آنها شاد و راضی هستند. عجب! گویی این عادت اعضای دولت شده که همه چیز را آنطور که میخواهند ببینند و بشنوند.
خواب زده را چگونه باید بیدار کرد؟ درد مردم را چگونه باید به بیدردها نشان داد؟ یادم میآید که حسام الدین آشنا، مشاور رئیس جمهور گفته بود سریال چرنوبیل درس بسیاری برای همه دارد. به نظر من، این سریال بیش از هر چیز نکاتی آموزنده برای دولت فعلی و وزرا دارد. هر چند مقایسه ایران و شوروی خطا است اما روند وزرای دولت شبیه روند برخی کاراکترهای سریال چرنوبیل شده است. وقتی سران شوروی فاجعهی بزرگی مثل انفجار هستهای را ندیدند و سعی کردند همه چیز را عادی جلوه دهند اما چرنوبیل زیردست آنها نبود. ناگهان منفجر شد و مقامات را مجبور کرد به خود بیایند، ببینند و اقدامی کنند. خدا کند اقتصاد ایران مانند راکتور چرنوبیل به مرحله انفجار نرسد و قبل از آن، مسئولین و وزرا درد مردم را ببینند.
38