نیلی: ساعت بعضیها در سال ۶۸ یخ زده است
بعضیها هستند که ساعتشان در سال ۱۳۶۸ یخ زده و هر بحثی بخواهند بکنند، میروند از آن سال شروع میکنند انگار فرقی نمیکند در چه سالی زندگی میکنند.
مسعود نیلی گفت: این در حالی است که مقولاتی مانند خصوصیسازی در یک مقطعی و از اوایل دهه ۹۰ میلادی، موجی بود که در دنیا راه افتاد و الان هم دیگر تمام شده، اما ما همچنان درگیر مباحث پایهای خصوصیسازی هستیم و پیشرفتی اتفاق نمیافتد.
همینطور است موضوع تعامل با دنیا. در گذشته، برخی کشورها با دنیا کار نمیکردند و در مقابل، کشورهایی هم وجود داشتند که با دیگر کشورها تعامل فعال داشتد. نوع تعامل هم گونههای مختلف داشت که با هم تفاوتهای بنیادی داشتند. اما امروز شرایط دیگر اینگونه نیست و نوعی همگرایی عمومی شکل گرفته و اینطور نیست که به بحثهای کلامی بپردازیم که با دنیا تعامل داشته باشیم یا خیر!؟ مشکل اصلی ما این است که همچنان روی مفاهیم کلیدی ماندهایم و درجا میزنیم و تصمیمی هم نمیتوان گرفت.
اینکه ما میگوییم افت کیفیت در سیاستگذاری اقتصادی داریم، در اینجا خود را نشان میدهد که برای مثال، شما به یک کارشناس اقتصادی بگویید گزارشی درباره افزایش صادرات تهیه کن. کارشناس سوال میکند افزایش صادرات به کدام کشور؟ آیا ما کشوری در دنیا سراغ داریم که بدون اینکه عضو پیمان تجاری مشخصی باشد، صادرات انجام دهد و یا اینکه خود کارآفرین باید بازار پیدا کند؟ درست مثل این میماند که شما یک خودرو خریدهاید، اما برای حرکت خودرو باید جاده یا خیابانی وجود داشته باشد شما که نمیتوانید با خودرویتان داخل پارکینگ دور بزنید! کارشناس در بخش سیاستگذاری سوالاتی مثل کارآفرین دارد. در حوزه صادرات میپرسد که ما قرار است «صادراتگرا» باشیم یا فقط «صادرکننده موردی»؟ کسی متاسفانه برای این سوال پاسخی ندارد.
وی ادامه داد: این کارشناس باز هم میپرسد اگر قرار است ما صادرکننده باشیم، نظام ارزیمان چگونه خواهد بود؟ خلاصه اینکه کارشناس فهرستی از سوالات را مطرح میکند که هیچکس را پیدا نمیکند پاسخی به آنها بدهد. البته ممکن است کسی به آن پاسخ دهد، اما پاسخ مدیری خواهد بود که فردا عوض میشود و مدیر دیگری به جای آن قرار میگیرد با رویکردی کاملا متفاوت. در نتیجه کارشناس، سرخورده و تبدیل به فردی میشود که میتواند گزارشهای موردی و بدون اینکه کاربردی و راهبردی باشد، تهیه کند. بر این اساس، همانطور که کارآفرین مبتکر وقتی پاسخ سوالات را نداشته باشد، نمیتواند رشد کند، کارشناس قوی هم نمیتواند مسیر را ادامه دهد؛ در نتیجه یا میماند و تبدیل به فردی ناکارآمد و منفعل میشود یا اینکه نمیماند و از دستگاه کارشناسی بیرون میآید.
اینکه ما با افت کیفیت سیاستگذاری اقتصادی مواجه هستیم، روند بلندمدت است و محدود به یک بازه مشخص لزوما نیست. پیشفرضهای اصلی به کارشناس و کارآفرین داده نشده تا بتوانند آیندهنگری موثر انجام دهد. به عنوان راهحلی برای این مشکل، از کارشناس خواسته میشود برای پاسخهای فرضی به سوالاتش، سناریوهای مختلف طراحی کند که این فقط مشغول کردن کارشناس است!
میخواهم نتیجه بگیرم که هرچند ما الان گرفتار فشار سنگین خارجی هستیم که برای اقتصاد کشور مشکل ایجاد کرده، اما مشکل اصلی ما، بیرونی نیست. مساله، خودمان هستیم. اصل مساله ما با خودمان است که نمیتوانیم تناقضات بین خواستههای متعالی و واقعیتهای روی زمین را کنار هم جمع کنیم. در حال حاضر سوال میشود که مصالحه یا مقابله؟ اصل مصالحه یا مقابله، داخلی است. در شرایط کنونی ابتدا باید خودمان بتوانیم با یکدیگر صحبت کنیم تا ببینیم به چه مدلی از ارتباط بیرونی یا اداره اقتصاد در داخل باید برسیم. ما که مسئولان نظام سیاسی کشورهای دیگر را انتخاب نمیکنیم، مردم خود آن کشورها آنها را انتخاب میکنند. ما هم باید خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم و یک روالی بگذاریم که اینقدر از تحولات سیاسی بیرونی تاثیر نپذیریم. بنابراین باید تکلیفمان را در رابطه با موضوعات و مسایل کلیدی روشن کنیم. زمانی که این اتفاق نیفتد، موضوع حکمرانی به سطح به فروش نفت و توزیع درآمدهای آن تنزل پیدا میکند.
15