با رفتن ترامپ، اقتصاد ایران می تواند نفس بکشد، اگر تندروهای داخلی بگذارند
ترامپ رفت و اقتصاد ایران نفسی به راحتی کشید. در چهار سالی که او بر مسند ریاست جمهوری آمریکا قرار داشت به مردم ایران بسیار سخت گذشت.
به عبارت صریحتر، مردم در وسط تیغههای یک قیچی قرار گرفته بودند که یک لبهاش ترامپ و فشار تحریمها و تبعاتش چون رشد قیمت ارز، گرانی، کمبود کالا، کاهش درآمدها و مانند آن بود و لبه دیگرش برخی تندروهای داخلی و اقتصاد زیرزمینی که در کمین ماهی گرفتن از آب گلآلود تحریمها بود و هست و اثرات تحریمها را تشدید میکرد.
اکنون ترامپ رفته و با رفتنش یک لبه قیچی کند و شل شده و اگرچه ممکن است حذف یا کاهش تحریمها به این سادگی نباشد و مقداری زمان ببرد، اما دستکم تشدید تحریمها از میان رفته و جو روانی مثبتی در کشور ایجاد شده که اثراتش را در کاهش نسبی قیمت ارز در هفته اخیر میبینیم.
مردم هم خوشحالند و نوعی خوشبینی به بهبود شرایط اقتصادی و کاهش قیمتها وجود دارد که امید بسیاری به تحقق آن میرود. با این حال لبه دیگر قیچی همچنان هست و کار خواهد کرد. اولویت اصلی آن هم به احتمال زیاد، جو دادن و ایجاد التهابات مصنوعی و پمپاژ تردید و نگرانی و ابهام به مردم و جو کشور است. این ابهام زایی با هدف کاهش اثربخشی رفع تحریمها به اقتصاد، وفور و تنوع کالا و کاهش قیمتها انجام میشود. روشن است بخش پنهان و زیرزمینی اقتصاد ایران از باقی ماندن و تداوم تحریمها سود میبرد و اکنون تمام تلاشش را به کار میگیرد تا جلوی اثر رفع یا شل شدن تحریمها به اقتصاد را بگیرد و در این میان به ابزارهای مختلفی بخصوص ناامید کردن مردم از بهبود شرایط متوسل میشود.
به عنوان مثال، دستکم به طور روانی و انتظاری، قیمت ارز رو به کاهش است و این کاهش، قیمت بسیاری از کالاها را تحت تأثیر قرار داده و همچنین بازیگران بزرگ بازار ارز را که حتماً مردم عادی نیستند را متضرر خواهد کرد.
لذا انواع و اقسام جوسازیها و التهابآفرینیها و آیه یأس خواندنها شروع شده و بیشتر هم خواهد شد تا جلوی ریزش بهای ارز گرفته شود. همچنین نوعی جوسازی برای تداوم انحصارهای طبیعی ناشی از تحریم که اکنون باید از میان رفته یا کاهش یابد، با اسم رمز «حمایت از تولید داخل» آغاز شده و بیشتر هم خواهد شد. اما آگاهان میدانند که این فقط آدرس غلط دادن است و حمایت واقعی از تولید داخل در گرو بهبود کیفیت، تیراژ و کاهش قیمت است و ایجاد انحصار، فقط به نفع گروهی خاص و حتماً به ضرر مردم و پایمال کردن حق طبیعی آنها برای استفاده از کالاها و خدمات ارزان و با کیفیت است. صداهایی هم از بازار و تجار برخواهد خاست که احتمالاً ناشی از عدم آمادگی آنها برای کاهش دادن قیمت کالاهایشان و مقاومت در راستای بالا ماندن قیمتهاست که البته به نظر نمیرسد این مقاومت راه به جایی ببرد چرا که جو روانی غالب، کاهش قیمتها و انتظار برای آن است که به رکود در برخی بازارها منتهی شده است. صادرکنندگان هم از کاهش نرخ ارز ناشی از شل شدن تحریمها گلایه خواهند کرد چرا که مزیت قیمت ارز برای آنها از بین رفته و باید برای صادرات کالاها، راههای جدید پیدا کنند.
از این نمونهها زیاد است و مجموع آن، نوعی جدال قیمتی در اقتصاد ایران ایجاد خواهد کرد. اما مسئله اصلی این نیست، بلکه توجه دادن حاکمیت به این واقعیت است که مقاومت نجیبانه مردم در برابر اثرات تحریمها، کوچک شدن سفرهها، رشد شدید قیمتها و بروز کمبودها اکنون و با کنار رفتن عامل اصلی، باید پایانی خوش به دنبال داشته باشد و هرگونه تعلل در اثر دادن کاهش یا رفع تحریمها در زندگی روزمره مردم و بهبود وضعیت زندگی آنان، خطایی نابخشودنی است. لذا تکلیف قوای سهگانه و البته نیروهای سیاسی، کارشناسان و دیگر نهادها و جریانات این است که از هرگونه التهاب آفرینی، بحرانسازی مصنوعی و اظهار نظرهای تند و هیجانی که به هر نحو باعث کاهش اثرگذاری تحریمها بر زندگی و معیشت مردم بشود، بپرهیزند و بدانند که قضاوت عمومی، اینگونه رفتارها را به مثابه آب ریختن به آسیاب اقتصاد زیرزمینی تعبیر خواهد کرد. بخصوص هرگونه رقابت سیاسی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری پیشرو باید با در نظر داشتن و ملاحظه رفاه و معیشت مردم انجام شود و از هر وسیلهای که باعث بالا ماندن قیمتها بهخصوص در مورد نرخ ارز پرهیز شود.
به عبارت صریحتر، اکنون که ترامپ و فشارهایش رفته و افقی روشن در برابر زندگی و معیشت مردم و اقتصاد کشور قرار گرفته، هرگونه تلاش برای تاریک کردن این افق و گرفتن اولین شب آرامش اقتصاد ایران پس از ترامپ، در تقابل با منافع ملی است.
منبع: روزنامه اطلاعات
70