«نسل زد» پیشران کالای قاچاق است؟
سهم برندهای ایرانی از بازار ١۵٠ هزار میلیارد تومانی نسل زد تقریبا هیچ است. «دهه هشتادیها» در تصمیمگیری بازار ٨٠٠ هزار میلیارد تومانی خانوادهها نیز نقش دارند. با این حال کالای مورد علاقه این نسل در ایران تولید نمیشود.
به نظر، اقتصاد آشفته ایران مقهور سلیقه جهانی نسل زی شده است چون نسل جوان دلبستگی زیادی به برندهای ایرانی ندارد. در بین ٢٠ انتخاب این نسل، هیچ برند ایرانی جا ندارد و میان ۵٠ برند مورد علاقه این نسل، فقط سه برند ایرانی(آیسی مانکی، چیتوز و بلوبانک) دیده میشود.
کارآفرینان قدیمی از زمانه خود جلوتر بودند. اغلب بنگاهها زودتر از نیاز جامعه به وجود آمدند. افراد تا مدتها از لامپ برق هراس داشتند، کپسول گاز بوتان تا مدتها متقاضی نداشت و مردم تا مدتها سس روی ساندویچ خود نمیریختند. اکنون مردم از کارآفرینان پیش افتادهاند.
نسل جوان ما فقط مشاهدهگر تحولات جهانی نیست. این نسل با همتاهای خود در دیگر کشورها،در خیلی زمینهها اشتراک نظر دارد. متولدان نسل زد در همه جای دنیا علایق مشترک دارند. شبیه هم لباس میپوشند، شبیه هم موسیقی گوش میکنند و مثل هم خوش میگذرانند.
سرعت این نسل بسیار سریع است، به گونهای که تصمیمگیران از این سرعت جا ماندهاند. اما چرا میان کارآفرینان ایرانی و نسل جوان واگرایی به وجود آمده و چرا نسل جوان ایرانی ترجیح میدهد کالای مورد علاقهاش، تولید ایران نباشد؟
چند دلیل برای این واگرایی میتوان بر شمرد:
اول: ناظران میان«برند ملی» و برندهای تجاری کشورها ارتباط معنیدار میبینند. هرچه اعتبار داخلی یک کشور بیشتر باشد، احتمال اینکه جوانان به کالای داخلی آن کشور گرایش پیدا کنند، بیشتر است. پس رویگردانی از برند ایرانی، با رویگردانی از «برند ایران» ارتباط مستقیم دارد.
دوم: ارتباط بنگاههای ایرانی با بازارهای جهانی قطع شده و به خاطر تحریمهای اقتصادی و بسیاری محدودیتهای داخلی، خلاقیت و نوآوری در شرکتهای ایرانی به حداقل رسیده و از تکنولوژیهای جدید و محصولات تازه عقب افتادهاند.
سوم: فیلترینگ به زیان تولید ملی تمام شده به این دلیل که نسل زد برخلاف نسل قبل که از رسانههای کلاسیک بهره میبرد،از رسانههایی استفاده میکند که فیلتر شدهاند. به این ترتیب برای نسل جوان خرید کالای خارجی که اغلب با تبلیغات حرفهای همراه است، در اولویت قرار میگیرد.
«دهه هشتادیها» آن قدر نسل اثرگذاری هستند که مطلوبیتهایشان، باعث رونق برخی کسبوکارها شده و برخی کسبوکارها را از رونق انداخته است. به طور مثال این نسل که کمتر کتاب و نشریه میخواند، صنعت نشر را از رونق انداخته اما باعث رونق کافهها و فستفودها شده است.
آنچه درباره نسل زد باید بدانیم این است که به هر شکل ممکن، نیازهای خود را تامین میکند. اگر سیاستگذار به درک درستی از نیازها و مطلوبیتهای این نسل نرسد و متناسب با آن سیاستگذاری نکند، بازار قاچاق را رونق میبخشد و اقتصاد غیررسمی را بزرگ میکند.