کودک آزاری که التماس می کرد اعدام شود! + عکس
این روزها که خبر اذیت و آزار جنسی در هالیوود همچنان جنجال می آفریند، با خبر شوکه کننده دیگری روبرو شدیم:
یکی از معلمان مدرسه ای در غرب تهران ده ها دانش آموز پسر را مورد اذیت و آزار جنسی قرار داده و این موضوع خشم والدین و عموم مردم را برانگیخته است. در ادامه این مطلب قصد داریم شما را با داستان یکی از هیولاهایی که جنایت هولناک مشابهی را مرتکب شد آشنا کنیم. جنایت های این مرد چنان شوکه کننده و هولناک بود که خود نیز اعتراف کرد تنها مجازاتی که می تواند برای وی در نظر گرفته شود مرگ است.
" من باید اعدام شوم قبل از این که فرصتی برای فرار یا کشتن کس دیگری داشته باشم. اگر فرار کنم به شما قول می دهم بار دیگر مرتکب قتل خواهم شد و از هر لحظه آن لذت خواهم برد". این جملات یک قاتل و متجاوز بیرحم بود که پس از حضور در دادگاه به خاطر اذیت و آزار جنسی متعدد کودکان و قتل آن ها به زبان آورده می شد. اما کلیت داستان چه بود؟!
در بعدازظهر یکی از روزهای سال ۱۹۸۹، وستی آلن دود وارد دستشویی یک سالن سینما در کاماس، واشنگتن شد. در آنجا وی یک پسربجه ۵ ساله را دیده و چند لحظه بعد او را بغل کرده و به سمت در خروجی رفت. در حالی که مرد جوان به سمت در می رفت، پسربچه بینوا شروع به گریه کردن نمود. وقتی که پسرک با گریه سعی داشت خود را از دست مرد بیرحم نجات دهد، کارکنان سالن سینما به این قضیه مشکوک شدند. وقتی که پسربچه برای نجات یافتن شروع به جیغ زدن کرد، همه فهمیدند که شاهد یک آدم ربایی بوده و به سمت رباینده دویدند. دود که می دانست نمی تواند با پسربچه فرار کند، در بیرون از سالن او را رها کرده و به سرعت به سمت ماشینش رفت.
پس از این ماجرا، کارکنان سالن به مادر پسربچه و شوهر او اطلاع داند که پسرشان را از دست یک آدم ربا نجات داده اند. ناپدری این پسربچه به سرعت مشخصات خودرو رباینده را جویا شد و به دنبال او رفت. در کمال ناباوری او خودروی مذکور را چند خیابان پایین تر در حالی که خراب شده بود پیدا کرد. وی با تظاهر به تلاش برای کمک به آدم ربا نزدیک شده و سپس دست های او را پشت سرش قفل کرده و او را نقش زمین کرد. این ناپدری شجاع که ویلیام گریوز نام داشت، آدم ربا را کشان کشان به سالن سینما برده و سپس دست های او با کمربند بسته شده و پلیس در جریان ماجرا قرار گرفت. وقتی که دود به پاسگاه پلیس منتقل شد به سرعت اعترافات هولناک خود را شروع کرد.
اتفاقی که در سالن سینما رخ داد اولین حادثه آدم ربایی نبود که این مرد شیطان صفت انجام داده بود. قربانیان دیگری نیز وجود داشت که هیچکدام به اندازه پسربچه درون سینما خوش شانس نبودند. بعد از ۳ روز بازجویی، دود به قتل ۳ کودک اعتراف کرد. ماموران پلیس به تفتیش خانه دود در شهر ونکوور، واشنگتن پرداخته و در آن تصویر یکی از قربانیان به نام لی ایزلی و لباس زیر او را پیدا کردند. در همان حوالی یک میز شکنجه و نوشته هایی حاوی جزییات دقیق قتل او پیدا شد. با توجه به در اختیار داشتن این مدارک، کارآگاهان می توانستند دستکم پرونده ۳ قتل را ببندند، اما سوال اصلی همچنان باقی بود: وستلی آلن دود که بود؟
گذشته وستلی آلن دود
وستلی آلن دود در واشنگتن و در خانه ای بحران زده بزرگ شد. وی پسربچه ای خجالتی بود اما از همان نوجوانی و در سن ۱۳ سالگی تفکرات جنسی منحرف خود را آشکار کرد و پسربچه های دیگر را به شیوه های مختلف مورد اذیت و آزار جنسی قرار می داد. سوء رفتارهای جنسی ساده او را راضی نمی کرد!. در سن ۱۵ سالگی داد به خاطر یکی از این موارد اذیت و آزار جنسی دستگیر شد اما به دلیل سن کم، پلیس از ادامه ماجرا و پرونده سازی برای او منصرف شده و او را به نزد مشاور روانی فرستاد. اما دود در سال های آینده همچنان به اذیت و آزار جنسی کودکان ادامه داد.
در سال ۱۹۸۱، دود به نیروی دریایی ایالات متحده پیوست و وقتی که رفتارهای مشابهی از او در پایگاه دریایی دیده شد، فرماندهان واحد تصمیم به اخراج او گرفتند. این بار او تنها ۱۹ روز به زندان رفته و بار دیگر مشاوره روانی برای وی تجویز شد. اما این همه مشاوره هیچ تاثیری بر روی هوسرانی های کثیف دود و علاقه وی به اذیت و آزار کودکان نداشت. بدین ترتیب وی به این عمل اعتیاد پیدا کرده و به طور مرتب به این عمل هولناک دست می زد و بارها دستگیر شده و بعد از مدتی دوباره آزاد می شد. در طی این سال ها احوال منحرف او بدتر و تاریک تر می شد. وی در دفترچه خاطرات خود نوشته بود که نه تنها از اذیت و آزار کودکان لذت می برد بلکه علاقه فراوانی نیز به قتل و شکنجه آنان دارد.
حتی وی در یادداشت های خود نوشته بود که می خواهد روی قربانیان خود آزمایش هایی انجام دهد که آن ها را به زامبی تبدیل کرده و سپس آن ها را در شکل زامبی نیز مورد اذیت و آزار و شکنجه قرار دهد.
در سپتامبر ۱۹۸۹، دود با ترفندی توانست دو پسربچه ۱۱ و ۱۰ ساله به نام های کول و ویلیام نیز را به یک منطقه جنگلی بکشاند. سپس آن ها را به درختی بست. در ادامه به اذیت و آزار آن ها پرداخته و سپس با چاقو ضرباتی به بدن آن ها وارد کرده و از محل گریخت. دو کودک بیگناه خیلی زود در اثر جراحات وارده و خونریزی جان خود را از دست دادند.
یک ماه بعد، دود پسربچه ۴ ساله ای به نام لی ایزلی را به آپارتمانش کشاند. آن شب وی پسربچه بیگناه را نزد خود نگه داشته و پس از دست درازی به او، به عکاسی از این عمل زشت خود پرداخت. او می خواست طوری ایزلی را بکشد که بدن او برای انجام آزمایشات مخوفش تازه بماند. صبح روز بعد وی قربانی خود را خفه کرده و قبل از رفتن به سر کار، جنازه او را در کمد خود آویزان کرد. وقتی که دود به خانه بازگشت، جنازه را پایین آورده و آن را چند پلاستیک زباله انداخت. جنازه کودک بینوا خیلی زود پیدا شده و جستجوها برای پیدا کردن قاتل آغاز شد. در تمام این مدت دود در آپارتمان خود مانده و برای قتل های آینده و ساخت یک میز شکنجه برای قربانیان آتی خود نقشه می کشید. پسربچه ای که ۲ هفته بعد در سالن سینما دزدیده شد قرار بود روی همین میز شکنجه مورد اذیت و آزار جنسی قرار گرفت. خوشبختانه قبل از این که وی بتواند نقشه هولناک خود را اجرا کند توسط پلیس و ناپدری بچه مذکور دستگیر شد.
وستلی دود در دادگاه
در دادگاه، وستلی آلن دود از دفاع کردن از خود امتناع ورزید زیرا این کار را بسیار بیهوده و بی نتیجه می دانست. به جای آن وی درخواست کرد که با به دار آویخته شدن به زندگی او پایان داده شود، به همان شیوه ای که آخرین قربانی خود را به قتل رسانده بود. وی گفت که امیدوار است مرگی اینچنینی باعث آرامش خانواده این پسربچه شود. دود فهمیده بود که سیستم قضایی بارها در بازداشتن او از انجام اعمال کثیفش شکست خورده است. وی مطمئن بود که اگر باز هم آزاد شود بار دیگر به اذیت و آزار جنسی کودکان و کشتن آن ها روی خواهد آورد.
سخت است که در مورد واقعی بودن یا نبودن اظهار پشیمانی دود قضاوت کرد اما او آشکارا اعلام کرد که می خواهد اعدام شود و با هر تلاشی برای نجات خود از اعدام مخالفت می کرد. وی در یان باره چنین گفت:" من باید اعدام شوم قبل از این که فرصتی برای فرار یا کشتن کس دیگری داشته باشم. اگر فرار کنم به شما قول می دهم بار دیگر مرتکب قتل و تجاوز خواهم شد و از هر لحظه آن لذت خواهم برد". در نهایت وی به خواسته خود رسیده و در سال ۱۹۹۳ به دار آویخته شد که اولین اعدام به شیوه دار زدن در ایالات متحده پس از سال ۱۹۶۵ بود. این روش اعدام دیگر چنان قدیمی و نامأنوس شده بود که گروه اعدام مجبور شدند برای به دار آویختن او از یک دستنامه نظامی مربوط به اعدام با دار زدن نوشته سال ۱۸۸۰ کمک بگیرند.
دود در صحبت های پیش از مرگ خود اعلام کرد که خدا را یافته است و افراد دیگری که به اذیت و آزار جنسی کودکان پرداخته اند می توانند راه او را برای بخشش و رسیدن به خدا دنبال کنند. وستلی آلن دود از میل خود برای کمک به متوقف کردن آزار دهندگان جنسی کودکان سخن گفت و شاید این کار را هم به روش خود انجام داد. مدت کوتاهی پس از دستگیری دود و جنجالی شدن جنایات هولناک او، در واشنگتن قوانینی بسیار سرسختانه به تصویب رسید که سخت ترین مجازات ها را برای کسانی که دیگران را مورد اذیت و آزار جنسی قرار می دهند تضمین می کرد.
شاید سرنوشت دردناک قربانیان دود به نجات زندگی کودکان بسیار دیگری کمک کرد. به امید روزی که شاهد چنین اتفاقات هولناکی در خلوت نیز نباشیم، نه این که قربانیان از ترس آبروی خود چنین ظلم و شکنجه هولناکی را مسکوت گذاشته و تاثیر مخرب آن را برای سال ها باقی عمر خود به همراه داشته باشند.
منبع: تابناک
1261