نگاهی به ابعاد شخصیتی و هویتی فاطمه زهرا(س) در خانواده
زیباترین دختر، محبوبترین زن و نمونهترین همسر
ابعاد شخصیتی و هویتی فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در خانه و خانواده همواره تحت الشعاع حادثه شهادت ایشان قرار گرفته است.
درباره سیره و زندگانی فاطمه زهرا (سلامالله علیها) تاکنون مطالب متعدد و گوناگونی منتشر شده است. بی شک هنوز آنگونه که باید تأثیر و ابعاد شخصیتی زهرا (سلام الله علیها) در جامعه ما هم تبیین نشده و هم نهادینه نشده است.
در این گزارش مختصر به ابعادی از نقش و هویت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) در خانواده پرداخته میشود. متن زیر گلچینی از یک مقاله بلند از دکتر رسول جعفریان است که خلاصه شده است:
یک زوج نمونه
شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که نشان دهد، علی(علیه السلام) و فاطمه (سلام الله علیها) یک زوج نمونه بودهاند. هر دو مسؤولیتپذیر و کوشا و در عین حال صمیمی و با معرفت، زندگی زیبای خود را اداره میکردند. فاطمه (سلام الله علیها)، خواستگاران متعددی داشت که مورخان به نام آنها اشاره کردهاند. از جمله، دو نفری که بعدها خلیفه شدند و اگر نتوانستند، دختر پیامبر(صلی الله علیه و آله ) را بگیرند، دست کم توانستند دخترانشان را راهی خانه آن حضرت کنند.
محمد بن سعد گوید: آن دو نفر به خواستگاری آمدند، اما پیامبر(صلی الله علیه و آله ) نپذیرفت. وقتی علی(علیه السلام) به خواستگاری آمد، آن حضرت درخواست او را پذیرفت و به او فرمود: «لست بدجال». ابن سعد در تفسیر این کلمه میافزاید: پیامبر فرمود من دجال نیستم. دلیلش هم آن بود که قبلا وعده فاطمه (سلام الله علیها)را به علی(علیه السلام) داده بود (طبقات الکبری، ج 8، ص 19). اما برخی علاقهمند هستند تا آن جمله را این چنین بخوانند: «تو دجال نیستی». این طعنهای به دیگران بود. شاید همین احتمال بود که سبب شد تا کسانی از محدثان سنی، از قدیم منکر این خبر بشوند و آن را دروغ بدانند.
ابن جوزی میگوید: راوی این خبر شخصی به نام موسی بن قیس است که از رافضیان غالی بود و آنان او را عصفور الجنة میخواندند. وی میگوید این خبر کذب است (الموضوعات، ج 1، ص 382). رافضی بودن البته دلیل کذب خبر نمیشود چرا که بسیاری از روایات اهل سنت از طریق همین رافضیها در منابع حدیثی آنها نقل شده است.
عبدالرزاق صنعانی چنین روایت میکند که وقتی پیامبر فاطمه (سلام الله علیها) را به عقد علی(علیه السلام) درآورد، به دخترش گفت: تو را به عقد کسی درآوردم که در دنیا سعادتمند است و در آخرت از صالحان. او را همراهی کن. سپس حضرت دستور داد تا ظرف آبی آوردند. مشتی از آب درون آن را برداشت و بر سر فاطمه ریخت و دستش را تا روی سینه آن حضرت کشید، آنگاه دست به دعا برداشت و فرمود: «اللهم انها منی و انا منها»، خدایا او از من است و من از او هستم. «اللهم کما اذهبت عنی الرجس و طهرتنی، فطهرها»، خدایا، همانگونه که پلیدی را از من دور کردی، از او هم دور ساز. آنگاه علی(علیه السلام) را صدا زد و با او هم همان کاری را کرد که با فاطمه (سلام الله علیها) کرد. آنگاه به آنان فرمود: اکنون به خانه خودتان بروید و کنار هم باشید. آنها به خانه خویش رفتند و آن حضرت خود در را به روی آنان بست. در همین حال حضرت همچنان در حق آن دو نفر دعا میکرد (المصنف ، ج 5، ص 489).
به راستی این ذریه رسول(صلی الله علیه و آله ) مگر میتوانست جز با دعای پیامبر(صلی الله علیه و آله ) چنین عظمتی به دست آرد؟ ابراهیم(علیه السلام) با همین دعاهای خود برای ذریهاش بود که نسلش از نمازگزاران شدند و رسول(صلی الله علیه و آله ) میفرمود که من خود استجابت دعای ابراهیم هستم. خداوند بیاندازه به ذریه انبیا اعتبار مینهد و همین اعتبار بلکه بیش از آن را برای اهل بیت و ذریه رسول ـ که از نسل فاطمه و علی است ـ قائل میباشد. چنین اعتباری از همین دعاها آشکار است و همین است که این زوج را زوج نمونه کرده و نسل آنان را که کوثری در کنار کوثر قرآن هستند اینچنین مبارک قرار داده است.
نوشتهاند که پیامبر(صلی الله علیه و آله ) به آنان فرموده بود که کارهای بیرون خانه به عهده علی(علیه السلام) باشد و کارهای درون خانه به عهده فاطمه (مصنف ابن ابی شیبیه ، ج 7، ص 8). بنابر این، این درست است که زن شرعا مسؤولیتی در خانه ندارد اما عرفا این پذیرفته است که کارهای داخلی منزل بر عهده همسر است.
در زندگی این زوج جوان یک مشکل وجود داشت و آن این بود که شوهر مجاهد این زن، غالبا در میدان مبارزه و جهاد بود و در بسیاری از اوقات نمیتوانست کنار همسرش باشد. بنابراین همسر میبایست بخشی از کارهای بیرون خانه را هم انجام میداد. اما مهم آن بود که اهمیت کار شویش را درک میکرد و از این بابت آسوده خاطر بود.
در دو سه سالی که فاطمه بنت اسد، مادر امیر مؤمنان(علیه السلام) زنده بود و در مدینه در خانه این زوج زندگی میکرد، او هم در کارهای خانه به فاطمهسلام الله علیها) کمک میکرد و برای همین آن حضرت میتوانست گهگاه کارهای بیرون خانه را هم انجام دهد.
یک بار پیامبر ضمن سخنانی که قاعدتا میبایست در باره شیوه زندگی کردن مطلوب بوده باشد، فرمود: من از مردانی که همسرانشان را تند تند طلاق داده و دایما در پی چشیدن مزه دیگرانند، متنفرم. کسانی که آنچه مییابند، میخورند و در پی چیزی هستند که آن را نمییابند. در خانه برای همسرشان مثل شیر هستند و در بیرون در مقابل دیگران فردی ترسو. آنگاه حضرت افزود: اما علی برای فاطمه، چنان است که آنچه را مییابد میخورد و در پی آنچه نمییابد، نیست. او در خانه در برابر همسرش ملایم و در بیرون مانند شیر است (اخبار السناء، محمد بن حبیب ، ص 254).
همین که فاطمه گاه مجبور بود کارهای بیرون خانه را هم انجام دهد، آنان را در این اندیشه انداخت که بتوانند با کمک پیامبر(صلی الله علیه و آله ) خادمی برای خود دست و پا کنند. محمد بن حبیب میگوید: پس از مذاکره به این نتیجه رسیدند و فاطمه نزد پدر رفت تا درخواست خود را مطرح کند. وقتی آنجا رسید، حیا کرد در این باره چیزی بگوید. پیامبر(صلی الله علیه و آله ) پرسید: فاطمه برای نیازی آمده است یا برای زیارتی. فاطمه اشک در چشمانش آمد و عرض کرد: ای رسول خدا، من خود در منزل از چاه خانه آب میکشم، کسی مرا نمیبیند و خود در خانه آرد درست کرده نان میپزم کسی مرا نمیبیند و خود در خانه حمام میکنم و کسی مرا نمیبیند.
آنگاه دستانش را که از کار پینه بسته بود به پدر نشان داد. سپس عرض کرد: آنچه دشوار است تهیه هیزم است که باید از جاهای دور آن را تهیه کنم. شما میدانید که زن باید محفوظ باشد و این چیزی است که مرا آزار میدهد. پدر فرمود: دخترم چیزی به تو یاد میدهم که برای تو از هر خادمی بهتر باشد. وقتی به خانه رفتی، محل استراحت شوهرت را مرتب کن، وقتی شوهرت از راه رسید تا در خانه به استقبالش برو و ردایش را از دوش او برگیر. آنگاه که نشست، کنارش بنشین و کفش او را از پایش بیرون آر. اگر غذا میخورد، هرچه در منزل داری برایش حاضر ساز. وقتی غذایش تمام شد، کنارش بنشین. اگر تو را به رختخوابش دعوت کرد، دعوتش را اجابت کن. اگر نکرد، در همان نزدیکی بخواب. وقتی دراز کشیدی، 33 بار تکبیر بگوی. 33 بار تسبیح و 33 بار تحمید باری تعالی . صدمین ذکر تو این است که بگویی «لاالهالاالله وحده لا شریک له». ... ای فاطمه، این برای تو از هر خادمی بهتر است، بهتر است؛ بهتر است و حضرت شش بار این مطلب آخر را تکرار کرد(اخبار النساء، ص 161 - 162). در برخی نقلهای مشهورتر، تکبیر، 34 مرتب توصیه شده است.
محبوبیت فاطمه نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله )
حضرت زهرا(سلام الله علیها)برای پیامبر(صلی الله علیه و آله ) بسیار عزیز و گرامی بود و همین موقعیت و محبوبیت او بود که برخی از همسران رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) را که صاحب فرزندی از آن حضرت نشده بودند، روی فاطمه (سلام الله علیها) حساس کرد. برای نشان دادن محبوبیت فاطمه نزد پدر که، هم امری طبیعی بود و هم ناشی از عظمت وجودی شخص فاطمه، که البته خواهرانش از آن عظمت بیبهره بودند، شواهد زیادی میتوان از اخبار تاریخی نقل شده در منابع اسلامی به دست آورد.
از جمله محمد بن سعد در کتاب طبقات (ج 8، ص 22) گوید: وقتی رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) وارد مدینه شد، برای مدت یک سال یا نزدیک به آن در خانه ابوایوب انصاری بود. وقتی فاطمه را به ازدواج علی درآورد، به علی فرمود: خانهای برای خود پیدا کن. علی منزلی را یافت که از خانه رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) دور بود. در همان جا ازدواج کرد. اندکی بعد رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) نزد فاطمه آمد و فرمود: من میخواهم تو را به منزلی که به من نزدیک باشد انتقال دهم. فاطمه عرض کرد: شما با حارثه بن نعمان صحبت کنید تا خانهاش را به ما بدهد. حضرت فرمود: حارثه یک بار به خاطر من خانهاش را عوض کرده و من این بار حیا میکنم چنین درخواستی از او بکنم. خبر به حارثه رسید و او خانهاش را به فاطمه و علی واگذار کرد. وی نزد پیامبر آمد و گفت: ای رسول خدا، شنیدهام که تو میخواهی فاطمه را نزد خود بیاوری. اینها منازل من است که بهترین خانههای بنونجار است. من و اموالم برای خدا و رسول است. مالی که تو از من در اختیار بگیری بهتر از مالی است که از من نپذیری. حضرت فرمودند: راست میگویی، خداوند به تو برکت دهد و به این ترتیب بود که فاطمه به خانهای چسبیده به خانه پیامبر منتقل شد.
از زمانی که حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)به این خانه منتقل شد، دشمنی عدهای با وی آغاز گردید. زمانی که آنان شاهد بودند که رسول خدا(صلی الله علیه و آله ) هر صبحگاهان پرده را کنار زده و به اهل آن خانه سلام میدهد، بیشتر خشمگین میشدند. این حس زنانه که بارها و بارها به دشمنی با پیامبر(صلی الله علیه و آله ) برخاسته بود، تنها ناشی از حس زنانه نبود، بلکه به عقیده من یک کینه قریشی بود که طوایف مختلف آن نسبت به بنیهاشم داشتند و نمیتوانستند آنان را تحمل کنند.
فاطمه هیچ کاری نمیکند جز آنچه محمد(ص ) میخواهد
طبری به نقل از امام صادق(علیه السلام) آورده که آن حضرت فرمود: کنیه فاطمه زهرا(سلام الله علیها) «امابیها» بود (المنتخب من ذیل المذیل طبری، ص 6) . این نهایت ارتباط میان یک دختر را که در ضمن دختر کوچک خانواده است، با پدر نشان میدهد. کسی که در حکم مادر برای پدرش میباشد.
یک اصل در تشیع اصیل مهم است و آن است که شیعه واقعی کسی است که سنت پیامبر(صلی الله علیه و آله ) از روایت علی(علیه السلام) و جعفر بن محمد(علیه السلام) میگیرد. این تعریفی است که ابان بن تغلب از تشیع کرده است. این منش برگرفته از سیره اصیل امام علی(علیه السلام) است که خود را مطیع محض پیامبر میدید و در برابر سخن و فعل او اجتهاد نمیکرد. اکنون میخواهم یک نص تاریخی را بشناسانم که میرساند فاطمه هم چنین بوده است. یعنی به هیچ روی حاضر نبود در برابر پدر سخنی بگوید که میدانست او راضی بدان نیست. این حکایت را باز عبدالرزاق صنعانی و بسیاری دیگر از مورخان و سیره نگاران نقل کرده اند.
منبع: خبرآنلاین
17
بر خورد جاهلانه با دین و مذهب و اهل بیت پیامبر چه عاقبتی برای ما دارد --- محال است ائمه اطهار اهل بیت پیامبر صلوات الله علیهم اجمعین حضرت فاطمه (س) این اسوه ی دیانت و صبر و مقاومت مادر بزرگ خود را این گونه با من در آوردیها و خرافات تخیلات بشر ابزار ترویج کاسبی حرام دین فروشان از خدا بی خبر کنند. اکثریت ما شیعیان از بس شیطان سوار ذهن ناقص ما شده است غافلیم از این که شیطان پلید با رفتارهای من در آوردی هوا و هوس همیشگی ما که ظالمانه با احادیث و روایات جعلی و دروغ دین فروشان با اصرار انجام می دهیم برای دین خدا و مذهب اهل بیت پیامبر در جهان اسلام چگونه بدنامی و نفرت ایجاد می کند و با خشم خدا دین داری و مذهب داری آلوده به خرافات ما را به نابودی می فرستد و تباه میکند. اگر از این خواب غفلت در پیروی کور کورانه از سنتهای من در آوردی و خرافی دین زدای نیاکان خود بیدار نشویم و بر این پیروی شیطان پسند اصرار ورزیم دنیا و آخرت خویش را با هر چه در ترویج من در آوردیها و خرافات هزینه کرده ایم با گرفتار شدن به خشم خدا به تباهی می سپاریم. به خدا قسم جفای ما با محکمات مفصل قرآن کریم و در تضاد با اصول استدلال عقلی و پیروی ما از رفتارهای من در آوردی و از خرافات ضد قرآن و عقل و وارونه ساختن معنای ولایت مداری و مودت بجز دشمنی با دین خدا و قرآن و دشمنی با مذهب قرآنی اهل بیت پیامبر و بد نام و منفور کردن این ارزشهای الهی ؛ بحکم قرآن چیز دیگری بنام ما به ثبت نخواهد رساند.
خداوند وحدت آفرین در دین داری رقیب پذیر نیست --- « أَلَا لِلَّهِ الدِّينُ الْخَالِصُ وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلَّا لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللَّهِ زُلْفَى إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّار » ﴿ آیه ۳ سوره زمر﴾ خداوند یگانه ی دانا و توانای مطلق در این که در دین داری یعنی در عبادت و تقرب و در دعا و نیایش برای رسییدن به خواسته ها و نیازها بجز روی آوردن به تنها ذات اقدس او که همیشه و همه جا حاضر و ناظر و بر انجام هرچه بخواهد توانا است و از بشر و سایر آفریدگان عاقل هیچ رقیبی در میان هیچ یک از بندگان خود را در این زمینه ها نمی پذیرد ، موضع خود را بی هیچ گونه شبهه در آیه فوق آشکار مشخص ساخته است. برای آشنایی به روش دین داری درست و بی اشکال و بی شبهه ، بشر اعم از پیامبران و سایر بندگان مقرب و غیر مقرب موظف اند بحکم خداوند یکتا به حد و مرزها و بایدها و نبایدهای شناختهای وحی ناب و خالص و تحریف نشده الهی که تجلی آن پس از ظهور اسلام تنها در قرآن کریم است آگاه شوند. بشر اگر رضا وخوشنودی خداوند را می خواهد موظف است به وحی تحریف نشده الهی در همه ی مسائل دین داری ، بی این که هیچ تضاد و تعارضی با داده های محکم و مفصل شناختهای این وحی ایجاد نماید در رفتار و کردار و گفتار و پندار به این شناختها پای بند باشد و به این وحی با دقت و تدبر در آیات محکم و مفصل این شناختها در قرآن دقیقا بی کاستی و بی فزونی عمل نماید. باید دانست که حدیث شریف مشهور ثقلین با تدبر در آیات محکم و مفصل قرآن هیچ دلالتی را بر تقسیم هیچ یک از گرایشهای دین داری میان خدا و بندگان مقرب ندارد. حدیث ثقلین تنها بشر را به راه دست رسی بی شائبه به مصادیق تحریف نشده ی احکام قرآن در همه ی زمینه ها بی کاستی و بی فزونی هدایت می کند و هیچ دلالت دیگری که متضاد و متعارض با شناختهای قرآن باشد نمی تواند در خود داشته باشد. مسلمان و سایر افراد بشر اگر رضا و خوشنودی خداوند را می خواهند و در ادعای تلاش برای دوری از خشم خداوند صداقت دارند باید از بردن بهره وری از حدیث ثقلین به غیر از دست رسی به مصادیق احکام کلی قرآن شدیدا پرهیز کنند. همه ی هشدارهای رسا و گویا و سرشت نشین قرآن دقیقا چگونگی دست رسی بشر به این پرهیز را بی هیچگونه شبهه بیان کرده اند و با این بیان همه ی حجتها را در زمینه چگونگی دین داری خدا پسندانه بر بشر تمام کرده اند. فراخوان به ضرورت پیروی از حد و مرزها و بایدها و نبایدهای شناختهای فرهنگ دین داری و مذهب داری قرآنی در دین داری و مذهب داری بشر فقط برای پاک نگه داشتن شأن و منزلت ارزشی والای پیامبر اسلام و اهل بیت آن حضرت و سایر پیامبران و بندگان مقرب از هر گونه بدنامی و برای پاک نگه داشتن دین وحیانی خداوند و مذهب قرآنی اصیل اهل بیت پیامبر از هر گونه تحریف و کج اندیشی است. امت اسلامی اگر می خواهد همیشه مشمول الطاف و رحمت بی کران الهی باشد باید در مقابل توطئه های پیوسته ی دشمنان قسم خورده ی اسلام ، با روی کرد صادقانه به احکام و اعتقادات قرآن و با لبیک گویی به ندای وحدت بخش این کتاب هدایت آسمانی از هرگونه اقدام و اندیشه ی وحدت شکن متضاد و متعارض با این احکام و اعتقادات پرهیز کند.
چرا از پخش رسانه ای روشنگری انتقادی زیر که در دفاع از قرآن و عقل نوشته شده است تا کنون خود داری کرده اید؟ این نوشته را منتشر کنید که هم کار بران به چگونگی دین داری و مذهب داری خود آگاه شوند و هم اگر دین شناسان مبرز مسئولیت شناس دلسوز و وفا دار دین و مذهب اگر ایراد قرآنی علمی و منطقی به موارد این نوشته دارند محض رضای خدا هم برای آگاه سازی کار بران و هم برای آگاه شدن نویسنده به اشتباهات و خطاهای خود در این نوشته ایردات خود را در همین پایگاه منتشر سازند و نگذارند هیچ دین داری به گمراهی کشانده شود. --- به پایگاه های خبری بولتن نیوز ، خبر فوری ، تابناک روشنگری و الف:/ جمعه 11/11/1398 --- روش دین داری و مذهب داری اکثریت هیچگاه نماد حق گرایی خدا پسندانه نبوده است --- « وَمَا أَكْثَرُ النَّاسِ وَلَوْ حَرَصْتَ بِمُؤْمِنِينَ » ﴿ آیه ۱۰۳ سوره یوسف ﴾ « وَمَا يُؤْمِنُ أَكْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلَّا وَهُمْ مُشْرِكُونَ » ﴿ آیه ۱۰۶ سوره یوسف ﴾ « لَقَدْ جِئْنَاكُمْ بِالْحَقِّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَكُمْ لِلْحَقِّ كَارِهُونَ » ﴿ آیه ۷۸ سوره زخرف ﴾ « وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلَّا ظَنًّا إِنَّ الظَّنَّ لَا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ » ﴿ آیه ۳۶ سوره یونس﴾ خداوند در آیات قرانی فوق تاکید می کند فزونی تعداد پیروان اعتقادهای غیر قابل اثبات مبتنی بر گمان که اکثریت مردم از آنها بنام دین و مذهب پیروی می کنند نشانه حقانیت این اعقادات نیست و برای رسیدن به حقانیت هر اعتقادی باید در وحی بی خدشه ی الهی اصیل که پایان آن قرآن کریم است تدبر وتأمل کرد و از قرآن که با خواست خداوند از دست تحریف گر بشر و از جعل و دروغ و تزویر مصون مانده برای شناخت حق و نا حق اعتقادات منسوب به دین و مذهب استمداد خواست. « أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَى قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا » ﴿ آیه ۲۴ سوره محمد ﴾ «إ ِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ وَيُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِينَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ الصَّالِحَاتِ أَنَّ لَهُمْ أَجْرًا كَبِيرًا » ﴿ آیه ۹ سوره اسراء ﴾ « وَإِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُنَا بَيِّنَاتٍ قَالَ الَّذِينَ لَا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا ائْتِ بِقُرْآنٍ غَيْرِ هَذَا أَوْ بَدِّلْهُ قُلْ مَا يَكُونُ لِي أَنْ أُبَدِّلَهُ مِنْ تِلْقَاءِ نَفْسِي إِنْ أَتَّبِعُ إِلَّا مَا يُوحَى إِلَيَّ إِنِّي أَخَافُ إِنْ عَصَيْتُ رَبِّي عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ . قُلْ لَوْ شَاءَ اللَّهُ مَا تَلَوْتُهُ عَلَيْكُمْ وَلَا أَدْرَاكُمْ بِهِ فَقَدْ لَبِثْتُ فِيكُمْ عُمُرًا مِنْ قَبْلِهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ . وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَضُرُّهُمْ وَلَا يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلَاءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللَّهِ قُلْ أَتُنَبِّئُونَ اللَّهَ بِمَا لَا يَعْلَمُ فِي السَّمَاوَاتِ وَلَا فِي الْأَرْضِ سُبْحَانَهُ وَتَعَالَى عَمَّا يُشْرِكُونَ . وَمَا كَانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً وَاحِدَةً فَاخْتَلَفُوا وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ فِيمَا فِيهِ يَخْتَلِفُونَ . وَيَقُولُونَ لَوْلَا أُنْزِلَ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَيْبُ لِلَّهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّي مَعَكُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرِينَ » ﴿ آیات ۱۵ تا ۲۱ سوره یونس ﴾ و « اتَّبِعُوا مَا أُنْزِلَ إِلَيْكُمْ مِنْ رَبِّكُمْ وَلَا تَتَّبِعُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ قَلِيلًا مَا تَذَكَّرُونَ » ﴿ آیه ۳ سوره أعراف ﴾ و « وَأَنِ احْكُمْ بَيْنَهُمْ بِمَا أَنْزَلَ اللَّهُ وَلَا تَتَّبِعْ أَهْوَاءَهُمْ وَاحْذَرْهُمْ أَنْ يَفْتِنُوكَ عَنْ بَعْضِ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَيْكَ فَإِنْ تَوَلَّوْا فَاعْلَمْ أَنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ أَنْ يُصِيبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ وَإِنَّ كَثِيرًا مِنَ النَّاسِ لَفَاسِقُونَ » ﴿ آیه ۴۹ سوره مائده ﴾ آیات قرآنی فوق در زمینه ی دین داری و مذهب داری برضرورت پیروی از وحی اصیل الهی قرآن و خود داری از رویگردانی از این وحی را به پیامبر اسلام و مؤمنان یاد آوری و تاکید می کنند. خداوند نماد درست دین داری را تنها در ذکر منحصر به خود و اطاعت و عبادت در دین داری را تنها به پیروی از وحی بی شبهه ی خود منحصر ساخته و بارها در جای جای قرآن این انحصار را به پیامبران و همه ی مؤمنان و سایر بشریت گوشزد و تاکید کرده است. قرآن کریم تقسیم دین داری را با روش پرداختن به ذکر خدا و ذکر بندگان تقبیح کرده است:« وَإِذَا ذُكِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ وَإِذَا ذُكِرَ الَّذِينَ مِنْ دُونِهِ إِذَا هُمْ يَسْتَبْشِرُونَ ... . »﴿ آیات ۴۵ تا ۵۴ سوره زمر﴾ قرآن کریم در هیچ یک از آیات محکم و مفصل خود تقسیم دعا و توسل را ، برای رسیدن به خواستهای ناممکن و فرا طبیعی ، میان خدا و بندگان مقرب زنده ((شرط)) استجابت دعا قرآر نداده است چه رسد به توسل به ارواح این بندگان که هیچ اثری از توصیه به این گونه توسل در قرآن وجود ندارد:« اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لَا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ إِنْ تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ سَبْعِينَ مَرَّةً فَلَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُمْ ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ كَفَرُوا بِاللَّهِ وَرَسُولِهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفَاسِقِينَ » ﴿ آیه۸۰ سوره توبه﴾ و همچنان بنگر در همه ی آیات قرآنی که واژه ی « تدعون » در آنها آمده است. قرآن کریم بارها در تعدادی از آیات محکم و مفصل خود بگونه ای مستقیم و تلویحی غیر مستقیم حتی پیامبران را ، در دست رسی به جهان غیب بی کران خداوند و در انجام کارهای ممکن و ناممکن طبیعی و فرا طبیعی بدون اراده و اذن (( موردی )) خداوند ، در هر کار ناتوان معرفی کرده است. در قران هیچ نشانه ای از دادن اذن مطلق همیشگی توسط خداوند به بندگان حتی پیامبران وجود ندارد که انجام کارهای ممکن و ناممکن طبیعی و فرا طبیعی را بدون اذن موردی خداوند توسط آنان ثابت کند و آیات بسیاری از محکمات مفصل قرآن وجود چنین اذن مطلق همیشگی را نزد آنان تصریحا و تلویحا نفی و انکار نموده است. پرهیز از روی آوردن به اعتقادهای اثبات ناپذیری بنام دین و مذهب که در قرآن کریم هیچ نشانه ای از تایید آنها وجود ندارد شرط دین داری و مذهب داری خدا پسندانه است و شرط پذیرفته شدن این دین داری از جانب خداوند است. چنانچه این شرطها آن چنان که خداوند در آیات محکم و مفصل حد و مرزها و بایدهای دین داری و مذهب داری قرآنی از بشر خواسته است تحقق نیابند خاوند هیچ ایمان و هیچ دین داری و مذهب داری و هیچ کار نیکو را از بشر نخواهد پذیرفت و مطابق حکم قرآن بشر با چنین وضع به عذاب ابدی خداوند گرفتار خواهد شد: « قُلْ هَلْ نُنَبِّئُكُمْ بِالْأَخْسَرِينَ أَعْمَالًا . الَّذِينَ ضَلَّ سَعْيُهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَهُمْ يَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ يُحْسِنُونَ صُنْعًا . أُولَئِكَ الَّذِينَ كَفَرُوا بِآيَاتِ رَبِّهِمْ وَلِقَائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ فَلَا نُقِيمُ لَهُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ وَزْنًا . ذَلِكَ جَزَاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِمَا كَفَرُوا وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَرُسُلِي هُزُوًا »﴿ آیات ۱۰۳ تا ۱۰۶ سوره کهف ﴾. بشر حتی پیامبران با دانش ناچیز خود حق ندارند بجای خداوند و فراتر از وحی بی خدشه ی اصیل ذات اقدس او از ذهن خود احکام و اعتقادات جدید ابتکار کنند و به ابتکارهای خود تقدس بخشند و خود و دیگران را با هزینه های کلان مادی و معنوی روز مره به انجام این کارها که هیچ بازده مثبت و سازنده محسوس و نامحسوس اثبات پذیر برای پیشرفت و شکوفایی مشروع جوامع بشری در آنها دیده نمی شود وادار سازند و از این راه همیشه زیانهای مادی و معنوی بی شمار به این جوامع تحمیل نمایند و وزر و وبال و گناه های کبیره این کار را در قیامت به دوش خود کشند: « وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ . لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْيَمِينِ . ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِينَ . فَمَا مِنْكُمْ مِنْ أَحَدٍ عَنْهُ حَاجِزِينَ» ﴿ آیات ۴۴ تا ۴۷ سوره حاقه ﴾. أگر رهنمودهای شناختهای فرهنگ اصیل دین داری و مذهب داری قرآنی را در خدا شناسی ، پیامبر شناسی ، دین شناسی ، قرآن شناسی ، انسان شناسی ، شیطان شناسی و رفتار شناسی نیاموزیم و همیشه این شناختهای رسا و گویا و سرشت نشین را سر لوحه ی ضرورتهای دین داری و مذهب داری خود قرار ندهیم بحکم مؤکد قرآن کریم هیچ آثار نیکی از دین داری و مذهب داری خویش در رزومه ی الهی اعمال خویش نزد خداوند نخواهیم داشت و بی تردید عاقبت در قیامت که هیچ فرصت جبران نیست با خشم خداوند به عذاب ابدی نا بخشودنی او گرفتار خواهیم شد.
پرداختن به جزئیات ضد و نقیض سرگذشت زندگی شخصی بزرگان دین ، خدا پسندانه نیست --- قرآن کریم که سخن خداوند یکتا و دانای مطلق آگاه به همه ی نهانها و آشکارهای جهان است در بیان سرگذشت پیامبران و بستگان پارسای آنان و سایر بندگان مقرب از داستان سرایی مفصل و تبلیغ مطول برای زندگی شخصی این بزرگان خود داری کرده و فقط کوتاه به مواردی اکتفا کرده که بشر دین جو می تواند از این سرگذشت درس عبرت برای دین داری و مذهب داری خود بیاموزد:« لَقَدْ كَانَ فِي قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لِأُولِي الْأَلْبَابِ مَا كَانَ حَدِيثًا يُفْتَرَى وَلَكِنْ تَصْدِيقَ الَّذِي بَيْنَ يَدَيْهِ وَتَفْصِيلَ كُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ » ﴿ آیه ۱۱۱ سوره یوسف﴾. قرآن کریم بشر را که دست رسی بی خدشه به نهانها و آشکارهای سرگذشت مذکور هرگز نمی تواند داشته باشد از پرداختن به این سرگذشت ، که بعلت آمیخته شدن به آگاهیهای ناقص و غلط در جزئیات موجبات اختلاف میان مذاهب مختلف پیروان کیشهای الهی را فراهم ساخته و به وحدت خدا پسندانه ی ضروری آنان آسیب رسانده و آنان را در مقابل دشمنان دین خدا تضعیف کرده است ، برای حفظ این وحدت منع کرده است: « تِلْكَ أُمَّةٌ قَدْ خَلَتْ لَهَا مَا كَسَبَتْ وَلَكُمْ مَا كَسَبْتُمْ وَلَا تُسْأَلُونَ عَمَّا كَانُوا يَعْمَلُونَ » ﴿ آیه ۱۳۴ سوره بقره ﴾ ، و همچنان: « وَقَالُوا لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلَّا مَنْ كَانَ هُودًا أَوْ نَصَارَى تِلْكَ أَمَانِيُّهُمْ قُلْ هَاتُوا بُرْهَانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ » ﴿ آیه ۱۱۱ سوره بقره ﴾ ، و همچنان: « إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ إِنَّمَا أَمْرُهُمْ إِلَى اللَّهِ ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْعَلُونَ » ﴿ آیه ۱۵۹ سوره أنعام ﴾ ، همچنان: «... وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُشْرِكِينَ . مِنَ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَكَانُوا شِيَعًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ ﴿ آیات ۳۱ و ۳۲ سوره روم ﴾ ، و همچنان: « قُلْ هُوَ الْقَادِرُ عَلَى أَنْ يَبْعَثَ عَلَيْكُمْ عَذَابًا مِنْ فَوْقِكُمْ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِكُمْ أَوْ يَلْبِسَكُمْ شِيَعًا وَيُذِيقَ بَعْضَكُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ كَيْفَ نُصَرِّفُ الْآيَاتِ لَعَلَّهُمْ يَفْقَهُونَ » ﴿ آیه ۶۵ سوره أنعام ﴾. تاریخ از بدو ظهور بشر از فرزندان آدم روی این زمین تاکنون گواه صادقی است از وحدت شکنی میان پیروان مذاهب مختلف کیشهای الهی و بروز اختلافهای خانمان بر افکن میان این مذاهب بعلت پرداختن به جزئیات جریانهای ضد و نقیض در زمینه ی سرگذشت پیامبران و بزرگان دین . این اختلافهای خرد گریز هیچ بازده مثبت وسازنده ای برای جوامع بشری نداشته بلکه هموراه سوژه ی بد ترین سوء استفاده های کلان دشمنان این کیشها نیز قرار گرفته اند. این اختلافهای شیطان پسند همیشه به راه اندازی درگیری و کشتار و ویرانگری و نابودی میان این مذاهب بنفع دشمنان دین خدا و طاغوتان و بنفع دین فروشان از خدا بی خبر برای ترویج کاسبی حرام دین فروشی و فریب انبوه دین داران و تحمیل زیانهای کلان مادی و معنوی جبران ناپذیر تمام شده اند. وفا داران دین خدا و مذهب قرآنی اهل بیت پیامبر در سایه نظام اسلامی که ندای وحدت مسلمانان در جهان را طنین انداز ساخته است باید برای از بین بردن عوامل تفرقه از میان امت اسلامی و در راستای تقویت و استوار سازی پایه های وحدت این امت مرحومه همه ی تلاشهای خدا پسندانه ی خود را بسیج کنند و در راه سربلندی اسلام انسان ساز سعادت آفرین در جهان هزینه نمایند.