برای هشدار دادن باید فریاد زد
موضوع مستند «مادرکشی» و انتقادهای تند و تیزش درباره بحران کم آبی و استفاده نادرست از منابع آبی باعث شد تا جلوی پخش این مستند در تلویزیون گرفته شود.
شاید تا به امروز مستندهای زیادی با موضوع محیط زیست و به طور مشخص بحران آب و خشکسالی ساخته شدهاند اما کمتر فیلمی در این حوزه به شکلی عمیق و گسترده به کمبود منابع آب به دلیل ساخت و سازهای عظیم مثل سدهای آبی و ... پرداخته است. مستند «مادرکشی» به کارگردانی کمیل سوهانی و تهیهکنندگی محمد شکیبانیا اما نگاهی آسیب شناسانه به وضعیت حکمرانی آب در ایران دارد و نگاهش نیز به این موضوع کاملا انتقادی است. در این مستند 76 دقیقهای، بحران بیآبی از دیدگاه کشاورزان، صنعتگران و سایر مشاغل مرتبط به تصویر کشیده شده و علتهای ایجاد بیآبی و پیامدهای آن هم بررسی شدهاست.«مادرکشی» دو سال پیش به سفارش مرکز بررسی های نهاد ریاست جمهوری تولید شده و سال گذشته نیز به اکران در آمد. اما حواشی از آنجاییکه شروع شد که قرار بود این مستند پخش تلویزیونی نیز داشته باشد اما به دلایلی که به طور مفصل در این گفتگو مطرح شده است جلوی پخش آن گرفته شده است. البته شکیبانیا تهیهکننده این فیلم می گوید شخصا دنبال پخش تلویزیونی است و فکرهایی درباره اینکه چطور می شود این مستند را تلویزیون پخش کند دارد. عدم پخش «مادرکشی» از تلویزیون بهانهای شد تا میزبان تهیه کننده و کارگردان این مستند پر سر و صدا در کافه خبر باشیم.
آقای سوهانی شما علاوه بر کارگردان نویسنده مستند «مادرکشی» هم هستید، جرقه شکل گیری این فیلم در ذهن شما چطور زده شد؟ مسئله محیط زیست و منابع آبی چقدر دغدغه شخصی خودتان بود پیش از ساخت مستند «مادرکشی»؟
کمیل سوهانی: تا قبل از اینکه این پیشنهاد از طرف آقای شکیبا نیا برای ساخت این فیلم به من بشود، دغدغهای در بررسی چگونگی مدیریت و مهندسی منابع ابی کشور را نداشتم. اما دغدغه دانش بومی را همیشه داشتم، اینکه گذشتگان ما چطور یک سرزمین خشک را تبدیل به سرزمینی قابل سکونت کردند. سرزمینی که بشود در آن تمدن تشکیل داد و فرهنگ به وجود آورد. بعد از اینکه آقای شکیبانیا پیشنهاد ساخت «مادرکشی» را به من دادند همانطور که ما پژوهش را شروع کردیم و جلو رفتیم هر چه گذشت بیشتر جذب این موضوع شدم و نتیجهاش هم این مستندی شد که میبینید.
آقای شکیبا نیا شما از ایده شکل گیری و ساخت این مستند برایمان بگویید.
محمد شکیبانیا: کمیل قبل از این مستند یک فیلم ساخته بود که مثالی که مدام در آن فیلم به آن اشاره میکرد قنات بود. «مادرکشی» هم در ادامه همان کار قرار میگیرد.
«مادرکشی» به یک موضوع بسیار مهم در کشور ما میپردازد که شاید چند سالی است به یک معضل جدی نیز تبدیل شده و آن مشکل منابع آبی در کشور است. چقدر سعی کردید بعد تاثیرگذاری در مستندتان پررنگ باشد؟
سوهانی: اینکه این مستند چقدر میتواند تاثیری عمیق داشته باشد را نمیدانم بر اثر چه پیمایش و آمارگیری میتوان متوجه شد. ولی به نظرم در حد خودش یک کارهایی کرده. به نظرم اصولا رسانه نمیتواند همه کاره باشد، مستند هم که بخشی از دنیای رسانه است تاثیرگذاری خودش را دارد و عوامل مختلفی است که دست به دست هم دهند تا آگاهی تبدیل به یک رفتار شود. «مادرکشی» هدفش این بود که توانسته باشد در بخشی از جامعه آگاهی به وجود بیاورد. حالا اینکه این آگاهی تبدیل به یک تغییر رفتار چه در حوزه سیاستگذاری و در چه در حوزه مردم بشود موضوعی است که اصلا نمیشود از این مستند توقع داشت. یعنی اینکه با یک مستند بشود این تغییر را به وجود آورد یک مقدار دور از انتظار است. اما ساخت این مستند میتواند راهی را باز کند به این سمت که مستندسازان و هنرمندان در این حوزه بیایند و نقش خودشان را پررنگ کنند.
شکیبانیا: موضوع بحران آب مسئله پنهانی نبوده. مردم متوجه این مسئله در شهرهای کوچک، بزرگ و حتی روستاها هستند ولی «مادرکشی» کمک کرده تا عدهای این مسئله را به روی خودشان هم بیاورند.
به نظر میرسد در «مادرکشی» مسئله بحران آب کمی از سطح خارج شده و به عمق این مشکل پرداخته شده.به این روند چطور رسیدید؟
شکیبانیا: ما تلاشمان را کردیم که این اتفاق بیفتد. در واقع «مادرکشی» کمک کرده به این مسئله موجود یکسری اطلاعات هم برای کسی که مسئله را میدانسته اما ابعادش را نمیدانسته اضافه شود. یکی از دلایلی که به نظرم باعث شده تا «مادرکشی» دربین نسل دومیهایی که در شهرها بزرگ شدند دیده شود این است که این موضوع بسیار نگران کننده است و نمیتوان به آسانی از کنارش گذشت. معمولا در مستندسازی قواعد اصل بی طرفی را رعایت میکنند ولی ما در این مستند خیلی آگاهانه به نظرمان رسید که نباید این کار را انجام دهیم چون نمیخواستیم خیلی ملایم بگوییم که این مشکل در زمینه منابع آبی وجود دارد اما شاید هم مشکل خاصی نباشد و طرف دیگری که سد میسازد هم شاید حق داشته باشد. به نظرمان رسید برای اینکه حرف شنیده شود این مستند نیاز دارد که سازندههایش خودشان تکلیفشان را بدانند که چه چیز اشتباه است و پای آن و حرفهایشان بایستند. من فکر میکنم این روش جواب داده است. به نظرم ما زمان خوبی این مستند را ساختیم، شاید اگر کمی دیرتر میساختیم دیر بود و اگر هم زودتر سراغ آن میرفتیم این موضوع مثل الان جلوی چشم همه نبود. «مادرکشی» چون نگاه وسیع تری داشت و در عین حال که به مسئله حکومت پرداخته خودش را سیاسی نکرده به نظرم تاثیرگذار بوده.
قرار بود 14 دی ماه مستند «مادرکشی» از تلویزیون پخش شود اما با وجود اعلام قبلی این اتفاق نیفتاد و در نهایت نه در آن تاریخ و نه پس از آن «مادرکشی» را در تلویزیون ندیدیم. علت عدم پخش تلویزیونی مستند چه بود؟
شکیبا نیا: چون این مستند برای تلویزیون نبود، باید برای پخشاش از صاحب مستند اجازه میگرفت.
یعنی از چه کسی؟
شکیبا نیا: صاب مستند کسی است که تمام حقوق مستند به او تعلق دارد و درباره «مادرکشی» هم صاحب اثر مرکز بررسی استراتژیک ریاست جمهموری بود. دوستان علیرغم اینکه من تهیه کننده بودم و نسخه فیلم را هم در اختیارشان گذاشته بودم و چندین بار هم تاکید کردم که مجوز این مستند را بگیرند فقط به گرفتن یک مجوز شفاهی بسنده کردند و شروع به تبلیغ کردن برای فیلم کردند.
به نظرتان تبلیغاتی که انجام شده به ضرر مستند بوده؟
شکیبانیا: واقعیت این است که «مادرکشی» یکسری مخالف دارد که اتفاقا افراد قدرتمندی هم هستند. بعد از تبلیغات آنها دست به کار شدند و آن طور که من شنیدم ابتدا از طریق تماس با شبکه و تهدید اینکه در صورت پخش شکایت میکنیم و این قضایا اقدام کردند و بعد چون متوجه شدند که پیگیریهایشان به جایی نمیرسد به وزارت نیرو فشار آوردند که این فیلم متعلق به دولت است و شما چرا میخواهید اجازه دهید که پخش شود. وزارت نیرو هم به مرکز بررسی استراتژیک فشار آورد و این شد که پخش این اثر منوط به رضایت وزارت نیرو است.
نهادهایی که گفتید مخالف پخش مستند بودند؟
شکیبانیا: اتفاقی که در واقعیت افتاد این بود که جلوی پخش مستند را گرفتند. فیلم نگران منابع کشور است و هر کسی که دلش برای کشور بسوزد از فیلم و ایده آن استقبال میکند. اما لبه تیز فیلم که مخالفان ما هم در همان طرف قرار دارند به سمت نهادهایی است که متولی ساختن سازههای بزرگ هستند. بنابراین متولیان ساخت و سازهای بزرگ یا مطالعاتشان غلط است یا ناقص. یا میدانند چه خبر است و برای منافع کاری خودشان این مسئله را به روی خودشان نمیآورند. وقتی شما با سازمانها و شرکتهایی سر و کار دارید که پروژههای عمرانی خیلی بزرگ در دستشان است، به اندازه کافی قدرت دارند و به همین دلیل امکان لابی کردن نیز برایشان وجود دارد. من حدس میزنم اگر از طریق فشار آودرن به دکتر آشنا موفق نمیشدند فشارشان را از طریق مسئولین بالا دستی تلویزیون ادامه میدادند ولی همانجا توانستند دکتر آشنا را قانع کنند که مجوز پخش مستند را منوط به موافقت وزارت نیرو کنند. بدیهی است که وزارت نیرو هم موافقتاش را اعلام نکرد.
سرنوشت پخش مستند از تلویزیون نامعلوم است یا کلا این فیلم بایکوت شد؟
شکیبانیا: واقعیتاش فعلا نامعلوم است چون هنوز موقعیتهایی برای پخشاش وجود دارد.
با توجه به مخالفتهایی که برای پخش این مستند وجود داشت، «مادرکشی» چقدر بین مسئولان وزارتخانهها و وزرای مربوطه دیده شده؟
شکیبانیا: به طور مشخص میگویم که این مستند بین مسئولین دیده نشده است. علتش هم این است که مسئولین وقت فیلم دیدن ندارند.
ولی اینطور به نظر میرسد که دیده شده و بعد مخالفتهایی با پخش آن صورت گرفته...
شکیبانیا: آنهایی که منافعشان از طریق این فیلم تهدید میشده فیلم را دیدهاند چون آنها جزو برنامههای کاریشان بوده. سازمان محیط زیست هم فیلم را دیده چون ما در اولین اکرانمان رئیس سازمان محیط زیست آمدند و در سینما نشستند. کسانی که این فیلم به نوعی به کارشان مربوط میشود اتفاقا آن را خوب دیدهاند. جریانهای مهندسین مشاور که در ساخت و سازهای بزرگ هستند و افرادی در وزارت نیرو هم فیلم را دیدهاند. معاون وزیر نیرو آقای دائمی جایزه بهترین فیلم در جشنواره فیلم سبز را به فیلم ما دادند. اتفاقا خود وزیر نیرو که هم در فیلم ما درباره افراط در سدسازی صحبت میکنند بعد از فیلم ما هم بارها این حرفشان را تکرار کردند. اما ما دوست داشتیم همه وزرا، نمایندگان مجلس و خیلی از دیگر دستندرکاران این فیلم را ببینند. در آستانه انتخابات هم خیلی سعی کردیم فیلم به دست یکسری از نمایندگان مجلس برسد که به دست چند نفر هم رسید.
چه بازخوردهایی از کسانی که فیلم را دیدهاند گرفتید؟
شکیبانیا: واقعیت اینکه سی دی فیلم روی میز خیلی از مسئولینی که ما میخواستیم آن را ببینند مانده چون همیشه کارهای مهمتری دارند و ما نیز خیلی فرهنگ منظم رصد فیلمهای مستند را نداریم. شاید یکی از مهمترین کارهایی که ما باید انجام دهیم این است که یک روزی عزممان را جزم کنیم و این فیلم را به دست خیلی از کسانی که باید آن را ببینند برسانیم. در واقع باید این موضوع را مهم کنیم و برای مهم کردن یک مسئله باید آن را سیاسی کنیم. فیلم ما برای اینکه از آسیب سیاسی شدن دور باشد روی خط باریکی راه رفته که بتواند دولتها را نقد کند اما سیاسی به معنای رایج و امروزیاش نشود و در واقع قاطی دعواهای سیاسی امروز نشود. شاید پخش تلویزیونی میتوانست بخشی از اهداف ما درباره تاثیرگذاری فیلم را محقق سازد اما با جلوگیری از پخش تلویزیونی هم این اتفاق باز نیفتاد. گرچه به نظرم تلویزیون این روزها بخش عمدهای از اعتماد مخاطباش را از دست داده است، من تاکید میکنم لزوما مخاطباش را از دست نداده مخاطب شاید باشد ولی با آن اعتمادی که تلویزیون دوست دارد مخاطب نگاهاش نمیکند. اگر تلویزیون ما اینطور نبود و فیلم هم پخش میشد، خیلی دیده میشد. اما مسئولین هم خیلی نگران اینکه تلویزیون کاری را پخش نکرده نیستند. البته سازمانهای مردم نهاد یک مقدار برای فیلم سرو صدا کردند، به نظرم یکسری سوءاستفاده سیاسی هم از این ماجرا شد و گروههایی که مخالف دولت بودند این مستند را پررنگ کردند اما باز هم آن اتفاقی که باید میافتاد تا مسئولین فیلم را ببینند نیفتاد. حتی آقای یاسر عرب نامهای تند و تیز به رئیسجمهور نوشتند اما خب دیگر کوپن نامه نوشتن به رئیسجمهور بعد از نامه آقای اصغر فرهادی پر شده و نمی شود ظرف دو هفته دو فیلمساز به رئیس جمهور نامه بنویسند و ایشان هم هر دو را پاسخ دهند.
مخاطب با تماشای «مادرکشی» دچار ترس و نگرانی درباره بحرانی که در فیلم به تصویر کشیده میشود چقدر از ابتدا میخواستید این حالت هشدارگونه در فیلم پررنگ و برای مخاطب ملموس باشد؟
سوهانی: ما از ابتدا تکلیفمان را با خودمان روشن کردیم که میخواهیم یک فیلم تند و تیز و تلخ بسازیم که خودمان هم میدانیم داستان چیست. میشد فیلمی هم ساخت که یک مقدار نرمتر باشد و آدمهای مختلف از طیفهای مختلف در آن حضور داشته باشند اما تاثیرگذاری که امروز «مادرکشی» دارد را قطعا نداشت، گرچه معتقدم آن فیلم هم برای خودش اثری بود که میتوانست در جای خودش خوب باشد. از اول ما نیت کرده بودیم که چنین فیلمی بسازیم چون احساسمان این بود که در شرایطی واقعا بحرانی هستیم و در چنین شرایطی باید هشدار داده شود و گاهی اوقات برای هشدار دادن آدم باید فریاد بزند.
کارشناسانی که در این مستند حضور دارند و به بحث درباره موضوع فیلم میپردازند را چطور انتخاب کردید؟
سوهانی: وقتی فیلمساز شروع به کار میکند شاید خیلی از مسائل دست خودش نباشد. مثلا شاید دوست داشته باشد با خیلیها مصاحبه کند اما آنها قبول نمیکنند و در برنامه ریزیهای اولیه موارد زیادی وجود دارد که ممکن است به نتیجه نرسد. این جمعی که میبینید در فیلم حضور دارند و صحبت میکنند افرادی هستند که بین آدمهای مختلفی که ما قصد داشتیم با آنها مصاحبه کنیم قبول کردند که حضور داشته باشند و راجع به این قضیه حرف بزنند. خیلی از افراد دیگر هستند که ما سراغشان نرفتیم و شاید حتی صلاحیت بیشتری هم نسبت به افرادی که در فیلم هستند داشتند. اما نهایتا در فرآیند تولید به این افراد رسیدیم. ضمن اینکه این نکته را هم باید در نظر بگیریم که تمام اجزای یک فیلم در خدمت پیام هستند. اینکه چه کسی این حرف را بزند طبیعتا درصدی از اهمیت را دارد اما باید دید این حرفها چقدر در خدمت پیام فیلم هست که به نظرم این اتفاق خوشبختانه در «مادرکشی» افتاده و افرادی که در فیلم ما حضور دارند بیشترین کمک را به ما کردند که ما بتوانیم حرفهایمان را بزنیم.
شکیبانیا: البته تقریبا برعکس این موضوع هم اتفاق افتاد و خیلی از کسانی که ما میخواستیم با آنها حرف بزنیم و حرف هم زدیم در تدوین نهایی استفاده نکردیم چون حس کردیم پرداختن به برخی جزئیات نیاز فیلم نیست. البته این نکته را هم بگویم کسانی که صحبتهایشان در فیلم هست افرادیاند که با ایده کلی فیلم همراهاند.
مستندسازی در کشور ما با مشکلات و مسائل زیادی همراه است و کمبود امکانات که بسیاری از مستندسازان هم از آن گلایه دارند یکی از این موارد است. اما به نظر میرسد شما در «مادرکشی» امکانات خوبی هم در اختیار داشتید. این حمایتها از کدام سمت صورت میگرفت؟
سوهانی: چون سرمایهگذار و حامی فیلم مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری بود تقریبا میتوانم بگویم ما دسترسی خوبی به سوژهها و پروندههای مختلفی داشتیم که خیلی بهمان کمک کننده بود. از این بابت برای «مادرکشی» فرصت خوبی بود که چنین حامی داشت.
شکیبانیا: من به عنوان تهیه کننده وظیفه داشتم امکانات بالقوهای که وجود داشت را بالفعل کنم.
چقدر از هدف اولیهای که درباره بحران منابع آبی در کشور داشتید با ساخت «مادرکشی» به ثمر رسید؟
سوهانی: توقعی که من از یک مستند دارم این است که آگاهی ایجاد کند و این آگاهی زمینه ساز تغییر رفتاری شود. وقتی که الان میبینیم نزدیک به صد اکران دانشگاهی برای «مادرکشی» داشتیم و در محافل مختلف محیط زیستی، علمی و پژوهشی نیز کار دیده شده، همچنین بیش از 100 هزار کلمه متن درباره این مستند در رسانهها نوشته شده به نظرم تا حد زیادی هدف اولیهای که من داشتم برآورده شده. این مستند تلنگری بوده، آگاهی ایجاد کرده و برای بقیه فیلمسازها نیز انگیزهای ایجاد کرده که آنها نیز وارد این حوزهها شوند و فیلم بسازند. من از اتفاقی که بعد از «مادرکشی» افتاد راضی هستم.
شکیبانیا: من تهیه کننده چند مستند دیگر هم بودم، به نظرم آن کارها به لحاظ ساخت فیلم مستند و رعایت مسائل هنری و روایتی شاید مستندهای مهمتری هستند اما فرقی که «مادرکشی» با بقیه دارد این است که ما هر کجا که این فیلم را پخش میکنیم بعد از تماشا کسی راجع به مستندسازی، فیلم، هنرمند و ... حرف نمیزند، همه بعد از دیدن این فیلم راجع به بحران آب حرف میزنند. کسی این فیلم را نقد سینمایی نمیکند چون اصلا دغدغه این فیلم سینمای مستند نیست، بحران آب حرف این فیلم است و فکر میکنم همین مسئله برای «مادرکشی» موفقیتی بزرگ است.
از مسئولین برای همراهی بیشتر جهت بیشتر دیده شدن «مادرکشی» چه انتظاری دارید؟
شکیبانیا: هیچ انتظاری نداریم، ایده فیلم ما همین است که اساسا انتظار از مسئولین باعث شد که وضع به اینجا کشیده شود. از وقتی آب سپرده شد به مسئولین این اتفاقها افتاد. پس ما هم هیچ انتظاری از مسئولین نداریم.
منبع: خبرآنلاین
10