هدف اردوغان از راهاندازی یک شبکه تلویزیونی فارسی زبان چیست؟/ صداوسیمای کشورمان در حال از دست دادن همه قلمروهای خود اسـت/ کاهش آگهی رسانه ملی
درحالی کــه نمایندگان مجلس ایران درصدد افزایش محدودیتها برای روزنامهنگاران و جامعه رسانهای ایران هســتند، رئیسجمهور ترکیه تلویزیون فارسی زبان راهاندازی میکند.
سیاستمداران عادت ندارند به خطاهای خود اعتراف کنند و اغلب درتله اشتباهاتی میافتند که خود درست کرده.اند اما مردم درست میگویند؛ کار را باید از جایی درســت کرد که خراب شده و ظاهراً کار ما این روزها از صدا و سیمایی که قدرت انحصــاری دارد و همــه ضربههایی که به پیکرش وارد آمده از همین ناحیه بوده است. ســالهای طولانی اســت که علاقهمندان به انقلاب و کشور نســبت به عوارض منفی انحصار در صداوسیما هشدا میدهند،میگویند تداوم این مسیر فقط به زیان مردم نیست و ما را به نقطه غیرقابل بازگشت می.رساند اما گوشی بدهکار این نگرانیها نیست.
کار به جایی رسیده که یکی دو شبکه ماهوارهای که تعداد کارکنانشان به اندازه صدا و سیمای مرکز یک استان هم نیست، میتوانند بر اعتراضهای مردم بنزین بریزند و اعتراض را تبدیل به آشوب کنند.
در حالیکه نمایندگان مجلس در حال تهیه و تدوین طرحـی عجیب برای محدودکردن بیشتر روزنامهنگاران داخل کشور هستند، رئیسجمهوری ترکیه نیز از راهاندازی یک شبکه تلویزیونی فارسیزبان در کشورش خبر داده است. نمایندگان گفتهاند، طرحی را تصویب خواهند کرد که براساس آن ناشر هر خبری که آثار سوءاجتماعی داشته باشد، مجازات میشود. این طرح به معنای واقعی کلمه فعالیت روزنامهنگاران را محدود میکند و ماموریت آنها را به رسانههای خارجی میسپارد.
اخیــراً رجب طیب اردوغان با اشاره به برنامه شــبکه جهانی تیآرتی برای آیندهگفته: در سال آینده میلادی زبانهای فارســی و اسپانیایی این شــبکه راهاندازی خواهد شد.سازمان رادیو و تلویزیون دولتی ترکیهTRT مشابه سازمان صداوسیمای ملی کشورترکیه است. این سـازمان در سال ۱۹۶۴ آغاز به کار کرد. حدود ۷۰ درصد از بودجــه این شــبکه از طریــق آبونمان قبض برق خانوارها و قسمتی از پرداخت مالیات به وسیله مردم با خرید رادیو تلویزیون است. ۲۰ درصد بودجه سازمان از کمکهای دولتی و ۱۰ درصد باقیمانده هزینهها از پخش تبلیغات تأمین میشود.
کسی نمیداند هدف واقعی آقای اردوغان چیست اما راهاندازی یک شبکه تلویزیونی با پول مردم ترکیه قطعا با اهداف بزرگی همراه است در غیر این صورت آقای اردوغان چه توضیحی برای جامعه ترکیه خواهد داشت؟
از بعد سیاسی ظاهراً رئیسجمهوری ترکیه متوجه شده نقطــه ضعـف ایران کجاسـت؛ جمهوری اسلامی ایران را با موشـک و پهپاد و توپ و تانک نمیتوانند تهدید کنند اما با تلویزیون فارسیزبان چرا. این روزها هر کس میخواهد ایران را تهدید کند یا ضربهای به این کشور بزند، استودیویی تجهیز میکند و مجری و تهیه کنندهای به خدمت میگیرد و راست و دروغ را به هم میبافد و متاسفانه کارش میگیرد.
همه میدانیم که راهاندازی شبکه ماهوارهای هزینههای گزافی نیاز دارد و به طور قطع با شناختی که از اردوغان داریم او از راهاندازی این شبکه فارسیزبان چند هدف را دنبال میکند:
۱. در سالهای گذشته شمار زیادی از ایرانیان در ترکیه ساکن شدهاند،تعدادشان آنقدر زیاد است که گروههای سیاسی نمیتوانند آنها را نادیده بگیرند. این گروه ممکن است در آینده جامعه رای قابل توجهی باشد. پس شبکه میتواند در بسیج کردن این جامعه نقش داشته باشد.
۲. جز جامعه فارسیزبان ســاکن ترکیه، شمار زیادی از هموطنان ما ترکزبان هسـتند و در حالیکه این جامعه بزرگ دربرنامههای صداوسیما زیاد مورد توجه نیستند، راهاندازی یــک تلویزیون فارسی زبان که فرهنگ ترکی را ترویج کند حتماً مورد توجه آنها قرار میگیرد.
۳. شاید اردوغان فراتــر از اهداف سیاسی و فرهنگی در پی زمینهسازی بــرای تقویت تمایلات جداییطلبانه در ایران است.
۴. احتمالاً راهاندازی چنین تلویزیونی میتواند بهعنوان یک ابزار چانهزنی برایدیپلماسی مورد استفاده قرار گیرد.
۵. شـاید اردوغان واقعا میخواهد کاری اقتصادی کند و در پی جذب آگهی از شرکتهای ایرانی است. خبر بسیار بد این است که اگر پیش از این مردم عادی پول سرمایه خود را از کشور خارجمیکردند اخیراً کارآفرینان نیز سرمایه خود را به مقصد ترکیه از کشور خارج کردهاند.
۶. حتی اگر اردوغان بلوف زده باشد و در پی راهاندازی چنین تلویزیونی هم نباشد با اعلام خبر رسمی آن، میتواند با ایران چانهزنی کند و در برابر لغو راهاندازیآن از ایران امتیاز بگیرد.
هرچه هست،شمار زیادی از روزنامهنگاران، نویسندگان و هنرمندان ایرانی نیز در حال حاضر ســاکن شهرهای مختلف ترکیه هسـتند و اگر رئیسجمهور ترکیه قصــد راهاندازی چنین تلویزیونی را داشته باشد، نیروی انسـانیاش فراهم است. نیرویی که وقتی در ایران بود اجازه پیدا نکرد مقابل دوربینهای رســمی بنشیند اما این روزها سرمایه انسانی اصلی شبکههای ماهوارهای را تشکیل میدهد.
بدونشک راهاندازی چنیــن تلویزیونی توسط اردوغان برای تقدیم احترام به ایران و جامعه ایران نیســت و اهدافی پیچیده در پس پرده آن قرار دارد.
مرجعیت یک رسانه ملی را به رسانههایی داد که با پول سازمانهایامنیتی کشــورهای متخاصم اداره میشوند، بخش زیادی از آگهیهای تبلیغاتی خود را به شبکه های ماهوارهای واگذار کرده است
کاهش آگهی صدا و سیما
صداوسیما به معنای واقعی مثالی خوب از یک نهاد انحصاری است. هیچ صنفی از فعالیت بنگاه انحصاری راضی نیست. این بنگاه انحصاری با فدراسیون فوتبال به خاطــر امتناع از پرداخت حق پخش درگیر اســت؛ با شبکههای نمایش خانگی موافق نیست چون پا در کفشاش کردهاند.
احزاب سیاسی را تخطئه و مسخره میکند چون خودش به یک گروه سیاسی نزدیک است، اقتصاد آزاد را بدنام میکند چون سیاستمداران همفکرش در رشتههای مختلف انحصار دارند. مخالف برجام است و در مسیر دیپلماسی سنگاندازی میکند، منتخبین مردم را مســخره میکند، علیه آزادیهای مردم موضع میگیرد و خلاصه هیچ کس نیســت که از این صدا و سیما راضی باشد.پس بیدلیل نیست که هم مخاطبان این نهاد انحصاری ریزش داشــته و هم درآمدهایش کاهش یافته است.
چندی پیش رئیس سازمانصداوسیما به صورت رسمی ریزش مخاطبان صداوسیما را پذیرفت. پیمان جبلی در مراسمی که ایسنا انعکاس داد، ضمن پذیرفتن کاهش مخاطبان صداوسیما گفت: همه ما، چه شما به عنوان هنرمند، چه ما به عنوان مسئولین صداوسـیما، باید از خودمان بپرســیم چرا احســاس علاقهای که مخاطب به هنرمندان و آثارشان داشت، کاهش یافته اســت؟ چرا بعضی آثار که در گذشته با هزینههای کمتر ساخته میشد، ماندگارترند؟ همه ما مقصریم و نمیتوانیم خودمان را تبرئه کنیم. آقای جبلی گفــت: همه ما در کاهش علاقه مخاطب به آثار تلویزیونی مقصریم.
این یک واقعیت است که صداوسیما در حال از دست دادن همه قلمروهای خود اسـت. مرجعیت یک رسانه ملی را به رسانههایی داد که با پول سازمانهایامنیتی کشــورهای متخاصم اداره میشوند، بخش زیادی از آگهیهای تبلیغاتی خود را به شبکه های ماهوارهای واگذار کرده است. در حالی که رسانه ملی، گویی چهار فصل سال را در خواب خوش زمستانی آسوده است، شبکههای ماهوارهای برای جامعه، اقتصاد و فرهنگ کشور به دایه مهربانتر از مادر تبدیل شده اند. مدتهاست که تولیدات کمرمق داخلی دیگر توان رقابت با محتوای پررنگ و لعاب و البته هدایت شده شبکههای ماهوارهای را ندارند.سوگیریهای همیشگی رسانه ملی در پخش اخبار و موضعگیری علیه هر آنچه مورد قبول مردم اســت نیز بیش از پیش مخاطبان اصلی آن را تارانده زمینهساز جذب آن ها به شبکههای اجتماعی و کانالهای خبری خارج از کشور شده است. حالا اما مرجعیت رسانهای و رقابت با تبلیغات بازرگانی تلویزیون هم در دستور کار شبکههای ماهوارهای قــرار گرفته اســت؛ رقابتی کــه به نظر میرسد اگر با همین سبک و سیاق پیش برود ممکن اســت رسانه ملی را وادار به ترک کامل میدان کند.موضوع فقط نابود شدن مرجعیت تلویزیون درحوزه سیاست نیست، درفرهنگ، ورزش و اقتصـاد نیز مرجعیت صداوسیما در حال از دست رفتن است.
ماجرا به نظر ساده میآید اما بیتردید آسیبهای زیادی دارد؛ از یکسو بخش مهمی از جامعه دیگر به اخبار و تحلیلهای تلویزیون وقعـپی نمینهد و از ســوی دیگر حتی تولیدکننده داخلی هم به دلیل فشارهای مردمی، بالا بودن هزینههای پخش آگهی از صداوسیما و نیز اعمال ممیزیهای سختگیرانه و دستوپاگیر مهمترین ابزار ترویــج فروش خود را در داخل از دســت داده است. شبکههای ماهوارهای از این خلا اســتفاده میکنند و خود را دلســوز و مرجع مردم مینامند شــبکههای فارسـیزبان خود را مدافع آزادی مـردم میدانند و سنگ اقتصاد کشور را به سینه میزنند و داعیه حمایت از محصولات وطنی را دارند. در حوزه سیاست، اقتصاد سازوکار آن را هم پیدا کردهاند. تصویرهای گرفتــاری مردم را پخش میکنند، تبلیغ محصولات داخلی را رایگان بر عهده میگیرند و با شعار ما از شــما حمایت میکنیم، یک روز با برنامه،برند برتر محصولات چرم یا مواد غذایی کشــور را تبلیغ میکنند و از مردم میخواهند در ازای دریافت جایزه در نظرســنجیهایش شرکت کنند. یک روز هم تیزرهای تبلیغاتی محصولات غذایی بنام را پخش میکند. صاحبان این کالاها اما، دست و پایشان را گم کردهاند و شــتابزده از خود رفــع اتهام میکنند و میگوینــد برای پخــش آگهی در این شبکه از آنها کسب اجازه نشده و آنها هم وجهی پرداخت نکردهاند.
انگیزه شبکههای ماهوارهای هر چه باشد، از مسئولیت رسانه ملی کم نمیکند.صداوسیما باید در همه زمینهها تریبون مردم باشـد اما به نظر میرسد هیچ وقت برای مردم جایی نــدارد. صداوســیما باید مشوق مردم در مصرف تولیدات داخلی و حامی تولیدکنندگان و کارآفرینان باشــد نه اینکه به مانعی برای حمایــت از اقتصاد بدل شــود. حضور انحصاری رسانه ملی گویا تلاش و توان مدیران این رسانه را برای یافتن راه های مبتکرانــه و خلاقانه حل مشکلات محدود کرده است. باید دید در شرایطی که از این رسانه عریض و طویل، آبی برای مردم گرم نمیشود تا کجا و تا کی میتــوان تولیدکننده داخلی را از تبلیغ در دنیایی که دست بازتر و تاثیرگذاری بیشتری دارد، منع کرد.