سه نتیجه احتمالی توافق عربستان سعودی و ایران
روایت عربستانیها از توافق با ایران/ مذاکره کنندکان ایرانی صبر قالیبافان آن کشور را دارند و همواره برای زمان بازی می کنند
نشست روز پنجشنبه در پکن بین وزرای خارجه عربستان سعودی و ایران گام مهمی در مسیری غیرمنتظره بود که ممکن است به سطحی از ثبات منطقه ای منجر شود که در بیش از چهار دهه گذشته دیده نشده است.
فیصل عباس سردبیر روزنامه انگلیسی زبان سعودی "عرب نیوز" است. در دوره هدایت این نشریه توسط او "عرب نیوز" با نگرشی جهانیتر و دیجیتالیتر کار خود را ادامه داد. عباس پیش از پیوستن به آن روزنامه در سال ۲۰۱۶ میلادی سردبیر سرویس انگلیسی زبان کانال خبری العربیه مستقر در دبی بوده است. عباس یک ستون نویس مشهور در امور عربی و بینالمللی است و هم چنین با تعدادی از رهبران جهان مصاحبه کرده است. او مرتبا در رسانههای بینالمللی ظاهر میشود تا در مورد مسائل منطقه اظهار نظر کند. او جوایز زیادی از جمله جایزه پیشرفته بنیاد قرن آینده (۲۰۰۹ میلادی) به دلیل تلاش برای پر کردن شکاف ارتباطی بین غرب و جهان عرب و جایزه "تاثیرگذاری اجتماعی" فارغ التحصیلان بریتانیایی شورای بریتانیا در عربستان سعودی (۲۰۱۷ میلادی) را دریافت کرده است. او در سال ۲۰۱۷ میلادی اولین کتاب عربی خود را به نام "عربی – انگلیسی" منتشر کرد که لندن را از نگاه عربها توصیف میکند.
توافق ایران و عربستان سعودی با میانجیگری چین گواه دیگری بر کارآمدی چین و عزم هر دو طرف برای پیشبرد امور است. وزرای امور خارجه هر دو کشور در روز پنجشنبه به نمایندگی از دو کشور حضور داشتند که نشان میدهد رهبران ایران و عربستان سعودی از توافق مطمئن هستند و اکنون جزئیات آن را به نهادهای دولتی مربوطه تفویض کردهاند. هم چنین، حضور شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در مذاکرات اولیه پاسخی دیگر برای افراد بدبین بود که میگفتند شاید توافق از سوی وزارت خارجه ایران مورد تایید باشد، اما نه از سوی نهادهای در سایه و پر قدرت در ساختار و امنیتی آن کشور. این استدلالی است که پیشتر مطرح شده بود.
در طول یک ماه گذشته بارها از من پرسیدهاند که تا چه میزان احتمال دارد ایران به توافق با عربستان سعودی پایبند باقی بماند. تنها مقامهای ایرانی میتوانند به این پرسش پاسخ دهند. همان طور که هر مذاکره کنندهای به شما خواهد گفت آن چه میدانم این است که فروپاشی چنین توافقی دشوار نخواهد بود و میتواند در مدت زمان کوتاهی رخ دهد.
مذاکره کنندگان ایرانی اغلب دارای صبری مشابه قالیبافان آن کشور توصیف شدهاند. ایرانیها چه هنگام مذاکره با ریاض چه با نمایندگان کشورهای غربی همواره برای زمان بازی کردهاند. در مورد عربستان سعودی آنان از این واقعیت سوء استفاده کرده بودند که تمام پادشاهان سعودی در زمان رسیدن به تاج و تخت در سنین بالا قرار داشتند. بنابراین، آنان میدانستند که این تنها مسئله زمان است که باید با رهبر جدیدی در ریاض مواجه شوند و از این دیدگاه رهبر جدید تا زمانی که اوضاع داخلی را سر و سامان ندهد مذاکره با ایران برایش در اولویت قرار نخواهد داشت. دیپلماتهای ایرانی زمانی که با نمایندگان دموکراسیهای غربی مذاکره میکنند متوجه این موضوع هستند که رهبران منتخب در آن کشورها هر چند سال یکبار تغییر میکنند. حتی در زمان انتقال قدرت از ترامپ به بایدن در کاخ سفید تهران تنها نیاز داشت از کارزار فشار حداکثری ترامپ جان سالم به در ببرد تا زمانی که بایدن مصمم به احیای برجام شد از او امتیازاتی را بخواهد.
خبر خوب این است که هیچ یک از این شرایط و موارد به توافقی که میان تهران و ریاض در تاریخ ۱۰ مارس به امضا رسید مربوط نمیشوند. آن چه این توافق را متفاوت میسازد حضور دو عامل پشت آن است: محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی از سویی و چین از سوی دیگر.
ولیعهد جوان، پویا ثبات داخلی و تداوم سیاست خارجی را برای دهههای آینده عربستان سعودی به ارمغان میآورد و مقامهای سعودی را قادر میسازد تا روی تمام جزئیات توافق تمرکز کنند و آن را به سرانجام برسانند. از سوی دیگر، این که توافق با میانجیگری چین و نه آمریکا انجام شده نشان میدهد که تهران نمیتواند با استفاده از ساختار حکومت در امریکا که ممکن است در آن توافق از حمایت دو حزبی در کنگره برخوردار نشود از توافق خارج شود.
حصول این توافق هم چنین اولین حضور چین در صحنه جهانی به عنوان یک صلح ساز و آزمونی برای کسب اعتبار آن کشور است که داعیه قرار گرفتن در جایگاه یک ابر قدرت جهانی را دارد.
چین متعهد شده ۳۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری در ایران طی مدت ۲۵ سال انجام دهد و بزرگترین شریک تجاری آن کشور است. در نتیجه، تردیدی نیست که چین میخواهد اطمینان حاصل شود که تهران به آن توافق پایبند خواهد ماند.
پس آیا این بدان معناست که موفقیت تضمین شده است؟ خب، در عالم سیاست هرگز چنین نیست. با این وجود، سه سناریوی احتمالی وجود دارد.
بدبینانهترین سناریو آن است که ایران به توافق پایبند نباشد. این یک فرصت از دست رفته برای صلح منطقهای خواهد بود. هم چنین، این بدان معنا خواهد بود که تهران باعث آزردگی خاطر چین خواهد شد آن هم در شرایطی که چین یکی از تنها دو دوستی است که ایران در صحنه جهانی در کنار خود دارد. برای عربستان سعودی این به معنای بازگشت به وضعیت موجود است.
محتملترین و واقعبینانهترین سناریو این است که معامله به آرامی، اما با اطمینان پیش خواهد رفت. این توافق شامل تعهد متقابل به عدم تجاوز یا حمایت از تجاوز علیه یکدیگر است. روز پنجشنبه انصارالله تحت حمایت ایران در یمن پیشنهاد کرد آتشبس را در آنجا به مدت شش ماه تمدید کند که این یک نشانه مثبت است. با بازگشت نمایندگان دیپلماتیک به ماموریتهای خود در دو کشور این دو قدرت منطقهای میتوانند به طور مستقیم با یکدیگر گفتگو کرده و از ابزارهای دیپلماتیک به منظور کمک به دولتهای مربوطه برای دستیابی به ثبات و بهترین نتایج ممکن در نقاط بحرانی مانند یمن، لبنان، عراق و سوریه استفاده کنند.
خوش بینانهترین سناریو آن است که ما یک روز از خواب بیدار شده و متوجه شویم که تمام حمایتهای منطقهای ایران از گروههای مختلف پایان یافته از جمله آن که تهران از عراق، لبنان و سوریه خارج شده است. با این وجود، با توجه به حجم عظیم سرمایه گذاری و منافع ایران در آن کشور چنین سناریویی بعید به نظر میرسد.
با این وجود، در تمام موارد دست کم از منظر ریاض این یک پیروزی آشکار نه تنها برای پادشاهی سعودی بلکه برای منطقه، بازارهای جهانی و امنیت انرژی تا این لحظه محسوب میشود.