چرا در قبال «لحن سازنده» مقامات آمریکایی احساس حسن نیت نمیکنیم؟
«جو بایدن»، رئیس جمهور آمریکا اخیرا از «قانون تراشهها و علم» که چند ماه پیش به امضاء رساند دفاع کرد و دو بار مدعی شد که این مصوبه برای ضربه زدن به چین طراحی نشده است.
لوئو لایی آن، تحلیلگر سیاسی و روزنامه نگار چین نوشت: اظهارات مشابهی نیز توسط دیگر مقامات ارشد آمریکایی اخیر مطرح شده است. به عنوان مثال «کاترین تای» نماینده تجاری آمریکا طی سفرش به ژاپن گفت که آمریکا هیچ قصدی برای جداسازی اقتصادی چین ندارد و اینکه جدا شدن از چین یک هدف نیست و نمیتوان به آن دست یافت.
علاوه بر این، «ژانت یلن» وزیر خزانه داری ایالات متحده در سخنرانی دانشگاه «هاپکینز» گفت دو اقتصاد بزرگ جهان باید یک رابط اقتصادی «ضروری» ایجاد کنند و جداسازی این دو اقتصاد «فاجعه آمیز» خواهد بود.
این سخنان بسیار سازنده به نظر میرسند. کسانی که این حرفها را به زبان راندهاند از بالاترین سمتها و اختیارات در دولت کنونی آمریکا برخوردارند اما به نظر نمیرسد جهان خارج احساس خیلی خوبی از این اظهارات داشته باشد. مشکل چیست؟
دلیل آن ساده است. واشنگتن در حوزه سیاستِ چین خود مدتهاست حرف و عملش یکی نیست و همین باعث شده اعتماد جهان خارج شدیدا کاهش یابد. مهم نیست که مقامات آمریکایی «لحن تند» یا «لحن نرم» داشته باشند، آنچه مهم است عمل آنهاست.
برای مثال باید گفته که «قانون تراشهها و علم» علیه چین طراحی نشده اما این در حالی است که مصوبه مذکور به شرطی یارانههای بزرگ به شرکتهای تراشهساز در آمریکا میدهد که بپذیرند تولید تراشههای پیشرفته در چین را توسعه ندهند. در عین حال ایالات متحده برخی متحدان کلیدی خود را به کاهش عرضه تراشه به چین مجبور کرده است. بنا بر این هر انسان فهیمی متوجه میشود که نیت اصلی مصوبه تراشهها هدف گرفتن چین بوده و این امری کاملا آشکار است.
مردم ایران نیز با تناقض در کردار و رفتار مقامات آمریکا ناآشنا نیستند. برای مثال «رابرت مالی» نماینده ویژه آمریکا در امور ایران پس از آنکه اکتبر سال گذشته به این سمت گماشته شد، مدعی شد که «سیاست ما تغییر رژیم در ایران نیست». «دونالد ترامپ» رئیس جمهور و «مایک پمپئو» وزیر خارجه سابق آمریکا نیز هنگامی که بر سر کار بودند اظهارات مشابهی را مطرح میکردند.
اما آنچه مردم شاهد آن هستند این است که ایالات متحده «به دنبال تغییر رژیم در ایران نیست» اما در عمل به دنبال آن است و البته نمیتواند آن را برآورد کند.
بنا بر این چرا آمریکا با «لحن نرم» در قبال موضوعات مرتبط با چین در آینده نزدیک حرف میزند؟ این امر به شرایط وخیمی است که ایالات متحده اکنون با آن روبروست. آمریکا به همکاری چین در موضوعات مهم فراوانی نیازمند است. یکی از این حوزهها مقابله با تغییرات اقلیمی است مسالهای که هیچ کشوری به تنهایی قادر به حل آن نیست.
با این وجود، به نظر میرسد سیاستمداران آمریکایی وقتی برای پرداختن به این موضوعات که به سرنوشت مشترک بشریت مربوط است، ندارند. آنچه بیشتر از همه آنها را نگران کرده بحران بدهی قریب الوقوع و نگرانی طولانی مدت آنها موج جدید «دلارزدایی» جهانی است.
وزیر خزانه داری آمریکا اول ماه جاری میلادی هشداری صادر کرد و گفت: بر اساس سرعت کنونی استقراض دولت آمریکا، ایالات متحده احتمالا سقف بدهی قانونی جاری را تا اول ژوئن رد خواهد کرد. اگر کنگره مصوبهای برای افزایش سقف بدهی تصویب نکند، آمریکا دوباره در بدهی سقوط خواهد کرد.
علاوه بر این، اول ماه مه، بانک «فرست ریپابلیک» آمریکا ورشکستگی و تعطیل خود را اعلام کرد و به سومین بانک منطقهای ایالات متحده تبدیل شد که طی دو ماه اخیر تعطیل شدهاند.
باور عموم بر این است که افزایش تهاجمی نرخ بهره از سوی فدرال رزرو ( بانک مرکزی) آمریکا مقصر اصلی سقوط بانکهای کوچک و متوسط است. با این وجود فدرال رزرو آمریکا به منظور کاهش تورم پیوسته در حال افزایش در سوم مه دوباره نرخ بهره را به 25 واحدی بالا برد تا عطش سیری ناپذیر را با سم درمان کند.
در حال حاضر روند «دلارزدایی» جهانی در حال سرعت گرفتن است. دولت آرژانتین اخیرا اعلام کرد تا حدی از یوان برای تسویه تجارت با چین استفاده میکند. پس از برزیل، هند، روسیه و کشورهای آسهآن این تازهترین نمونه به شمار میرود و حتی فرانسه نیز در تسویه حسابهای تجاری با چین یوان را جایگزین دلار آمریکا کرد.
گرچه برخیی مقامات آمریکایی در مواجهه با موج افزایشیِ دلارزدایی وانمود کردهاند که اهمیتی ندارد اما دیگر نمیتوانند اضطراب و نگرانی خود را به مدت طولانی پنهان کنند.
گزارش شده که چندین قانوگذار آمریکایی اعمال تحریم علیه کشورهایی که دلار را به عنوان ارز میانجی تجاری کنار بگذارند، مطرح کردهاند. این پیشنهاد تاثیرات فراوان و پیامدهای منفی زیادی دارد و تاکنونی قانوگذاران دیگری از آن حمایت نکردهاند.
مقامات ارشد آمریکایی باید بدانند که مشکل این مساله کجاست. اگر بخواهیم بحران کنوی را حل کنیم نمیتوانیم بدون همکاری با چین این کار را انجام دهیم. برای مثال، تورم که بزرگترین دردسر آنها در حال حاضر است را میتوانند با لغو تعرفههای اضافی علیه کالاهای وارداتی چین کاهش دهند.
علاوه بر این به منظور حل مشکل سقف بدهی به غیر از حل مناقشات حزبی داخلی، حل مشکل دریافت بدهی آمریکا نیز ضروری است. تحت شرایطی که کشورها درباره بدهی آمریکا خوش بین نیستند، اگر ایالات متحده بخواهد اعتماد بازار را به ثبات برساند باید امیدوار باشد که چین به خرید بدهی آمریکا ادامه دهد دستکم نه برای کاهش دارایی دلاری خود.
اخیرا بسیاری از مقامات ایالات متحده تمایل خود برای سفر به چین را ابراز داشتهاند اما اساسا ساز خود را زدهاند و طرف چینی نیز با بی تفاوتی پاسخ داده است.
سیاستمداران آمریکایی عادت بد چماق بزرگ به دست گرفتن را هنگام درخواست چیزی دارند. در حالی که ایالات متحده تمایل خود برای ارتباط و همکاری را ابزار میکند در عین حال مداخله در امور داخلی چین را نیز تشدید کرده و شرکتهای فناوری چینی را بدون هیچگونه حد و مرزی مورد سرکوب قرار داده است.
ایالات متحده باید در مسیر بهبود روابط با اقداماتش صداقتش را نشان دهد نه اینکه به چند «لحن نرم و سازنده» با انگیزههای تردیدآمیز برای همکاری اکتفاء کند.