جادو علیه جادوگر/ غافلگیری پوتین؛ بیآبرویی بزرگ
شورش در روسیه، هزینه تجاوز و اشغالگری است. تجاوز نظامی برای گسترش مرزهای کشور، برخلاف گذشته، دیگر نه قابل افتخار است نه ارزشمند بلکه موجی از تبعات منفی را جلب می کند.
روسیه و جهان شنبه عجیب و غریبی را تجربه کردند. شنبه ای از جنس شورش و کودتا و غافلگیری و اسلحه. شنبه ای که همه تصورات ذهنی از روسیه و ارتش و پوتین را به هم ریخت و توجه ها را از جنگ در اوکراین، به تمرد مسلحانه در روسیه منحرف کرد.
- بازگشت جادو علیه جادوگر
ضرب المثل عربی می گوید "انقلب السحر علی الساحر" - جادو علیه جادوگر بازگشت - گروه نظامی واگنر چون عصای سحرآمیزی در دست پوتین بود تا در کشورهای مختلف، زیرپوستی و مخفیانه دخالت مسلحانه می کرد و معادلات نظامی را به سود خود و هم پیمانانس تغییر می داد. حالا اما این عصای سحرآمیز آنچنان قوی شده که در برابر جادوگر قد علم کرد و پوتین و ارتش روسیه را بی آبرو ساخت.
بی آبرویی برای پوتین و ارتش و دولت روسیه بزرگترین اتفاق و نتیجه حوادث شنبه بود. بی آبرویی که بزرگتر و مهمتر از شکست نظامی در جبهه جنگ بود. گرچه در میدان هم نظامیان واگنر توانستند با کنترل چند شهر روسیه از جمله روستوف بدون هیچ درگیری، سرنگونی دو بالگرد و جنگنده ارتش روسیه و حرکت بدون مانع به سمت مسکو شکست میدان را هم به پوتین و ارتش روسیه تحمیل کنند.
اتفاقات شنبه صدای تحقیر پوتین و ارتش روسیه را به جهان مخابره کرد. صدایی که در روزها و هفته های آینده نتایج آن را خواهیم دید.
داستان شنبه روسیه چه بود؟
نیروهای شرکت روسی پیمانکاری نظامی واگنر از بامداد شنبه به شهرهای جنوب روسیه حمله و تلاش کردند به مسکو برسند اما با میانجیگری بلاروس منصرف شدند . آنها با توپ و تانک از جنوب روسیه به سمت مسکو حرکت کردند و تا فاصله 200 کیلومتری پایتخت هم رسیدند اما مذاکرات تلفنی لوکاشنکو رئیس جمهوری بلاروس و رهبر واگنر، نتیجه داد و نیروهای این شرکت عقب نشینی کنند. در این توافق قرار شد رهبر و نیروهای واگنر از پیگیری قضایی مصونیت داشته باشند و شخص رهبر واگنر یعنی "یوگنی پریگوژین" هم به بلاروس منتقل شود. این توافق دارای بخش های اعلام نشده ای است که در روزهای اینده جزئیات آن بروز خواهد کرد.
واگنر نام یک شرکت روسی ارتش خصوصی و پیمانکاری نظامی و فعالیت مسلحانه است. نیروهای شرکت یا همان مزدوران در مقابل دریافت پول می جنگند. شرکت هم با دولت ها یا طرف های مختلف قرارداد امضا می کند و به سود آنها وارد جنگ می شود.
تانک های شرکت روسی پیمانکاری نظامی واگنر در شهر روستوف در جنوب روسیه
نیروهای این شرکت در حال جنگ علیه اوکراین بودند اما با ارتش روسیه دچار اختلاف شدند و تصمیم گرفتند علیه دولت و وزارت دفاع روسیه اقدام کنند. به همین دلیل از صحنه جنگ اوکراین برگشتند و چند شهر مهم در جنوب روسیه را تصرف کردند البته تصرف به آسانی انجام شد و مقاومت مهمی اعلام نشد. آنها خواهان استعفا و کناره گیری وزیر دفاع روسیه هستند چرا که معتقدند تصمیمات اشتباه وزیر دفاع باعث تلفات و آسیب زیادی به واگنر و روسیه شده است.
مالکیت و رهبری واگنر برعهده فردی است به نام "یوگنی پریگوژین" فعال اقتصادی که رابطه بسیار نزدیکی با پوتین دارد. او قبلا از طریق شرکت های تجاری از جمله تهیه غذا به کرملین و شخص پوتین نزدیک شد و به اشپز پوتین هم مشهور شد. وی معتقد است پوتین در جنگ اوکراین از سوی فرماندهان ارتش روسیه فریب خورده است.
واگنر قبل از این در بسیاری از کشورهای جهان به صورت علنی و غیرعلنی وارد جنگ های داخلی شد. اصولا واگنر بازوی نظامی غیررسمی مسکو به شمار می رود تا مسکو به دور از مسوولیت حقوقی – سیاسی در کشورهای مختلف به دخالت نظامی بپردازد. جدیدترین آن هم دخالت در جنگ داخلی سودان و حمایت واگنر از نظامیان ژنرال "حمیدتی" است. در سودان، لیبی، مالی، بورکینافاسو و دیگر کشورها سوابقی از حضور و فعالیت واگنری های وجود دارد.
- سیاست، دنیای غافلگیری
سیاست را به جاده ای تشبیه می کنند که هر آن ممکن است حادثه ای جدید و غافلگیرانه رخ دهد مثلا گاوی که بی مقدمه وسط جاده می پرد یا جاده ای صاف که ناگهان می پیچد. سیاست چون جاده ای صاف و خط مستقیم نیست که همه چیز از قبل پیش بینی و برآورد شده باشد. گاهی ناگهان جاده می پیچد و این جاست که همه چیز را با خودش تغییر می دهد.
تاریخ سیاست مملو از جاده هایی است که ناگهان پیچیدند و سیاستمدارانی که نپیچیدند. از انقلاب روسیه در سال 1917 و سرنگونی تزار تا کودتای 1991 ارتش شوروی و تجزیه و تولد 15 کشور جدید... از حمله به برلین و سرنگونی هیلتر تا تصرف مکه و مدینه به دست آل سعود و سرنگونی حکومت هاشمی ها بعد از جنگ جهانی اول و فروپاشی عثمانی ... از کودتا در بغداد و سرنگونی فیصل دوم و پایان پادشاهی و اغاز جمهوری ... از حمله روسیه و انگلیس به ایران در جنگ جهانی دوم و برکناری و تبعید تحقیرآمیز رضاخان تا کودتای 28 مرداد و خروج محمدرضا پهلوی از کشور در 26 دی 57 ... تا اعلام بی طرفی ارتش در صبح 22 بهمن 57 و سرنگونی حکومت شاهنشاهی در همان روز...
تاریخ سیاست پر است از اتفاقات غافلگیر کننده که همه را انگشت به دهان می کند مثل اتفاقات روسیه که از بامداد شنبه شروع شد و جهان شگفت زده کرد. فکر می کنم خود مردم روسیه هم متعجب شدند شاید حتی پوتین هم تعجب کرد و شوکه شد... خلاصه اینکه هر چه بیشتر می گذرد بیشتر تعجب می کنیم اینکه چگونه شهر مهم روستوف در جنوب روسیه بی سر و صدا و بدون شلیک یک گلوله به دست نیروهای شرکت نظامی خصوصی واگنر افتاد؟ ... چگونه خیابان ها و مراکز نظامی این شهر به سیطره واگنری ها درآمد؟ شهر روستوف پلیس و ارتش ندارد که جلوی آنها را بگیرد؟ چگونه تریلی های حامل تانک و خودروهای زرهی واگنر از روستوف به سمت مسکو با سرعت در حال حرکت بودند و کسی در این جاده جلوی آنها را نگرفت؟ و دهها سوال دیگر که فعلا جوابی برای آنها نیست... مگر اینکه پاسخ را در قربانی کردن قانون و دموکراسی در روسیه جستجو کرد... در بستن دهان رسانه ها و روزنامه نگاران و تحلیلگران مستقل جستجو کرد ... در سرکوب آزادی و فعالان سیاسی – مدنی و احزاب و انجمن ها جستجو کرد... . در کشورهای بسته سیاسی – اطلاع رسانی حوادث غافلگیر کننده بیشتر رخ می دهد.
روسیه بمب اتمی دارد. بزرگترین (پهناورترین) کشور جهان است. یکی از سه کشور بزرگ تولیدکننده نفت جهان و بزرگترین تولیدکننده گاز دنیاست. دومین ارتش بزرگ جهان را دارد. سفینه فضایی و هواپیما و زیردریایی می سازد. روسیه تاریخ عمیق و ادبیاتی پرافتخار دارد اما هیچ یک مانع نمی شود پوتین غافلگیر نشود ... هیچ یک مانع نمی شود مسکو با حمله و محاصره روبه رو نشود ... چون حکمرانی نیازمند حکمت، قانون، صداقت و شفافیت است. چون حکمرانی نیازمند اطلاع رسانی واقعی و تمایز واقعیت از تبلیغات است.
- حرکت به سمت پایتخت
نوع ابتکار واگنر برای حرکت از شهر روستوف در جنوب مسکو به سمت مسکو با فاصه 1100 کیلومتری 12 ساعته یادآور حرکت های مشابهی در تاریخ است... در 29 اسفند 1381 هم ارتش امریکا با ورود به خاک عراق از مرز جنوبی / کویت 20 روز بعد به بغداد رسید و حکومت صدام سقوط کرد. یادآور حرکت شهر به شهر طالبان به سمت کابل است در سال 1400 وقتی پشت دروازه های شهر رسیدند اشرف غنی رئیس جمهوری فرار کرد و طالبان به راحتی به کابل رسیدند و حکومت را به آسانی گرفتند.
مسکو شنبه، لحظات سرنوشت سازی را تجربه کرد لحظاتی از جنس ابهام و سوال ... اینکه چه می شود؟... لحظاتی از جنس نگرانی برای زیبایی های مسکو ... برای رودخانه و مجسمه هایش ... برای اهالی و کلیساهای رنگی اش ... برای میدان سرخ و ساختمان هایش ... .
نگرانی از جنس همانی که دو سال قبل برای کی یف داشتیم ... وقتی ارتش روسیه به چند کیلومتری شهر رسید ... از جنس نگرانی که برای کابل داشتیم وقتی طالبان در 1400 به نزدیکی اش رسید ... نگرانی برای طرابلس وقتی انقلابیون لیبی در 2011 به نزدیکش رسیدند ... برای تونس وقتی خبر فرار زین العابدین بن علی منتشر شد ... برای بغداد وقتی نظامیان امریکایی به فرودگاه رسیدند ... البته این آخری برخلاف بقیه، از جنس حمله خارجی بود ... شبیه سقوط کویت در حمله صدامیان... وقتی خبرش اول صبح منتشر شد و همه را غافلگیر و نگران کرد.
- چرا واگنری ها معترض شدند؟
در جنگ اوکراین، نیروهای شرکت واگنر در کنار ارتش روسیه علیه اوکراین می جنگیدند و در صحنه های مهمی مثل شهر باخوموت توانستند اوکراین را شکست دهند و شهر را کاملا اشغال کنند اما چرا واگنری ها و رهبرشان علیه ارتش روسیه اعتراض کردند و اختلاف به وجود آمد؟
چون کمبود تجهیزات و اشتباهات فرماندهان روسیه باعث تلفات گسترده در نیروهای ارتش این کشور و نظامیان واگنر شد اما به دلیل سانسور و بسته بودن فضا، فرماندهان ارتش، نه تعداد تلفات و دلیل آن را اعلام می کردند و نه رسانه ها و خبرنگاران آزاد وجود دارند که اشتباهات را کشف و تبعات مرگ آور آن را منتشر کنند.
رهبر واگنر در اوکراین
درنتیجه فرماندهان ارتش روسیه به راحتی به اشتباهات نظامی خود ادامه می دهند کمبود تجهیزات نظامی به وجود می آید و شمار بسیاری از نظامیان روس کشته می شوند اما درباره شرکت واگنر این گونه نیست. این شرکت جمعی از زبده ترین و ماهرترین نیروهای خود را در جنگ اوکراین از دست داده است به همین دلیل این موضوع به لحاظ مالی و وضعیت نیروی انسانی، شرکت را در موقعیت بدی قرار داده و مدیر شرکت را عصبانی کرده است.
به نظر می رسد در ارتش روسیه تلفات و هزینه های جانی و مادی اهمیت چندانی ندارد این در حالی است که برای یک شرکت نظامی این موضوع به شدت مهم است.
ارتش روسیه به فرمان پوتین در اسفند 1400 جنگ نظامی بزرگی را علیه اوکراین آغاز کرد. با این ادعا که باید مانع از حملات و جنگ آینده علیه روسیه شد. اما حالا چه اتفاقی افتاد؟ جنگ به عمق روسیه رفت و مسکو در معرض جنگ قرار گرفت
چگونه واگنری ها راحت به سمت مسکو حرکت کردند؟
نیروهای واگنر روز شنبه به راحتی تمام از شهر روستوف به سمت مسکو حرکت کردند بدون هیچ مانعی جدی. واگنر صبح تا ظهر شنبه البته یک جنگنده و یک بالگرد ارتش روسیه را سرنگون کردند. واگنر انواع تجهیزات نظامی از جمله ضدهوایی و تانک و نفربر و خودروهای زرهی دارند.
درباره اینکه چگونه ممکن است چنین چیزی روی دهد می توان چند حدس و تحلیل مطرح کرد.
نخست اینکه میان واگنر و فرماندهان ارتش یا استانداران یا مقامات ارشد دولت ملی هماهنگی مستقیم یا غیرمستقیم به وجود آمده است. چرا که تاکنون هیچ مقام نظامی روسیه موضع گیری نکرده و از پوتین به عنوان رئیس کشور و فرمانده کل نیروهای مسلح اعلام حمایت نکردند.
نیروهای نظامی زیرمجموعه دولت یعنی پلیس و گارد ملی هم از واکنش خودداری کرده اند. اینکه شاید به عمد اجازه دادند واگنری ها بی دردسر به سمت مسکو حرکت کنند تا هشداری جدی به پوتین بدهند یا وزیر دفاع به عنوان عالی ترین مقام نظامی کشور را هدف قرار دهند . در فوتبال وقتی بازیکنان یک تیم از سرمربی ناراضی باشند به عمد بد می بازند یا بد گل می خورند تا سرمربی زیرسوال برود و زمینه برکناری یا فشار بر او فراهم شود.
دوم اینکه گروه واگنر با خوش شانسی تمام در زمانی دست به شورش و حرکت زده اند که همه نظامیان و دولتی ها از دست پوتین خسته شده اند یا از واگنری ها ترسیده اند و به تماشاگر تبدیل شده اند تا ببینند چه می شود.
سوم اینکه ارتش روسیه قادر به درگیری و سرکوب نظامی گروه واگنر نبود چرا که در این صورت وارد جنگ داخلی تمام عیار می شد و این موضوع نه تنها تمرکز جنگ را از اوکراین به دخالت منتقل می کند بلکه نفس جنگ داخلی خود شکست بزرگ تری برای روسیه خواهد بود.حملات بالگردی ارتش روسیه به واگنری ها و سرنگونی آن نشانه این موضوع است.
چهارم اینکه پوتین و مقامات او با گروه واگنر در حال مذاکره بودند تا به توافق برسند و مانع از بروز جنگ و درگیری و جنگ داخلی شوند به همین دلیل از برخورد نظامی با کاروان نظامی واگنر خودداری کردند. این گزینه عملا روی داد. در حالی که نیروهای واگنر در فاصله 200 کیلومتری مسکو بودند خبر موفقیت مذاکرات تلفنی رئیس جمهوری بلاروس میان پوتین و رهبر واگنر منتشر شد.
اینکه پوتین برای مقابله با شورش مسلحانه نیروهای واگنر نخواسته یا نتوانسته موضوع را نظامی حل و فصل کند و مجبور شده از طریق میانجیگری کشور همسایه استفاده کند با روش پوتین همخوان نیست که اگر بود جنگ اوکراین رخ نمی داد. این اتفاقات، بیش از آنکه نشان صلح طلبی و عقلانیت او باشد نشانه ای از ضعف و ناتوانی است.
اگر مذاکرات و میانجیگری بلاروس نتیجه نمی داد چه می شد؟
- ارتش روسیه با نزدیک شدن کاروان واگنر به مسکو ، آنها را مورد هدف قرار می داد و نابود می کرد. این به معنی درگیری داخلی است و حتی در صورت نابودی کامل کاروان واگنر اما بازهم جنگ داخلی و درگیری نظامی داخلی روی داده بود و شکست بزرگی برای روسیه به شمار می آمد. این گزینه رخ نداد.
- نیروهای واگنر وارد مسکو می شدند و مسکو را تصرف و ارتش و نظامیان روسیه هم سکوت می کردند و واکنشی نشان نمی دادند یا واکنش نشان می دادند اما توسط واگنری ها سرکوب می شدند. نیروهای واگنر می توانستند به کرملین برسند و پوتین را سرنگون کنند یا او را به تغییر وزیر دفاع روسیه و اجرای اقدامات درخواستی وادار کنند. این اتفاق روی نداد. این گزینه کمتر در ذهن کسی نقش بست. تقریبا هیچ کس حرکت حتی تصور نمی کرد کاروان واگنری ها بتواند مسیر مسکو را طی کند چه برسد به اینکه به نزدیکی پایتخت هم برسد.
نیروهای واگنر (شرکت روسی پیمانکاری نظامی) کنترل بخش هایی از شهر " روستوف" در جنوب روسیه را به دست گرفتند/ رویترز
- میان پوتین و رهبر واگنر مذاکرات غیرمستقیم از طریق لوکاشنکو رئیس جمهوری بلاروس انجام شد و دو طرف به توافق رسیدند. به گفته رهبر واگنر، کاروان واگنر از فاصله 200 کیلومتری مسکو بازگشت.
این موضوع نشان داد پوتین و دولت روسیه هیچ برنامه ای برای برخورد و سرکوب واگنر نداشت یا برنامه ها سودآور نبود در غیراین صورت دست به دامن رئیس جمهوری بلاروس و مذاکرات غیرمستقیم با رهبر واگنر نمی شد. البته همین که مذاکرات نتیجه داد و انسان های کمتری کشته شدند و مسکو هم مثل کی یف درگیر جنگ و نابودی نشد اتفاق خوبی است و نشانه ای از عقلانیت نسبی نزد پوتین و رهبر واگنر.
شکست در تصویر پوتین
- پوتین و روسیه و تصویر آنها در افکار عمومی منطقه و جهان در این ماجرا شکست؛ شکستی بزرگتر از ناکامی در تصرف پایتخت اوکراین. یک آبروریزی تمام عیار برای پوتین که عکسش با بدن برهنه و ورزیده در حال ماهیگیری یا تیراندازی به عنوان مرد شجاع داستان ها از سوی هوادارانش در شبکه های اجتماعی منتشر می شد اما شنبه در کاخ کرملین پنهان و منتظر ماند تا مذاکرات سران بلاروس و واگنر او و مسکو را از بلای بزرگ نجات دهد.
آنچه چند روز قبل به عنوان جوک گفته می شد که ارتش روسیه نه تنها در دنیا دوم است بلکه در اوکراین و حتی در کشور خودش هم دوم است واقعیت یافت. ارتش روسیه در برابر چند هزار نیروهای نظامی یک شرکت خصوصی تسلیم شد و مسکو بی دفاع ماند. از سه روز اخیر وزیر دفاع روسیه کسی که واگنری ها علیه او شوریده اند هیچ موضع گیری نداشت. آبروریزی بزرگ برای دولت روسیه بود که نتوانست شرایط را پیش بینی و با شورش مقابله کند.
جنگ در خاک روسیه؛ نزدیک مسکو
ارتش روسیه به فرمان پوتین در اسفند 1400 جنگ نظامی بزرگی را علیه اوکراین آغاز کرد. با این ادعا که باید مانع از حملات و جنگ آینده علیه روسیه شد. اما حالا چه اتفاقی افتاد؟ جنگ به عمق روسیه رفت و مسکو در معرض جنگ قرار گرفت.
نه تنها روسیه نتوانست کی یف را تصرف و حکومت اوکراین را سرنگون کند؛ نه تنها جنگ به سرعت تمام نشد و 1.5 سال طول کشید و همچنان ادامه دارد بلکه حالا جنگ به درون خاک روسیه کشیده شد و ارتش دوم دنیا از سوی نظامیان شرکت خصوصی تحقیر و منکوب شدند. حالا جنگ به مسکو رسید آن هم نه توسط ارتش اوکراین بلکه به دست نظامیان روس. ارتش خصوصی پوتین که روزی روزگاری در جای جای جهان برای منافع کرملین می جنگید حالا در مسیر مسکو جاده ها را درنوردید و ترس را به ساکنان پایتخت تحمیل و مسکو را از حالت عادی خارج کرد.
اگر دو سال قبل درباره سقوط کی یف و سرنوشت زلنسکی (رئیس جمهوری اوکراین) در حمله روسیه گمانه زنی می شد امروز، سرنوشت مسکو و پوتین محل گمانه زنی در برابر حمله واگنری ها بود.
هزینه تجاوز و اشغالگری
پوتین تا قبل از حمله به اوکراین در سال 1400 به عنوان یک رئیس جمهور محترم و مردم روسیه در شرایط عادی به زندگی خود ادامه می دادند اما تجاوزگری به قصد اشغال خاک دیگران و گسترش مساحت کشور، باعث شد شرایط برای پوتین و مسوولان و مردم روسیه تغییر کند.
نه پوتین احترام بین المللی و جهانی قبلی را دارد و نه شرایط برای مقامات روسیه مثل قبل است. حالا مقامات روسیه باید از یک سو به دنبال توجیه حمله نظامی و تجاوز و اشغال خاک دیگران باشند و از سوی دیگر با بیشترین تحریم های تاریخ دست و پنجره نرم کنند. حالا مردم روسیه که تا قبل ازاین مشغول زندگی عادی بودند درگیر شرایط غیرعادی هستند و مسکو در معرض حمله شورشیان نظامی قرار گرفت.
این هزینه تجاوز و اشغالگری است. تجاوز نظامی برای گسترش مرزهای کشور، برخلاف گذشته، دیگر نه قابل افتخار است نه ارزشمند بلکه موجی از تبعات منفی را جلب می کند.
حوادث شنبه روسیه نشان داد حمایت های امریکا و اروپا از اوکراین تصمیم صحیحی بود گرچه مانع از اشغال 4 منطقه این کشور یا شکست کامل روسیه نشد اما توانست بحران را به داخل روسیه بکشاند و این کشور را در معرض اتفاقات عجیب و غریب قرار دهد.
در نتایج حوادث شنبه می توان گفت:
روحیه و انگیزه ارتش اوکراین برای جنگ با روسیه افزایش و در مقابل روحیه و انگیزه ارتش روسیه برای جنگ کاهش می یابد.
تصمیم کشورهای غربی برای حمایت تسلیحاتی سیاسی اطلاعاتی از اوکراین تقویت می شود.
تمرکز کشورهای غربی برای تضعیف روسیه و فروپاشی و تجزیه و سرنگونی پوتین افزایش می یابد.
تصویر روسیه و پوتین نزد افکار عمومی کشورهای حامی و مخالف، تضعیف شد.
اتکای کشورهای همسو به روسیه کاهش می یابد.
حوادث شنبه قطعا دیر یا زود در صحنه سیاسی روسیه، سرنوشت جنگ در اوکراین و سرنوشت پوتین تاثیرات اساسی خواهد داشت.
البته تجاوز نظامی، اگر توسط اربابشون، ایالات متحده باشه، خیلی هم ارزشمند است و باعث افتخار
چه عجب یک مقاله ای علیه پوتین نوشتید
حرکت گروه واگنر حرکتی حساب شده بود که با هماهنگی خود شخص پوتین و پریگوژین و به قصد زمین زدن و تهیه مقدمات برکناری یا استعفای وزیر دفاع روسیه صورت گرفت اما مطمئن باشید این جریان مقدمه ای بزای درگیر کردن و برکناری پوتین خواهد شد.
این راهم اضافه کنم که پوتین خواست ناکامی را به گردن وزیر دفاع و گروه واگنر بیاندازد وحتی زمان بخرد تا دوباره سیاستهایش را بازسازی کند وبه دنبال بهانه بود
روسهای خائن به سزای اعمالشان برسند
معمولا همینطور است دیکتاتورها ببر کاغذیند که تا کسی در مقابلشان نایستد میتازند و ضعیف کش هستند اما در مقابل مخالفین یا کشورهای دیگر که مصمم باشند سریعا تغییر موضع داده و جا میزنند مثل پوتین که دیروز برای سقوط نکردن به همه کار وهمه چیز متوسل شد و فرمان اول صبحش را لغو و عملا تسلیم اراده یک لشگر چند هزار نفره ولی مصمم شد.........
خدایا واگنری برسان بیچاره شدیم
چرا واگنر را مزدور می نامید .لااقل یک جو غیرت داشتند که یه حرکتی علیه دیکتاتور بکنند اگه اونا مزدورند پس اسم یک سری دیگه را چی باید گذاشت که شاهد نابودی ملت ومملکتشونند وفقط بفکر چاپیدن خودشون .
این مقاله ایرادات اساسی داره و نکات نادرست بسیاری ارائه میکنه که فقط به دو موردش اشاره میکنم:
۱. این عصای سحرآمیز آنچنان قوی شده که در برابر جادوگر قد علم کرد و پوتین و ارتش روسیه را بیآبرو ساخت ..
پوتین و ارتش روسیه را "بیآبرو ساخت"؟ یعنی تا قبل از این حوادث، پوتین و ارتشش مثلاً خیلی "باآبرو" بودند و فقط بعد از این جریان بود که ناگهان "بیآبرو" شدند؟ 🤔 نمیدونم. لابد نویسندهی مقاله از کلمهی "آبرو" تعریف خاصی داره که ما ازش بیخبریم و حتماً پوتین و ارتشش تا قبل از این حوادث نزد نویسندهی مقاله "آبرو" داشتند!
۲. پوتین تا قبل از حمله به اوکراین در سال ۱۴۰۰ به عنوان "یک رئیسجمهور محترم" و مردم روسیه در "شرایط عادی" به زندگی خود ادامه میدادند ..
دقت کردید؟ یک رئیس جمهور محترم و شرایط عادی!!
نویسندهی این مقاله یا از حوادث داخل روسیه طی تمام این سالها و موج بگیر و ببندها و خفقان و سرکوبهای گستردهی تجمعات روسهای معترض به دزدیهای پوتین و باند تبهکارش و همچنین از قتلهای سازمانیافتهی روزنامهنگاران و وبلاگنویسان و افشاگران و منتقدان روس در داخل و خارج روسیه طی سالهای اخیر کوچکترین اطلاعی نداره و یا خودش را به بیاطلاعی زده. در غیر اینصورت، پوتینِ قبل از ۱۴۰۰ را "یک رئیس جمهور محترم" و اوضاع روسیه را "شرایط عادی" نمیخواند. شاید هم تعریف نویسنده از کلماتی مانند "محترم" و "شرایط عادی" با تعریفی که ما از این کلمات داریم متفاوته (مثل تعریفش از "آبرو")
تمام متون تاریخ حکومت ها مملو است از سیاست و غافلگیری . ... باشد که سیاستمداران بی سوادی هم که فکر می کنند کلاس درس آنها از این جلسات مستثنی هستند بیدار شوند
این چوب بی صدای خداوند بود..... درس بگیر دیکتاتور جان!!!!!!