شلیک ۱۸ گلوله برای تسویهحساب/ مرد زخمی از مرگ نجات یافت
مردی که به خاطر شکست در یک پرونده دستور شلیک صادر و صاحب یک باغ را مجروح کرده است در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد.
متهم که مردی جوان است با همدستی دو نفر دیگر راه قربانی را بست و با کلاشینکف به او حمله کرد.
این پرونده وقتی به جریان افتاد که شهروندان مرد مجروحی را که از ناحیه پا دچار جراحت شدیدی شده و ممکن بود جانش را از دست بدهد به بیمارستان رساندند. با انجام اقدامات اورژانسی مرد از مرگ نجات پیدا کرد اما از ناحیه پا دچار جراحت شدیدی شد و تحت چند عمل جراحی قرار گرفت، با این حال حرکت پای او به صورت کامل برنگشت.
مرد قربانی به نام اشکان که از متهمان شکایت کرده بود به پلیس گفت: مدتی قبل من و برادرم باغی را شریکی خریداری کردیم؛ اما یک نفر مدعی باغ شد و کار به شکایت کشید. ما برنده پرونده بودیم و باغ را تصاحب کردیم اما مرد شاکی همچنان ما را تهدید میکرد. روز حادثه در جاده ورامین داشتم با کامیون بار میبردم که یکباره دو نفر جلوی من را گرفتند. آنها جلوی ماشین پیچیدند و وقتی مرا متوقف کردند به سمتم شلیک کردند که تیر به پایم خورد. یکباره خون زیادی از پایم بیرون ریخت، آنها فرار کردند اما مردم کمک کردند و مرا به بیمارستان رساندند. اطمینان دارم ضارب همان فردی است که به خاطر باغ با ما اختلاف داشت.
با توجه به شکایت مطرحشده، ماموران مرد جوان به نام سیاوس را بازداشت کردند، هرچند او مدعی بود آمریتی برای شلیک نداشته اما دو همدستش علیه او اعتراف کردند و مدعی شدند در قبال دریافت پول اقدام به شلیک کردند.
با پایان تحقیقات و صدور کیفرخواست مبنی بر شروع به قتل و آسیب به پا پرونده برای رسیدگی به شعبه ۲ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی بعد از اینکه کیفرخواست علیه متهم خوانده شد، شاکی در جایگاه قرار گرفت و شکایت خود را مطرح کرد.
اشکان گفت: متهمان راهم را بستند و به پایم شلیک کردند. آنها ۱۸ گلوله به من شلیک کردند و پایم مجروح شد. بقیه گلولهها به ماشین برخورد کرد. حالا دو سال از این ماجرا گذشته اما عصب پایم از بین رفته و قدرت حرکت ندارم. به همین خاطر ناچارم از کفشهای مخصوص استفاده کنم. من به سختی میتوانم راه بروم.
مرد زخمی ادامه داد: تا امروز ۷۰ میلیون تومان در بیمارستان هزینه کردهام تا پایم قطع نشود. پزشکان تلاش زیادی کردند و گفتهاند چون عصبهای پایم از بین رفته مشخص نیست چند مدت دیگر بتوانم پایم را نگه دارم و ناچار به قطع عضو نشوم. زندگیام تباه شده و من برای متهمان اشد مجازات میخواهم.
سپس متهمان یک به یک به دفاع پرداختند.
دو متهم گفتند: سیاوش کلاشینکف را به ما داده بود تا سراغ اشکان برویم و از او انتقام بگیریم. ما اصلاً شاکی پرونده را نمیشناختیم و هیچ خصومتی با او نداشتیم.
اما وقتی سیاوش در جایگاه متهم ایستاد منکر آمریت در شلیک شد.
او گفت: قبول دارم با اشکان و برادرهایش سر یک باغ اختلاف داشتم و کار به شکایت و دادگاه کشیده شده بود؛ اما وقتی دادگاه به نفع او حکم داد ما باغ را با حکم قضایی به او سپردیم و این ماجرا پایان یافت. من به کسی دستور شلیک نداده بودم.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.