قتل همسر سابق با ۱۷ ضربه چاقو
زن جوان که به خاطر اختلافات خانوادگی طلاق گرفته بود، ۷ ماه پس از این جدایی با ۱۷ ضربه چاقو از سوی همسر سابقش به قتل رسید.
ظهر 12 آذر امسال، صدای فریادهای زن جوانی، ساکنان ساختمان را به پارکینگ کشاند. آنها زن همسایه را دیدند که خونین در چند قدمی خودرواش روی زمین افتاده بود.
بدنبال این خبر، بلافاصله تیم جنایی یکی از شهرستانهای کردستان وارد عمل شده و با حضور در محل با جسد مقتول مواجه شدند.
تحقیقات نشان میداد که زن 42 ساله، یکی از ساکنان ساختمان است و هنگامی که قصد خروج از خانه را داشت به قتل رسیده است.
مأموران بلافاصله به بازبینی دوربینهای مداربسته خانه مقتول پرداختند.
دوربینها نشان میداد که مرد میانسالی در نزدیکی خانه مقتول در کمین بوده و به محض اینکه زن جوان در پارکینگ را باز میکند تا سوار بر خودرواش آنجا را ترک کند، مرد میانسال وارد ساختمان شده و بعد از اینکه مقتول را با ضربات متعدد چاقو به قتل رسانده، متواری شده است.
قاتل آشنا
چهره مرد میانسال برای اهالی ساختمان و دوستان وی آشنا بود، او همسر سابق زن جوان بود. با شناسایی هویت متهم، کارآگاهان جنایی وارد عمل شده و ساعاتی بعد از این جنایت وی بازداشت شد. متهم ضمن اعتراف به قتل انگیزه خود را از این جنایت اختلاف و کینه قبلی عنوان کرد.
جدایی به خاطر اختلاف
یکی از اقوام مقتول در باره این جنایت گفت: مقتول سال 82 زمانی که دانشجو و در شهرستان بود با همسرش که در یک بیمارستان کار میکرد آشنا شد و پاییز سال 82 ازدواج کرد اما از همان ابتدا با هم اختلاف داشتند. شوهرش مرد بد اخلاقی بود و همین مسأله باعث درگیری بین آنها شده بود. زندگی آنها با اختلافهایشان ادامه داشت و آنها صاحب یک پسر که الان 16 سال دارد و دختری که 8 ساله است شدند.
اما اختلافهای آنها از سال 98 پررنگتر شد بهطوری که شوهرش او را مدام کتک میزد و چندین شکایت و پرونده نیز در این مورد تشکیل شد. در نهایت 7 ماه قبل بود که آنها از هم جدا شدند و قرار بر این شد که در هفته 48 ساعت بچهها نزد مادرشان باشند.
او ادامه داد: مقتول تحصیلکرده بود و به تازگی در آزمون وکالت هم قبول شده بود. او به خاطر شوهرش به شهرستان رفت و بعد از جدایی برای اینکه بتواند بچهها را ببیند و کنار آنها باشد، در همان شهرستان ماند. اما همسر سابقش دست بردار نبود و مدام برای او ایجاد مزاحمت میکرد و از او میخواست که به زندگی مشترک با او برگردد.
میگفت من اشتباه کردم تو را طلاق دادم. او مدام زن جوان را تهدید میکرد که باید برگردی و تهدیدهایش را بالاخره عملی کرد و ساعت 12:34 روز حادثه وقتی مقتول میخواست بهدنبال دخترش برود و او را از مدرسه بیاورد به پارکینگ رفت تا سوار خودرواش شود.
آنطور که متهم در تحقیقات گفته است، او به کمین مینشیند و زمانی که در ورودی باز میشود، وارد ساختمان میشود و مقتول با دیدن او به سمت خودرواش فرار میکند تا سوار آن شود. اما شوهر سابقش که سه چاقو به همراه داشته به او حمله میکند و با 17 ضربه چاقو او را به قتل میرساند.
میبینید مرد دیوانه چه جوری است؟؟؟
زن بیچاره طلاق گرفته باز هم دست بردار نبوده
اگر انسان بود میرفت پی زندگی خودش
اگر رحم و انسانیت داشت لااقل میخواست به آن دختر کوچکش رحم کنه چطور اون بچه بدون مادر بزرگ بشه ؟؟و چی بعد از این به سر این بچه خواهد آمد؟!
همین دخترانی که مادر روی سرشون نیست بعداً هزاربلا سرشون میاد.....
همسر بد( چه مرد چه زن) بزرگترین مصیبتیه که یه آدم میتانه دچارش بشه...برای خانمها بدتر هم هست اوضاع چون قانون یک طرفه فقط به نفع مرد هست...فقط قانون مهریه هست که اونم مردها به کمک نظام قضایی مردسالار هزار جور می توانند قانون رو دور بزنند...
درسته متاسفانه قانون پشت آقایون هست دختر عمه منو طلاق دادن بدون مهریه دختر خواهر شوهرم بدون مهریه
یعنی یه کاری میکنن زن مجبور بشه مهریه اش رو ببخشه
هنوز دوقورت و نیم شونم باقیه آقایون
قاتلی که پس از جدایی همسرش از او باز دست از سر او بر نمی دارد و شرارت هایش را به بالاترین حد خود یعنی قتل عمدی یک انسان می رساند!
ببینید نظام قضای ناب با این خودشیفته جنایتکار احمق چه می کند!اما یک معترض را چه زود به اعدام مجکوم و حکم را اجرا می کند!
این قتلها نتیجه بی حقوق بودن زنهای این کشور است...دو روز بعد هم به خاطر مساله اختلاف دیه و میانجیگری و غیره بخشیده میشه میره سراغ یه قربانی دیگه....روز از نو، جنایت از نو
این مردک که حتما باید اعدام بشه, چون اون مرحوم به بچه های این لجن داشت خدمت میکرد. محض خاطر بچه هاش باید کوتاه می اومد.
واقعا تو زندگی هیچچی نداشته باشی فقط یک شریک زندگی خوب و با مدارا که همه جوره درکت کنه و تو همه سختی ها کنارت باشه و واقعا احساس کنی ک تکیه گاهته.خوشبحال کسی ک شریک زندگی ای با این ویژگی ها نصیبش بشه.زن یا مرد اگه آدمهای عاقل و فهمیده و به معنای واقعی انسان باشند زندگی را به بهشت تبدیل میکنند ولی خدانکنه یکی از دوطرف ریگی تو کفشش باشه، زندگی اگه بهترین زندگی هم باشه و از نظر مادی و مالی هیج کمبودی نداشته باشه تبدیل به بدترین و جهنمی ترین زندگی خواهد شد.اگه خواستی کسی رو نفرین کنی بگو خداکنه یه شریک زندگی ناجور قسمتت بشه ک اشکاتو دربیاره و اگه خواستی برای یکی آرزوی خوب کنی هم بگو امیدوارم خوشبخت باشی و عاقبت به خیر با یک شریک زندگی خوب و عالی.شریک زندگی خوب و با مدارا واقعا یک نعمته. خوشا بحال کسانی که از این نعمت برخوردارند
من این نعمت رو دارم، مرسی یادآوری کردی قدرش رو بیشتر بدونم
درسته
من ندارم چنین شریک خوبی...
شوهرم بداخلاقه و شکاک