چه کسی فاطمه را به آغوش خانواده برگرداند؟
«گفتم میشود صدایش را بشنوم؟ گفتند نه اجازه نداریم. گفتم خب عکسش را برایم بفرستید، باز هم گفتند نمیشود. گفتم خب اسم مدرسهاش را بپرسید اگر گفت زهرا مردانی ۲، پس یعنی دختر من است.

گفتند باشه و بعد از ۵ دقیقه تماس گرفتند و گفتند درست است.»
فاطیما فردوس: گمشدن فاطمه شریفی دختر افغانستانی ۸ ساله هنوز ابهامهای زیادی دارد که باید به آن پاسخ داده شود. از کند بودن روند پیگیری پلیس گرفته تا پذیرشش در بهزیستی و همکاری نکردن فاطمه برای برگشتنش به خانه.
«پنجشنبه ساعت ۹ شب سمت چهارراه ولیعصر بودم که شمارهای با من تماس گرفت و گفت فاطمه شریفی را میشناسی؟ گفتم بله دخترم است.» از مجتمع حضرت فاطمه (س) زیر نظر بهزیستی کرج بعد از کلی پرسوجو و بالاخره از طریق گزارشهایی که درباره فاطمه منتشر شده، با پدر فاطمه تماس گرفتهاند تا مشخصاتش را با او چک کنند. «گفتم میشود صدایش را بشنوم؟ گفتند نه اجازه نداریم. گفتم خب عکسش را برایم بفرستید، باز هم گفتند نمیشود. گفتم خب اسم مدرسهاش را بپرسید اگر گفت زهرا مردانی ۲ پس یعنی دختر من است. گفتند باشه و بعد از ۵ دقیقه تماس گرفتند و گفتند درست است.»
خانواده شریفی به سمت کرج میروند و همان موقع پلیس با آنها تماس میگیرد که میخواهیم دوربینهای اطراف خانه را بررسی کنیم و در خانه باشید. در واقع پلیس بعد از دو هفته میخواسته دوربینها را چک کند که پدر فاطمه به آنها خبر میدهد فاطمه پیدا شده و ما الان کرج هستیم؛ «روند اداری را طی کردیم که کمی زمان برد و بعد هم فاطمه را تحویل گرفتیم. در بهزیستی واقعا با ما خوب برخورد کردند؛ برخلاف رفتار و پیگیریهای پلیس که بسیار کند پیش میرفت. ما توقع داشتیم پلیس بتواند خیلی راحت از مراکز بهزیستی استعلام بگیرد و فاطمه پیدا شود اما این بهزیستی بود که با پرسوجو ما را پیدا کرد.»
دختر ۸ ساله تنها در مترو، توجه هیچکس را جلب نکرد؟
فاطمه وقتی از خانه خارج شده، به متروی نواب رفته، آنجا خط عوض کرده و در ایستگاه گلشهر پیاده شده است. بعد از آن به پارکی رفته و مشغول بازی شده تا ساعت ۱۱ شب. اینکه فاطمه چطور از گیت بلیطفروشی رد شده، اینهمه ایستگاه را بهتنهایی رفته و حتی یک نفر از او نپرسیده اینجا تنهایی چکار میکنی؟ سوالاتی است که در درجه اول به تعلل و کمکاری ماموران شهرداری و نیروی انتظامی در مترو و در درجه دوم به بیتوجهی شهروندان به محیط اطرافشان باز میگردد. ساعت ۱۱ شب پلیسی فاطمه را میبیند و میفهمد که او گم شده و به کلانتری میروند. آنجا هر سوالی از او میپرسند جوابی نمیدهد.
قطعا اضطراب و ترس فاطمه از گمشدن مانع این شده که بتواند آدرس خانه و مشخصات خودش را به پلیس اعلام کند و بههمین دلیل پلیس او را به بهزیستی منتقل میکند.
یک کودک گمشده چطور در بهزیستی پذیرش میشود؟
طبق دستورالعمل بهزیستی وقتی کودکی گمشده به بهزیستی تحویل داده میشود، به قسمتی از خوابگاه منتقل میشود که به آن قرنطینه میگویند. قرنطینه یک یا دو دوره ۲۱ روزه است که کودک آنجا مستقر میشود و مددکاری مسئول ساماندهی و پیگیری آن کودک میشود. آزمایشهای اولیه هم بر روی کودک انجام میشود و برای انجام تستهای مربوط به پزشکی قانونی میرود. آنطور که پدر فاطمه میگوید دخترش با وجود همراهی روانشناسها و فراهمکردن یک فضای مناسب، باز هم حاضر به صحبتکردن نشده و بهجز اسم و فامیل و افغانستانی بودنش اطلاعات دیگری به مسئولان بهزیستی نداده است. بههمین دلیل مراحل پذیرش فاطمه در بهزیستی بهجریان افتاده بوده که خانوادهاش پیدا میشوند و او را تحویل میگیرند. «ازش پرسیدم بابا جان چرا از خونه رفتی بیرون؟ گفت میخواستم متروگردی کنم!»
چرا هیچ سامانه یکپارچهای بین استانها نیست؟
فاطمه شریفی بالاخره پیدا شد اما آنطور که پدرش میگوید در دو هفتهای که گذشت، بهزیستی از آموزشوپرورش و کلانتری استعلام گرفته اما نتوانسته ردی از فاطمه پیدا کند، در حالی که پرونده مفقودیاش در آگاهی شاپور تهران تشکیل شده بوده است. در واقع بهنظر میرسد طولانیشدن این پروسه به این دلیل است که هیچ سامانه یکپارچه و متصلی بین استانها وجود ندارد و اگر گمشدن فاطمه رسانهای نمیشد، مشخص نبود که این فرآیند تا چند روز دیگر طول میکشید.
منبع: خبرآنلاین
1696