روزی که مُهر طلاق روی شناسنامه‌ام خورد، همسرم از من خواست با هم رابطه عاشقانه داشته باشیم/ این رابطه به بارداری‌ام انجامید

دختر جوان گفت:روزی که مُهر طلاق بر شناسنامه‌ام جا خوش کرد، همسرم با نگاه عاشقانه ای از من خواست با وجود صدور حکم طلاق توافقی، رابطه مخفیانه ای با یکدیگر داشته باشیم.

روزی که مُهر طلاق روی شناسنامه‌ام خورد، همسرم از من خواست با هم رابطه عاشقانه داشته باشیم/ این رابطه به بارداری‌ام انجامید

این دختر گفته است:آن روز وقتی نامزدم در جریان رابطه من با یکی از بستگانش قرار گرفت مرا طلاق داد در حالی که من برای میانجی گری و جلوگیری از متلاشی شدن زندگی یک زوج جوان با آن ها ارتباط برقرار کردم که متاسفانه به خاطر ناآگاهی و کمبود عاطفه در دام هوسرانی‌های شوهر آن زن جوان افتادم و زندگی خودم از هم پاشید.

روزی که مُهر طلاق بر شناسنامه‌ام جا خوش کرد، همسرم با نگاه عاشقانه ای از من خواست با وجود صدور حکم طلاق توافقی، رابطه مخفیانه ای با یکدیگر داشته باشیم. این حرف او چند روز افکارم را به هم ریخته بود و از طرفی نمی توانستم دوری «رحمت» را تحمل کنم .در واقع هنوز باورم نمی شد زندگی من با او خاتمه یافته است.

اگرچه ارتباط مخفیانه با نامزد سابقم کاری احمقانه و دور از عقل بود اما من پا روی عقلم گذاشتم و باز هم به دنبال احساساتم رفتم. در این میان تنها موضوعی که به ذهنم رسید این بود که با وکیل پرونده طلاقم مشورت کردم و اشتباه دیگری را مرتکب شدم. چرا که او هیچ تخصصی درباره مشاوره های اجتماعی و خانوادگی نداشت.

وکیلم گفت: اگر همسرت به رابطه مخفیانه اصرار می کند تو هم به این رابطه ادامه بده تا شاید زندگی از دست رفته ات را به دست آوری! با این حرف های وکیل پرونده ام اطمینان خاطر یافتم و در شرایطی که هیچ اختیاری از خودم نداشتم تصمیم جدی به ادامه این رابطه احمقانه گرفتم. خانواده ام وقتی فهمیدند که همسرم را دوست دارم و با این جدایی احتمال دارد بلایی سر خودم بیاورم در برابر این رابطه مخفیانه سکوت کردند تا شاید با نگاهی خوش بینانه زندگی گسسته ما دوباره پیوند بخورد.

این گونه بود که زندگی پنهانی من و رحمت شکل گرفت. او خیلی مراقبم بود و مدام با تماس ها و پیامک هایش به من عشق می ورزید. باورم شده بود که او هنوز مرا دوست دارد و پس از ماجرای ارتباطم با یکی از بستگانش، از علاقه او به من کاسته نشده است.

با رحمت بیرون می رفتیم، شام می خوردیم و تا پاسی از شب به گردش می پرداختیم. این رابطه مخفیانه به جایی رسید که دو روز پنج شنبه و جمعه را پنهانی و به آرامی به منزل مجردی نامزد سابقم می رفتم که در طبقه بالای منزل مادرشوهرم قرار داشت. آن جا غذا می پختم، لباس می شستم و گردگیری می کردم بدون آن که شکایتی از این شرایط داشته باشم .در واقع خیلی هم خوشحال بودم ولی فکر نمی کردم که از این رابطه مخفیانه چیزی نصیبم نمی شود .

در حالی که سه ماه از این ماجرا گذشته بود و خانواده رحمت به دنبال دختری برای خواستگاری می گشتند من متوجه بارداری‌ام شدم. این موضوع رحمت را بسیار خوشحال کرد تا حدی که اگر چند دقیقه تلفن اش را دیر پاسخ می دادم دلواپسم می شد. با این رفتارهای او امیدم برای آغاز یک زندگی دیگر در کنار رحمت هر روز بیشتر می شد .

در همین حال نه تنها من ماجرای بارداری ام را از خانواده ام پنهان کردم بلکه رحمت نیز از این موضوع هیچ گاه سخن نمی گفت چرا که از هیاهو و درگیری خانواده اش می ترسید. در نهایت کار به جایی رسید که رحمت از من خواست جنینم را سقط کنم، من هم که از آبروریزی وحشت داشتم به خواسته اش تن دادم و با داروهایی که برایم آورده بود تصمیم به سقط جنین گرفتم ولی ناگهان حالم چنان وخیم شد که تا سر حد مرگ رفتم و کارم به بیمارستان کشید. در این شرایط بود که خانواده هایمان از ماجرا باخبر شدند و به جان هم افتادند تا جایی که هر کدام از آن ها از فرزند خودشان دفاع می کردند و دیگری را بی بند و بار می دانستند، تازه آن جا بود که فهمیدم رحمت هیچ ارزشی برای من قایل نیست و تلاش می کند این رابطه را انکار کند.

منبع: روزنامه خراسان

33

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 3
  • بهروز
    0

    هر کجا فتنه‌ای به پا شد ، حتما پای زنی در میان است..خب دختر خوب تو اگه مشکل اخلاقی نداشتی و دم‌دمی مزاج و هوسران نبودی که همون اول با رابطه‌ی خارج از عرف به زندگی زناشویی‌ت پشت‌پا نمیزدی و بعد از اون هم اگه بازم آدم بودی به هرزگی‌ت با اون مرد که یک زمانی شوهرت بوده و الان مثل یک مرد بیگانه هست ، ادامه نمیدادی و در آخر با ادامه دادن این رابطه‌ی کثیف ، آبروی دو خانواده رو به باد نمیدادی..اینها همه تقصیر این خانومه‌‌..چرا که اگه از اول به زندگیش میچسبید این اتفاقها نمی‌افتاد و اگه بعد طلاق هم مثل ادم مینشست تو خونه‌ش باز کار به اینجا نمیرسید..الان تکلیف یک بچه‌ی حرام زاده و دو خانواده‌ی ابروی بر باد رفته چیه؟؟ همش بر اثر هوسرانی یک زن به وقوع پیوسته...

    نظرات شما -
    • N
      0

      چرا ب هر چیز نگاه جنسیتی دارید؟اگر اینطور هست پس اون آقایی ک با وجود داشتن همسر با این خانم ارتباط نامشروع گرفته و آقای دوم ک همسر این خانم بوده و بعد بهم زدن عقد تقاضای رابطه ی نامشروع کرده پس چی میشن؟در این صورت اگه با نگاه جنسیتی نگاه کنیم تعداد آقایون منحرف نسبت ب خانمها ۲ ب یک هست.اما قطعا فارغ ازین جبهه گیری ها باید هر دو طرف مسولیت پذیری رو یاد می گرفتن چون با وجود علاقه بهم دیگه مسولیت تصمیمات و اقدامات خودشون رو باید بپذیرن ب هر حال از نظر حقوقی بچه اگر سالم هم ب دنیا بیاد نسب درستی نداره و ارتباط هر دو طرف هم نامشروع هست و در صورت اقرار صریح ب زنا حد جاری خواهد شد اما این مسائل مهم نیست امیدوارم همه ی ما قبل قضاوت خودمون رو محکم نگهداریم چون گناه اشتباه و هرچیزی ک از نظر اخلاقی و اجتماعی ب خودمون و دیگران ضربه بزنه از هیچکدوممون دور نیست

    • کاربر ناشناس
      0

      اینجا قوه قضایه ب ایددخالت کند کی مقصراست تاحداعدام بقیه متوجه شوند