محاکمه قاتلان پیرمرد تنها در تهران

این حادثه هولناک اوایل شهریور سال گذشته در خیابان پیروزی تهران رخ داد.

فردی در تماس با پلیس گفت: در فاضلاب محدوده بزرگراه محلاتی یک جسد افتاده است. بلافاصله مأموران کلانتری شهدا در محل حاضر شده و رسیدگی به موضوع را در دستور کار خود قرار دادند. جسد متعلق به مردی مسن بوده که صورت و سایر اعضای بدنش با اسید سوزانده شده بود و فقط یک دستش سالم بود.
با انتقال جسد به پزشکی قانونی، تیمی ویژه از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران بزرگ نیز تحقیقات خود را در این مورد آغاز کردند.

کارآگاهان در بررسی پرونده‌های جنایی با اعلام ناپدید شدن مردی ۶۷ ساله روبه‌رو شدند.

دوست این مرد که خبر را اعلام کرده بود به اداره آگاهی دعوت شد و گفت: دوستم به‌نام کامران ۶۷ ساله ساکن محله یوسف آباد از دو روز پیش گم شده و از او بی‌اطلاع هستم. از آنجایی که وی از تمکن مالی بالایی برخوردار بوده و تمامی اعضای خانواده‌اش در خارج از کشور زندگی می‌کنند، من به‌عنوان دوست صمیمی‌اش اعلام شکایت کردم و تاکنون هم هیچ خبری از او نشده است.

در ادامه وی هویت جسد را از روی لباس‌هایش شناسایی کرد و گفت: کامران صبح چهار شهریورماه از منزلش در یوسف آباد خارج شده بود اما همان شب به من تلفن کرد و گفت که کیف دستی اش به سرقت رفته است.

بعد هم گفت شخصی ناشناس با او تماس گرفته و گفته کیفش را پیدا کرده و در میدان شهدا باهم قرار گذاشته بودند اما دیگر خبری از او نشد.
همزمان با دست یافتن به این اطلاعات در شاخه دیگری از تحقیقات پلیسی در تاریخ ۲۳ شهریور ماه طی تماس رئیس بانک سامان شعبه امین حضور با مرکز فوریت‌های پلیسی ۱۱۰ اعلام شد که دو جوان حدوداً ۲۶ و ۳۰ ساله با مراجعه به بانک قصد وصول چک مسدود شده مقتول به مبلغ ۳۶۰ میلیون ریال را داشته‌اند که بلافاصله موضوع به کارآگاهان اداره دهم اعلام شده و آنان روانه بانک مذکور شدند. در بررسی تصاویر دوربین مداربسته چهره دو مرد جوان نیز به دست آمد و کارآگاهان با انجام اقدامات پلیسی هویت هر دو متهم پرونده به اسامی «اصغر» و «مجید» را شناسایی کردند.با کسب این اطلاعات متهمان در تاریخ دوم آبان ماه در دو عملیات جداگانه پلیسی در محدوده محلاتی دستگیر و به اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ منتقل شدند و به قتل کامران اعتراف کردند.

روز گذشته متهمان در دادگاه به دفاع از خود پرداختند. اصغر گفت: از طریق یکی از اقوامم فهمیدم کامران وضع مالی خوبی دارد و به اتفاق دوستم مجید نقشه سرقت از مقتول را کشیدیم. در روز حادثه یکی از دوستانمان به‌نام شاهین با دریافت مبلغ یک میلیون تومان کیف مقتول را سرقت کرد و به ما داد اما در کیفش پول زیادی نبود به‌همین خاطر با مقتول تماس گرفتیم و قرار تحویل کیف را در میدان شهدا گذاشتیم.

می‌خواستیم مژدگانی بگیریم. مقتول در محل حاضر شد و او را سوار خودرو کردیم گفتیم کیف دستی و مدارکش پیش ماست و باید ۲۰۰ میلیون تومان پول بدهد تا آن را پس دهیم اما مقتول مقاومت کرد و گفت یک ریال هم به ما نخواهد داد.

او را به‌منزل ویلایی و خالی از سکنه مجید بردیم و دوباره مقتول را تهدید کردیم که باز هم با مقاومت او روبه رو شدیم و از آنجایی که شماره پلاک خودرو را برداشته بود با طناب وی را خفه کرده و به قتل رساندیم.

سپس برای آنکه هویت وی شناسایی نشود جسد را در داخل سطل زباله انداختیم و اسیدی را که از قبل تهیه کرده بودیم روی صورت و بدنش ریختیم و جسد را به بیرون از محل جنایت منتقل کردیم.

قصد داشتیم جسد را از دریچه فاضلاب به داخل آن بیندازیم که نشد و جسد را به همان صورت رها کردیم. در ادامه مجید نیز گفت: ما تحت تأثیر یک سریال خارجی این کار را کردیم و الان هم پشیمانیم.
بدین ترتیب قضات در پایان جلسه برای صدور حکم وارد شور شدند.

منبع: روزنامه ایران

68