خودکشی پسر جوان در بزم شبانه
به دنبال سقوط مرگبار پسر جوان از بالکن خانه دوستش پس از بزم شبانه، پنج نفر از دوستان وی به دادگاه احضار شدند.
شامگاه دهم شهریور ماه سال ۹۷ پسر ۳۲ سالهای به نام اشکان از طبقه پنجم ساختمانی در میدان پانزدهم نارمک به پایین سقوط کرد و در دم جان سپرد.
شواهد نشان میداد اشکان پس از خوردن مشروب در بزم شبانه از بالکن خانه دوستش به پایین سقوط کرده است. جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و پدر و مادر اشکان از دوستان وی شکایت کردند.
مادراشکان به مأموران گفت: دوستان پسرم شرور هستند.
یکبار وقتی آنها در خانه ما مهمان بودند با یکی از دوستانشان درگیر شده و میخواستند او را بکشند.
اگر من و همسرم نرسیده بودیم شاید او را از پنجره خانه مان به پایین پرت کرده بودند.
حالا هم گمان میکنم آنها با پسرم درگیر شده و او را از بالکن خانه دوستش به پایین پرتاب کردهاند.
با این شکایت پنج پسر جوان تحت بازجویی قرار گرفتند، اما همه میگفتند اشکان در حالت مستی و در حالی که به شدت گریه میکرد به استقبال مرگ خودخواسته رفت بود.
با اظهارات مشابه دوستان اشکان برای آنها قرار منع تعقیب صادر شد، اما پدر و مادر اشکان به این قرار اعتراض کردند.
احضار دوستان قربانی
پرونده برای بررسی بیشتر به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و پنج پسر جوان به عنوان شاهد به شعبه هشتم دادگاه کیفری یک استان تهران احضار شدند. آنها یک به یک در جایگاه ویژه ایستادند و به تشریح ماجرا پرداختند.
یکی از آنها گفت: اشکان مدتی بود به افسردگی مبتلا شده بود. او با دختر جوانی آشنا شده بود که به او کتابهای عرفانی و فلسفی داده بود.
اشکان پس از مطالعه این کتابها حالش بدتر شده بود. وقتی دختر جوان رابطه اش را با اشکان تمام کرد و او را تنها گذاشت حال اشکان بدتر شد.
او هر شب در خانه مجردی اش مشروب میخورد و ساعتها گریه میکرد. او همیشه با پدر و مادرش مشکل داشت و به همین خاطر به خانه آنها نمیرفت.
وی ادامه داد: آخرین بار همگی مشروب خوردیم، اما حال اشکان بد شد. او گریه میکرد و ما با او صحبت کردیم تا کمی آرام شد.
او به بالکن رفت ما فکر میکردیم میخواهد سیگار بکشد. اما یکباره از نردهها به آن سمت رفت.
یکی از دوستان ما که قوی هیکل بود سعی کرد او را به بالا بکشد، اما نتوانست و اشکان به پایین سقوط کرد.
یکی دیگر از شاهدان گفت:: اشکان مدتی بود میگفت: مادرش پیش زن فالگیری رفته که به او گفته اشکان به زودی میمیرد.
به همین خاطر اشکان مدام فکر میکرد قرار است به زودی بمیرد.
شاهد دیگر گفت: مدتی قبل که ما به شمال رفته بودیم اشکان دریا رفت و میخواست خودکشی کند.
اما برادرش به شدت گریه کرد و با التماس از او خواست تا از این کار صرف نظر کند. به همین خاطر اشکان به ساحل برگشت، اما او همیشه در فکر خودکشی بود.
شاهدان دیگر نیز حرفهای دوستشان را تایید کردند و همگی گفتند اشکان خودکشی کرده بود و آنها دستی در این ماجرا نداشته اند.
با اظهارات شاهدان قضات وارد شور شدند تا درباره این پرونده اظهار نظر کنند.
منبع: رکنا
68