داغی که دو ساله شد
دو سال می گذرد از روزی که آتش نشان سنقری با فداکاری اش برای نجات یک فرد گرفتار، جان خود را از دست داد.
دومین روز از پاییز، آتش نشان ان سنقر برای یک ماموریت نجات راهی محل حادثه شدند.
غروب بود، محمد خسروی به همراه همکارانش برای نجات فردی در چاه به محل حادثه رفت. اعماق چاهی در روستای دره وزم؛ هنوز هیچ کس نمی دانست که این ماموریت قرار است به یک فاجعه ختم شود و یکی از پرتلاش ترین نیروهای آتش نشانی نفس های آخرش را بکشد.
جوانی درون یک چاه رفته و آنجا گیر کرده بود. وقتی نیروهای آتش نشانی به محل رسیدند، یک نفر برای رفتن به داخل چاه داوطلب شد.
آن فرد فداکار کسی نبود جز محمد خسروی، آتش نشان جوانی که در ماموریت هایش از هیچ خطری نمی ترسید و تمام علاقه اش نجات انسان ها بود. بلافاصله محمد خسروی ماسک اکسیژن خود را زد و با یک چراغ قوه وارد چاه شد.
او وارد قتلگاه خود می شد چراکه درون چاه ماسک اکسیژنش به جایی گیر کرد و از او جدا شد.
ساعت ١٩ غروب بود. خسروی همراه یک راننده به محل حادثه رفته بود. از سنقر تا روستای درهوزم ٣٥ کیلومتری راه بود، آنها می رفتند تا نجات دهند ولی این ماموریت پایانی تلخ داشت
محمد خسروی در همان جا بود که نفس هایش به شماره افتاد.
دیگر نتوانست از چاه بیرون بیاید. او را بیرون آوردند، ولی نفس نمی کشید.
جوانی هم که داخل چاه شده بود، جان خود را از دست داده بود. خسروی آتش نشان فداکار سنقری در راه نجات جان داد. این حادثه دوم مهرماه اتفاق افتاد، ساعت ١٩ غروب بود.
خسروی همراه یک راننده به محل حادثه رفته بود. از سنقر تا روستای درهوزم ٣٥ کیلومتری راه بود، آنها می رفتند تا نجات دهند ولی این ماموریت پایانی تلخ داشت.
محمد زمان حادثه تنها یک جمله گفته بود: نباید زمان را از دست داد.
برای همین کپسول اکسیژن را برداشت و وارد چاه شد. ثانیه ها هم برایش مهم بودند و نمی خواست با از دست دادن زمان، کسی فوت کند و او هم پشیمان شود. اما در میانه راه کپسول و ماسک او به جایی گیر کرده و از او جدا شده بود. همین باعث شد که محمد در چند ثانیه دچار گازگرفتگی شود و از حال برود.
به گفته همکارانش، این جوان ٣١ ساله جوانی فعال و شجاع بود. او از هیچ ماموریتی نمیترسید. همه عملیاتهایش را با جان و دل انجام میداد و وقتی به سرانجام میرسید، از ته دل خوشحال میشد. او ١٠ سال سابقه بیمه در شهرداری داشت.
حالا دو سال از این حادثه می گذرد و درست در آستانه روز آتش نشان خانواده خسروی همچنان در سوگ محمد هستند و با یادآوری آن روز داغشان تازه شده است. داماد این خانواده می گوید: ما کاملا میفهمیدیم که محمد چقدر به کارش عشق میورزد و با علاقه راهی ماموریتهایش میشود.
خیلی تلاش کرد تا بتواند وارد این حرفه شود. سختی های زیادی کشید تا توانست راهی که دوست دارد را دنبال کند. هر بار ماموریت سخت میرفت و کسی را نجات میداد، آن را با آب و تاب تعریف میکرد و از این بابت خوشحال بود. تازه سه سالی می شد که داشت کار مورد علاقه اش را انجام می داد.
در ماموریت هایش خطر برایش اهمیتی نداشت. من کاملا می دانستم که محمد چقدر به کارش و نجات انسان ها علاقه دارد. با دل و جان کار می کرد و برای ماموریت هایش وقت می گذاشت. از وقتی او رفته، شهرداری و آتش نشانی به خانواده اش رسیدگی کامل را کرده اند.
پدرش کارگر ساده است و وضع مالی خیلی خوبی ندارند، اما بد هم نیست. با این حال به خانواده اش رسیدگی می کنند. پرونده هم در حال طی شدن روال قانونی اش است. ولی چیزی که تغییر نمی کند، داغی است که بر دل این خانواده نشسته است. مادرش هنوز هم خواب محمد را می بیند و بعد از گذشت دو سال هنوز فراموش نشده است.
شهرستان سنقر یکی از شهرستانهای استان کرمانشاه در غرب ایران است.
منبع: شهروند
68