اعترافات یک معتاد، مرد محکوم به اعدام را نجات داد
مردی که 10 سال قبل به اتهام قتل مجرم شناخته شد، با اعتراف یک مرد معتاد به کشتن مقتول همان پرونده به بازگشت به زندگی امیدوار شد.
10 سال قبل زنی به مأموران پلیس گزارش داد شوهرش به دست مردی به نام ستار مجروح شده است. این زن به مأموران گفت: من در خانه بودم که از موبایل شوهرم با من تماس گرفتند و گفتند همسرم چاقو خورده است.
بلافاصله به جایی که گفته بودند، رفتم. آمبولانس تازه آمده بود، من هم سوار آمبولانس شدم و همراه شوهرم به بیمارستان رفتیم، در راه شوهرم گفت مردی به نام ستار او را زده است. درحالیکه مأموران به دنبال ستار بودند، از بیمارستان خبر رسید مرد جوان که سیامک نام داشت، جانش را از دست داده است.
اینبار پرونده در اختیار مأموران ویژه قتل قرار گرفت و همسر سیامک دوباره بازجویی شد. این زن گفت: شخصی به نام ستار با همسرم اختلاف داشت و من فکر میکنم ستار که شوهرم دربارهاش صحبت کرده همان مردی است که با او اختلاف داشته است.
پلیس با شناسایی ستار او را بازداشت کرد اما متهم قتل را انکار کرد و گفت: من مرتکب قتل نشدهام و به من تهمت میزنند.
متهم گفت: من در زمان قتل سر کار بودم اما شاهدی ندارم که این موضوع را تأیید کند. بااینحال پرونده با توجه به اختلافاتی که متهم با مقتول داشت و گفتههای همسر مقتول برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
متهم پای میز محاکمه رفت و در ابتدای جلسه رسیدگی نماینده دادستان کیفرخواست علیه متهم را خواند و سپس اولیای دم در جایگاه قرار گرفتند و خواستار صدور حکم قصاص شدند. همسر مقتول گفت: وقتی من بالای سر شوهرم رسیدم، او نفسهای آخر را میکشید، شوهرم برایم تعریف کرد که با ستار درگیر شده و ستار او را با چاقو زده است.
شوهرم برای اینکه بتواند از دست ستار فرار کند، سوار ماشین شده اما چون حالش بد بوده ماشینهای عبوری با او برخورد کرده بودند و تصادف شده اما بعد چند راننده ایستادهاند و به او کمک کردهاند تا شوهرم را به بیمارستان برسانند. این زن گفت: درست است که شوهرم تصادف کرده اما علت مرگش چاقویی است که ستار به او زده است و من درخواست مجازات متهم را دارم.
وقتی نوبت به متهم رسید او در جایگاه حاضر شد و خواستار برائت شد. متهم گفت: من مرتکب قتل نشدهام و اصلا نمیدانم مقتول چرا اسم من را به زبان آورده است. او گفت: قبول دارم با مقتول اختلاف داشتیم، ما به خاطر تعدادی دام با هم درگیری داشتیم. اختلاف مالی ما باعث شده بود با هم چند باری برخوردهای تندی بکنیم اما من سیامک را نکشتم.
من به خاطر گاو و گوسفند آدم نمیکشم. در زمان حادثه هم در محل کارم بودم. من دامدار هستم و از این راه ارتزاق میکنم و همیشه سر کار هستم؛ اما در آن زمان کسی پیش من نبود که شاهدی داشته باشم.
هیئت قضات بعد از گفتههای متهم وارد شور شدند و با توجه به اینکه مقتول قبل از مرگش نام ستار را به زبان آورده بود و اختلافی که متهم و مقتول با هم داشتند، مرد جوان را به قصاص محکوم کردند.
رأی صادرشده مورد اعتراض قرار گرفت. متهم در اعتراضی که برای دیوان عالی کشور نوشت مدعی شد مرتکب قتل نشده است و گفت: من شاهدی ندارم که شهادت بدهد در محل نبودم اما من مرتکب قتل نشدهام.
این در حالی است که شاهدانی در پرونده مشخصاتی از متهم داده و گفته بودند او در صحنه حادثه دیده شده است. با توجه به مدارکی که وجود داشت، در نهایت رأی صادرشده مهر تأیید خورد و پرونده برای اجرای حکم در اختیار دادسرای اجرای احکام قرار گرفت.
درحالیکه 10 سال از این حادثه گذشته است و مرد جوان در فهرست اعدامیان بود، یک نامه سرنوشت او را تغییر داد. مردی که به جرم حمل مواد مخدر در زندان به سر میبرد، نامهای به دادسرا ارسال کرد و مدعی شد 10 سال قبل مردی به نام سیامک را به قتل رسانده است.
این مرد در نامهای که نوشته، توضیح داده است: من 10 سال قبل سیامک را به قتل رساندم و فرار کردم.
متهم در این نامه نوشت: 10 سال قبل با سیامک در پیشوای ورامین درگیر شدم و او را به ضرب چاقو به قتل رساندم. وقتی دیدم او غرق در خون است، از ترس فرار کردم و 10 سال فراری بودم.
من به مواد مخدر اعتیاد داشتم و در این سالها اعتیادم خیلی شدیدتر شد تا اینکه یک روز مأموران من را به جرم حمل و نگهداری مواد مخدر بازداشت کردند.
در مدتی که در زندان بودم مواد را ترک کردم اما نتوانستم عذاب وجدانم را خاموش کنم. من شنیده بودم ستار را به جرم قتل سیامک بازداشت کردهاند، ولی میترسیدم واقعیت را بگویم و حالا که بازداشت شدهام باید واقعیت را بگویم. کسی که سیامک را به قتل رساند، من بودم و ستار در این قتل نقشی نداشت.
با ارسال این نامه و درخواست ستار حکم قصاص که قرار بود بهزودی اجرا شود، متوقف شد. ستار درخواست اعاده دادرسی کرد و در نامهای که برای اعاده دادرسی نوشته بود، گفت: سالهاست من در زندان به سر میبرم و هر بار هم گفتهام قتل کار من نبود و من چنین کاری نکردهام اما کسی حرفم را باور نکرد و از روی شواهد من را به قصاص محکوم کردند.
حالا که قاتل واقعی پیدا شده است، درخواست آزادی دارم. با توجه به اینکه فرد دیگری به قتل سیامک اعتراف کرده است، درخواست اعاده دادرسی متهم پذیرفته و پرونده ستار برای بررسی مجدد نقض و به شعبه 10 فرستاده شد. این در حالی است که پروندهای هم برای متهم جدید که به قتل اعتراف کرده است، تشکیل شده و مراحل دادرسی را طی میکند.
مطابق اعترافات مرد معتاد، او هم بهدلیل اختلافاتی که با مقتول بر سر حمل احشام داشت، با او درگیر شد.
متهم به بازپرس گفت: باز هم تأکید میکنم ستار قاتل نیست. من سیامک و ستار را میشناختم و میدانستم این دو نفر با هم اختلاف دارند. وقتی با سیامک درگیر شدم و او را زدم، میدانستم به خاطر اختلاف شدیدی که او و ستار با هم دارند حتما سراغ ستار میروند، اما قاتل اصلی من هستم و ضربه چاقو را من زدم.
درحالحاضر پرونده مرد معتاد نیز در حال بررسی است و تحقیقات دراینباره برای روشنشدن ابعاد ماجرا ادامه دارد. پرونده ستار نیز برای بررسی مجدد روی میز قضات شعبه 10 قرار گرفته و ستار بهزودی با ادله جدید که به نفع اوست، محاکمه خواهد شد.
منبع: شرق
68
بابا تابلو هست که فیلم بازی میکنن. معتاده اعدام محکوم شده یه چیزی بهش دادن که قتل رو گردن بگیره.
یعنی طرف بیاد و بگه من کشته ام بازم هستن آدمایی که در جریان هیچی نیستن میگن طرف دروغ میگه! دوباره مستندات رو چک میکنن . من به زنش مشکوکم که ازظن خودش بی خود گفت ستار
این بدبختی که ده سال از عمرش تو زندان بوده تمام زندگی ش وابروش رفته حالا به راحتی میکن من این قتل انجام دادم پس با آبروی رفته با زندگی این بدبخت چه باید کرد باید از صفر شروع بشه کیی جواب زندگی از دست رفته این میده مثلا فقط زنده بودنش نیست الان کیی جور این ده سال میکشه
طرف دیده حبس ابد هستش جرم ستارو گردن گرفته احتمالا ستار یه پولی به خانوادش داده .وگرنه مگه مقتول مرض داشته به خانمش بگه ستار منو زده
خدا میدونه بی گناهانی مثل ستار رو چقدر اعدام کردن، ،
بدبختیه ماملت اینجاست که زودقضاوت میکنیم امان از دست ما مردم که هرچی سرمون میادتقصیره خودمون هست