نوید پسرم را در خواب خفه کرد/ جشن عروسی که برگزار شد همه چیز لو رفت
عشق و علاقه ام به نوید باعث شد اعتیادش را نادیده بگیرم و در دوران نامزدی مان خیلی آبروداری کردم تا خانواده ام از این موضوع بویی نبرند.
نوید می گفت به طور تفننی موادمخدر مصرف می کند و با شروع زندگی مشترکمان دیگر این کار را تکرار نخواهد کرد. ما با برپایی جشن عروسی به خانه بخت رفتیم اما والدینم در مدت کوتاهی فهمیدند دامادشان به چه بلای خانمان سوزی گرفتار است. خانواده ام مرا سرزنش می کردند که چه طور در دوران عقد متوجه نشدم او معتاد است و چرا آن ها را در جریان موضوع قرار نداده ام. من که در برابر گریه های مادر و پدرم شرمسار و روسیاه شده بودم از همسرم خواستم اعتیادش را کنار بگذارد و او چند بار ترک کرد. اما چون به خاطر اعتیاد از محل کارش نیز اخراج شده بود دوباره به مصرف کریستال روی آورد.
زن جوان با چشمانی اشک بار در دایره اجتماعی کلانتری افزود: نوید انتخاب خودم بود و به همین علت نمی توانستم چیزی بگویم. من باز هم آبروداری کردم و به سرکار رفتم تا خرج و مخارج زندگی مان را تامین کنم. ما پس از گذشت 2 سال صاحب فرزندی شدیم و با تولد این بچه ، شوهرم نسبت به او حسادت خاصی نشان می داد. نوید که این اواخر مثل بچه ها بهانه گیر و زودرنج شده بود هر موقع می دید به فرزندم محبت می کنم از کوره در می رفت و طفل بی گناه را کتک می زد.
او می گفت چون می خواهی ثابت کنی مرا دوست نداری به پسرمان این قدر توجه می کنی و با این کارها قصد داری تنفر خودت از شوهرت را نشان بدهی. زن جوان اشک هایش را پاک کرد و افزود: ما سر این موضوع همیشه با هم جر و بحث داشتیم و یک روز که تازه از سرکار به خانه برگشته بودم متوجه شدم نوید می خواهد بچه را خفه کند. با عجله نوزاد کوچولو را از چنگال او نجات دادم و حتی از شوهرم شکایت کردم.
نوید تعهد داد که دیگر کاری با بچه نداشته باشد و او را مورد آزار و اذیت قرار ندهد. اما مرده شور این کریستال لعنتی را ببرند که اعصاب و روان و قوای جسمی شوهرم را نابود کرد و این موضوع باعث شد روز به روز پرخاشگر و عصبی تر بشود. بالاخره یک روز با توهم ناشی از مصرف مواد مخدر صنعتی، بچه بی گناهم را درحالی که به خواب ناز فرو رفته بود خفه کرد و من وقتی بالای سر بچه رسیدم که دیگر نفس نمی کشید وبدنش کبود شده بود. مرگ فرزندم مرا نیز دچار افسردگی شدیدی کرده است و حس می کنم تنها دلخوشی ام به این زندگی سرد و بی روح از بین رفته است.
منبع: رکنا
66
لعنت به نوید قاتل.
دختر خانم ها باید بدانند که نباید عاشق قیافه و تیپ پسرا بشن ، خدایی بیشتر دخترا عاشق جوانهای بیکار و ولگرد که لاغر و قلمی با تیپ جلف هستن میشن ، پسر کاریی دیگه وقت نداره به سر و وضع خودش برسه ، من ی دوست دارم کارمند بانک و مومن و چشم پاک ولی به خواستگاری هر دختری میره خانواده راضی هستن ولی دختر خانوما نمیپسنده چرا ...میگن قد بلند باشه چشم آبی و ی دکترای بی خودی هم داشته باشه .من اول فکر میکردم این دخترا مظلوم هستن ولی الان میبینم حقشون همین است که بعدا سرشون به سنگ بخوره از من گفتن بود..
به درک که دچار افسردگی شدی،، خودت کردی که لعنت بر خودت باد،، وقتی عاشق میشین حرف پدر مادر رو نمی شنوین حالا بکش تا جونت در آد، گناه آون طفل معصوم. چی بود
بعضی دخترا فکر میکنند اگه با اولین خواستگار ازدواج نکنن از مسابقه عقب می مونن
ولله خداوکیلی درباره این موضوع هولناک چی میشه گفت،بقرآن آدم با خوندنش لال میشه،یعنی مشاهیر آدم از کارمیفته،این دیگه چه خوکی بوده،الله اکبر...
چرا همه دخترا رو قضاوت میکنن همه ای پسرا هم دنبال ههیکل کوفت وزهرمارمرد کجا بود واین که دوستداشتن این حرفا حالیش نیست