نقشه زن جوان برای ربودن مردها در جنوب تهران
خواهر و برادر جوان و دوستشان که در جریان ربودن یک کارگر، مرگ وی را رقم زده بودند، در دادگاه محاکمه می شوند. آنها در ماجراهای مشابه سه کارگر دیگر را نیز ربوده و در ازای آزادی آنها از خانوادهشان پول میلیونی گرفته بودند.
رسیدگی به این پرونده از سال 95 به دنبال شکایت یک کارگرجوان آغاز شد.
وی که به پلیس آگاهی رفته بود گفت: من کارگر روزمزد هستم و صبح ها در رباط کریم منتظر می مانم تا کاری برایم پیش بیاید .دیروز یک زن و مرد جوان با پژو مقابل پایم ایستادند و از من خواستند تا برای نظافت به خانه شان بروم.
من سوار ماشین شدم و آنها پیشنهاد دستمزد خوبی به من دادند و به سمت خروجی رباط کریم حرکت کردند اما یکباره تغییر مسیر دادند و در بیابانهای رباط کریم مرا از ماشین پیاده کردند.
آنها و دو همدست دیگر شان دست و پایم را با طناب بستند و به زور شماره خانواده ام را از من گرفتند، آنها به خانواده ام زنگ زدند و در ازای آزادی من پول خواستند، هر چه به آنها گفتم خانواده فقیری دارم قبول نکردند.
آنها خانواده ام را تهدید کردند اگر پول را به حسابشان واریز نکنند ابتدا انگشت دستم را میبرند و برای خانواده ام میفرستند. در دومین مرحله گوشم را میبرند و در آخرین مرحله جسدم را تحویل آنها می دهند.
این مرد ادامه داد :خانواده ام که ترسیده بودند ۵ میلیون تومان برای آزادی من به حساب گروگانگیر ها واریز کردند و آنها مرا در حالی که فقط 20 هزار تومان در جیبم باقی گذاشته بودند در بیابان رها کردند.
با این شکایت تلاش برای ردیابی گروگانگیرها آغاز شده بود که شکایت مشابهی به پلیس رسید. شواهد نشان می داد این بار نیز کارگر جوانی در دام زن و مرد پژو سوار گرفتار شده و خانوادهاش برای آزادی وی به حساب گروگان گیرها پول میلیونی واریز کرده است.در حالی که شمار شکایتها به 3فقره رسیده بود.
ماموران پلیس به بررسی دوربین های اتوبان پرداختند و توانستند با مشخصاتی که شاکی ها به پلیس داده بودند رد یک خواهر و برادر را به دست بیاورند. به این ترتیب این خواهر و برادر به نامهای فرناز و فرهاد ردیابی و بازداشت شدند.
آنها دو همدست دیگر شان به نام های لیلا و شاپور را نیز لو دادند.
چهار متهم به ربودن کارگرها و دریافت پول میلیونی از آنها اعتراف کردند و در ادامه بازجویی ها پرده از جنایتی که رقم زده بودند برداشتند.
فرناز گفت :مدتی قبل کارگر جوانی را سوار ماشین کردیم و به زور شماره تلفن خانواده اش را از او گرفتیم. ما دست و پای او را بستیم و به داخل صندوق عقب انداختیم .اما نمیدانستیم بیمار است و به همین خاطر نمی دانستیم چطور با او برخورد کنیم.
ما با خانواده او تماس گرفتیم و آنها را تهدید کردیم تا پول به حسابمان واریز کنند. اما آنها تعلل کردند و با گذشت چند ساعت وقتی پول را به حساب ما واریز کردند کارگر جوان را در حالی که دست و پایش بسته بود از صندوق عقب بیرون آوردیم و در بیابان رها کردیم.
اما در راه بازگشت برادرم گفت گمان میکند کارگر جوان در صندوق عقب ماشین جان سپرده بود،چون بدنش سرد بوده است.
زن جوان ادامه داد: کارگر جوان احتمالا به بیماری مبتلا بوده و به همین خاطر در صندوق عقب پژو جان سپرده است.
با اطلاعاتی که فرناز به پلیس داده بود مشخص شد جسدی که مدتها قبل در بیابانهای رباط کریم با دست و پای بسته پیدا شده بود متعلق به کارگری است که آنها وی را ربوده بودند و هرگز راز قتل وی فاش نشده بود.
با افشای این ماجرا سه متهم دیگر نیز به جنایت ناخواسته اعتراف کردند و پرونده شان برای رسیدگی به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
آنها قرار است به زودی در دادگاه محاکمه شوند این در حالی است که اولیای دم برای آنها حکم مرگ خواستهاند.
منبع: رکنا
68
آخ جون چقدر امنیت داریم. آمنه سادات 20:30 🤗