درگیری مرگبار به خاطر ضایعات ساختمانی
محاکمه نگهبان ساختمان نیمه کاره که متهم به قتل جوان ضایعات جمع کن است، صبح روز گذشته در شعبه ۵ دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد.
بر اساس مستندات موجود در این پرونده متهم که نگهبان یک ساختمان نیمه کاره بوده، وقتی متوجه شده مرد جوان ضایعات جمع کن در حال برداشتن چند لوله پلیکا از داخل ساختمان است با ضربه قمه وی را به قتل رسانده است.
در جلسه رسیدگی به این پرونده پس از قرائت کیفرخواست، اولیای دم درخواست قصاص کردند و پس از آن پدر مقتول به جایگاه رفت و گفت: پسرم چند وقتی بود که ضایعات جمع میکرد تا کمک خرج خانوادهمان باشد.
او مدتی قبل مقابل ساختمانی در باقرشهر رفت و مقدار زیادی لوله پلیکای ضایعاتی با خود به خانه آورد.
روزحادثه هم برای آوردن لوله پلیکا به همان ساختمان رفت تا باز هم ضایعات جمع کند. اما بعد از چند ساعت در حالیکه بشدت ناراحت بود به خانه آمد و گفت که نگهبان اجازه نداده ضایعات را بردارد.
بعد از آن من به همراه برادر و برادرزادهام و پسرم به محل ساختمان رفتیم که نگهبان آن ساختمان به محض دیدن ما به سمتمان حمله کرد و متهم در مقابل چشمانم با قمه به سینه پسرم ضربهای زد و او را به قتل رساند. من از خون پسرم نمیگذرم و متهم باید قصاص شود.
در ادامه متهم 28ساله در دفاع از خودش گفت: مقتول یک بار دیگر قبل از این حادثه سر ساختمان ما آمده بود و ضایعات زیادی جمع کرده بود. آن روز هم وقتی آمد من خودم ضایعات را به او دادم اما او اصرار داشت خودش داخل زبالهها را بگردد که من قبول نکردم و همین موضوع باعث شد باهم درگیر شویم.
او به من و دوستانم فحاشی کرد و رفت و یک ساعت بعد به همراه پدر و عمو و عموزادههایش به آنجا برگشت. پس از اینکه من را دید با قمه به سمتم حمله کرد که من برای دفاع از خودم با چوب به سرش زدم و روی زمین افتاد و قمه از دستش رها شد. در حالی که قصد داشت دوباره قمه را از روی زمین بردارد من زودتر قمه را به دست گرفتم و ضربهای به سینه او زدم.
اما باور کنید قصدم کشتن او نبود. من در دفاع از جانم دست به این کار زدم. اگر این کار را نمیکردم خودم در آن درگیری کشته میشدم.
متهم در پاسخ به این سؤال قاضی که چرا جلوی جمع کردن ضایعات را گرفته گفت: در ساختمانی که کار میکردیم بعضی از وسایل ضایعات و دور ریختنی نبود اگر مقتول آن وسایل را میبرد، صاحبکارم از من شاکی میشد و پولش را از من میگرفت.
بههمین خاطر هم من به مقتول گفتم صبر کند تا خودم ضایعات را به او بدهم اما او قبول نکرد میخواست چیزهایی را بردارد که ارزش بیشتری داشت.
منبع: ایران
68