قتل ناخواسته دوست صمیمی در تیراندازی اتفاقی
دیوان عالی کشور حکم دیه و حبس مردی را که متهم است با شلیک گلوله دوستش را به قتل رسانده، تأیید کرد.
دهم آذرماه سال 98، جسد خونین مردی ۳۶ساله بهنام سینا در خودرویی در جاده جاجرود پیدا شد.
شواهد نشان میداد این مرد با شلیک گلوله به سرش از پا درآمده است. وقتی مأموران در نخستین گام از بررسیها به پرسوجو از شاهدان پرداختند، دریافتند بعد از شنیدهشدن صدای شلیک گلوله یک مرد ناشناس شی مرموزی را زیر ماشین انداخته و گریخته است.
مأموران در بررسیها اسلحهای را که گلوله از آن شلیک شده بود، زیر خودرو پیدا کردند و در بررسیهای بعدی دریافتند سینا آخرین بار به ملاقات همکارش به نام خسرو رفته بود که کشته شد.
همسر مقتول به مأموران گفت: شوهرم فقط با خسرو رفتوآمد داشت و مدتها بود که آنها با هم کار میکردند. تنها کسی که مدام به خانه ما میآمد و تقریبا شوهرم هر روز او را میدید، خسرو است.
روز حادثه هم او با خسرو قرار داشت. با این سرنخ، خسرو ۴۰ساله ردیابی و بازداشت شد، اما منکر شلیک عمدی شد.
خسرو در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه ایستاد.
در ابتدای جلسه اولیایدم برای متهم حکم قصاص خواستند. همسر قربانی درحالیکه عکس شوهرش را در دست گرفته بود، با اشاره به متهم گفت: این مرد با همسرم همکار بود. آنها هر دو در زمینه تأسیسات ساختمانی کار میکردند.
من صاحب یک دختر چهارساله و یک پسر هشتساله هستم، ما سالها در تهرانپارس مستأجر بودیم و فقط شش ماه بود که در رودهن خانه خریده و به آنجا رفته بودیم تا اینکه این مرد بیرحمانه شوهرم را کشت.
او ادامه داد: خسرو هم بهتازگی همراه همسر و سه فرزندش به رودهن آمده بودند و در خانه اجارهای زندگی میکردند. چون وضع مالی خوبی نداشتند، شوهرم همیشه به او و فرزندانش کمک میکرد.
حتی زمانی که میخواستند برای خانه اجارهای قرارداد بنویسند و پول کافی نداشتند، پدرم ۱۰ میلیون تومان به خسرو قرض داد و قولنامه را به نام خودش نوشت، اما وقتی شوهرم به دست او کشته شد، پدرم پول خانه را به زن و بچه خسرو برگرداند.
خسرو مرد شروری است و بارها همسایهها به شوهرم تذکر داده بودند تا رفتوآمدهایش را با او کم کند. او حتی یکبار پدرش را هم تهدید به قتل کرده بود. این زن گفت: او محبتهای شوهرم را نادیده گرفت و با بیرحمی سینا را کشت، بههمیندلیل از طرف فرزندانم برای او حکم قصاص میخواهم.
سپس متهم به دفاع از خودش پرداخت و گفت: من و سینا مدتها بود که با هم همکار بودیم و در ساختمانهای نیمهساز امور مربوط به برقکاری و تأسیسات را انجام میدادیم. ما هیچ مشکل و اختلافی با هم نداشتیم.
او ادامه داد: آن روز ما با هم شیشه مصرف کرده بودیم و حال طبیعی نداشتیم که به سمت جاجرود رفتیم. یکباره سینا اسلحهای را که همراه داشت، از جیبش بیرون آورد و آن را به من نشان داد.
من هم اسلحه را گرفتم تا ببینم چطوری است. من تا آن زمان اسلحه در دستم نگرفته بودم و نمیدانستم چطور است.
من نمیدانستم اسلحه مسلح است، وقتی دستم را روی ماشه گذاشتم ناخواسته یک تیر شلیک شد و به سر سینا برخورد کرد.
این متهم گفت: من ترسیده بودم؛ بههمیندلیل بلافاصله از ماشین پیاده شدم و از ترسم اسلحه را زیر ماشین انداختم و فرار کردم. من در این ماجرا بیگناه هستم.
متهم در پاسخ به این پرسش که چرا سینا را به بیمارستان نبرد، گفت: من خیلی ترسیده بودم؛ ضمن اینکه تیر دقیقا به مغز سینا برخورد کرد و او درجا فوت شد.
اگر یک درصد احتمال میدادم زنده است، حتما او را به بیمارستان میبردم.
من فقط داشتم اسلحه را نگاه میکردم که دیدم مسلح است و تیر شلیک شد، ما هیچ مشکلی با هم نداشتیم.
همسر سینا راست میگوید سینا مرد بسیار خوبی بود و به من هم خیلی کمک کرده بود من هم هیچ انگیزهای برای قتل او نداشتم سینا تنها کسی بود که در سختی زیاد به من کمک کرد.
وقتی همه من را طرد کرده بودند، او بود که به من کمک کرد و دستم را گرفت و با خود سر کار میبرد تا پول دربیاورم.
من از اولیایدم بهخاطر آنچه اتفاق افتاده است، عذرخواهی میکنم. هیچ عمدی در کار نبود و من قصدی برای کشتن نداشتم و انگیزهای هم برای این کار در میان نبود.
در پایان جلسه قضات وارد شور شدند و با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، خسرو را از اتهام قتل عمدی تبرئه و او را به خاطر قتل شبهعمد به پرداخت دیه و سه سال زندان محکوم کردند.
با اعتراض اولیایدم به این حکم، پرونده در دیوان عالی کشور تحت رسیدگی قرار گرفت. اولیایدم در لایحهای که به دیوان عالی کشور ارسال کردند، تأکید داشتند که احتمالا اختلاف مالی باعث این قتل شده و متهم دروغ میگوید و به عمد سینا را کشته است، اما مدارک موجود در پرونده و اظهارات ابتدایی اولیایدم و بررسیها درباره اختلاف احتمالی متهم و مقتول این موضوع را رد کرده و مدارک آن در پرونده موجود بود.
درنهایت دیوان عالی کشور حکم دیه و زندان خسرو را درست تشخیص داد و آن را تأیید کرد.
منبع: شرق
68