قتل زن تنها در نخستین قرار ملاقات
مرد جوان که به دنبال قرار ملاقات با زن مزاحم او را کشته بود به خاطر عدم پیگیری اولیای دم هشت سال بلاتکلیف در زندان ماند.
رسیدگی به این پرونده از سال ۹۲ به دنبال کشته شدن زن جوانی به نام روشنک در خانه اش در تهرانپارس آغاز شد.
شواهد نشان میداد روشنک به تنهایی در خانه اجاره ای زندگی می کرد و از سوی مرد جوانی که به ملاقات وی رفته بود با ضربه های چاقو کشته شد.
مرد جوان به نام امین خیلی زود ردیابی و بازداشت شد و به درگیری با روشنک اعتراف کرد.
وی گفت: زن جوان را کشتم چون دست از سرم بر نمی داشت و همیشه مزاحمم می شد.
این مرد پای میز محاکمه ایستاد و با حکم قضایی به قصاص محکوم شد.
اما قبل از اجرای حکم اعدام، شرط اولیای دم مبنی بر پرداخت ۱۵۰ میلیون تومان را پذیرفت و از چوبه دار فاصله گرفت.
ولی امین نتوانست مبلغ مورد نظر را به اولیای دم بپردازد. به همین خاطر اولیای دم دیگر پیگیر پرونده نشدند و امین هشت سال بلاتکلیف در زندان ماند. تا اینکه عید ۱۴۰۰ یک مرد خیر با پرداخت دیه، ۱۳ زندانی را نجات داد و حاضر شد برای آزادی امین دیه را به اولیای دم روشنک بپردازد.
به این ترتیب امین نامهای به قضات دادگاه نوشت و درخواست کمک را مطرح کرد.
وی خواست تا طبق ماده ۴۲۹ به پرونده او رسیدگی شود. امین در شعبه دوم دادگاه کیفری پای میز محاکمه ایستاد.
قتل زن تنها در نخستین قرار ملاقات
وی گفت: هشت سال از این ماجرا گذاشته و من حالا ۳۸ ساله شده ام. آن زمان به تازگی نامزد کرده بودم و میخواستم جشن عروسی را برگزار کنم اما زن جوان مدام مزاحمم می شد. او چند بار با من تلفنی تماس گرفته بود، به او گفتم دست از سرم بردارد و اجازه بدهد زندگی ام را شروع کنم اما روشنک دست بردار نبود.
من هرگز او را ندیده بودم. حتی روزی که با نامزدم به بازار رفته بودیم تا حلقه ازدواج بخریم بار دیگر روشنک با من تماس گرفت. می ترسیدم همسرم به ماجرای مزاحمت های زن جوان پی ببرد و با هم اختلاف پیدا کنیم. به همین خاطر خواستم تا به ملاقات زن جوان بروم. او آدرس خانه اش در تهرانپارس را به من داد.
وقتی به خانه او رسیدم در راه پله ها با دو مرد جوان روبه رو شدم. آنها به من تنه زدند و شروع به فحاشی کردند. آنها گفتند در این خانه چه کار می کنم که به آنها اهمیتی ندادم و مقابل در خانه زن جوان رفتم.
وقتی زن جوان در را به رویم باز کردم از من خواست تا وارد خانه شوم. من می خواستم مقابل در با او صحبت کنم اما او مرا به داخل خانه کشید و یک باره در را بست.
من ترسیدم و گمان کردم این ماجرا موجب دردسر من شود، از او خواستم تا در خانه را باز کند و اجازه دهد در راه پله ها با هم صحبت کنیم.
اما روشنک شروع به جیغ و فریاد کرد، زن جوان چاقویی در دست گرفت و به سمت من حمله ور شد. من می خواستم چاقو را از دستش بگیرم که چاقو ناخواسته با پهلوی او برخورد کرد و موجب مرگ او شد.
وی ادامه داد: باور کنید من زن جوان را نمیشناختم و هیچ خصومتی با او نداشتم. گمان میکنم او و دو مردی که در راه پله ها با آنها روبهرو شدم قصد داشتند مرا به تله بیندازند و از من سرقت کنند.
این متهم گفت: به خاطر این ماجرا زندگی ام از هم پاشیده شد و هشت سال از بهترین روزهای زندگی ام را در زندان سپری کردم. عید امسال خیری پیدا شد که حاضر شد مبلغ دیه را بپردازد. اما اولیای دم پیگیر پرونده نیستند. من تقاضا دارم تا دادگاه تکلیفم را روشن کند، من از این وضعیت خسته شده ام و از قضات کمک می خواهم.
با پایان دفاعیات این متهم قضات وارد شور شدند تا رأی صادر کنند.
منبع: رکنا
68
نکنه این آقا زبونم لال پیغمبره.که ایجوری خودشو پاک میدونه.مردک اگه زنده بود معلوم میشد حقیقت چیه.