گروگانگیری هولناک ۲ تاجر ایرانی در افغانستان/ ۲۱ روز اسارت و اخاذی ۱۲۰ هزار دلاری

وعده سرمایه‌گذاری ۲ میلیون‌دلاری در افغانستان باعث شد تا دو تاجر ایرانی فریب بخورند و به امید یک تجارت پرسود راهی افغانستان شوند، غافل از اینکه سرنوشت هولناکی در انتظارشان است.

گروگانگیری هولناک ۲ تاجر ایرانی در افغانستان/ ۲۱ روز اسارت و اخاذی ۱۲۰ هزار دلاری

همه چیز در این پرونده از تماس یک فرد افغان با شرکتی که در زمینه فروش محصولات صنعتی در تهران فعالیت داشتند شروع شد.

مرد افغان خودش را تاجری سرشناس معرفی کرد و گفت که می‌خواهد با مدیر واحد صادرات شرکت که مشاور مدیرعامل هم بود صحبت کند و درخصوص محصولات شرکت و چگونگی خرید سؤالاتی بپرسد.

مدیر واحد صادرات توضیحاتی درخصوص محصولات ارائه کرد و گفت که تا پیش از کرونا خودش برای فروش محصولات به خارج از کشور سفر می‌کرد، اما حالا بیشتر فروش‌هایشان اینترنتی است و مبادلات ارزی هم از طریق صرافی‌ها انجام می‌شود.

آقای مدیر به خیال اینکه مرد افغان یک تاجر سرشناس است با او وارد معامله کاری شد. مرد افغان مدعی بود که می‌خواهد ۲ میلیون دلار سرمایه‌گذاری کند. همین باعث شد تا آقای مدیر به همراه فرد دیگری برای انجام معامله راهی افغانستان شوند.

شکایت
چند روز بعد از سفر دو مرد ایرانی به افغانستان، خانواده‌های آن‌ها راهی اداره پلیس آگاهی تهران شدند و گزارش ربوده شدنشان را اعلام کردند. آن‌ها می‌گفتند که مردان ربوده‌شده چندبار با آن‌ها تماس گرفته و درخواست پول کرده‌اند و پس از آن نیز آدم‌ربایان تهدید کرده‌اند که اگر پول درخواستی‌شان را دریافت نکنند، گروگان‌ها را خواهند کشت. با این شکایت بررسی‌های پلیسی در این پرونده آغاز شد تا اینکه بعد از گذشت ۲۱ روز گروگان‌ها آزاد شدند.

در مرز ایران
۲ مرد پیراهن سفید دست خود را بالا گرفته و فریاد می‌زدند کسی تیراندازی نکند ما ایرانی هستیم.

آن‌ها به سرباز‌هایی که در برجک دیده‌بانی مرز ایران و افغانستان بودند گفتند که در افغانستان گروگان بوده‌اند و به سختی خودشان را به مرز رسانده‌اند.

آن‌ها وارد خاک ایران شدند و درحالی‌که اشک می‌ریختند از جزئیات روز‌های سختی گفتند که بر آن‌ها گذشته بود.

۲ گروگان ایرانی مقابل پلیس قرار گرفتند و یکی از آن‌ها گفت: مرد افغان که با شرکت ما تماس گرفته بود، خودش را حفیظ و یک تاجر سرشناس معرفی کرد. عکس‌هایی که در پروفایلش می‌گذاشت او را در کنار تجار سرشناس افغان نشان می‌داد.

از سوی دیگر اطلاعات کاملی در زمینه تجارت داشت. همه این‌ها باعث شد که به او اعتماد کنم.

وی ادامه داد: ارتباط من با او ادامه داشت تا اینکه یک پیشنهاد وسوسه‌انگیز داد و مدعی شد که قصد سرمایه‌گذاری ۲ میلیون دلاری دارد. من که به او اعتماد کرده بودم با یکی از همکارانم تماس گرفتم و قرار شد با حفیظ در زمینه خرید و فروش دارو کار کنیم.

پس از آن راهی افغانستان شدیم، چون حفیظ می‌گفت که نفوذ زیادی دارد و یک روز باید با هم نزد وزرای افغان برویم و روز دوم به کنسولگری ایران در افغانستان تا کار‌های اداری را انجام بدهیم.

مرد تاجر گفت: حفیظ برای ما بلیت هواپیما گرفت و ما به مشهد رفتیم و بعد با تاکسی به مرز دوغارون و از آنجا سوار خودرویی شدیم که او فرستاده بود.

راننده حرکت کرد تا اینکه وارد یک جاده فرعی شد.

می‌گفت که جاده اصلی در دست طالبان و عبور از آنجا خطرناک است. بعد از ما خواست که سرهایمان را پایین بگیریم تا کسی ما را نبیند. کمی جلوتر متوجه شدیم که همه این‌ها نقشه است.

خودروی سفید رنگی پشت سر خودروی ما حرکت می‌کرد و وقتی خودروی ما در جایی خلوت توقف کرد، سرنشینان خودروی سفید که اسلحه کلاشینکف و کلت داشتند به سمت ما آمدند. وحشت کرده بودیم و زبانمان بند آمده بود. آن‌ها تمام وسایل و دلارهایمان را گرفتند. بعد چشمانمان را بستند و سوار بر ماشین کردند.

وی ادامه داد: پس از طی مسافتی ما را به داخل خانه‌ای بردند و در اتاقی زندانی کردند.

مردان گروگانگیر تهدید کردند که باید ۲۰۰ هزاردلار جور کنیم در غیراین صورت جانمان را می‌گیرند یا اینکه ما را به داعشی‌ها می‌فروشند. می‌گفتند باید با خانواده‌هایمان تماس بگیریم و بی‌آنکه ماجرا را لو بدهیم درخواست پول کنیم.

در تمام مدتی که گروگان آن‌ها بودیم پاهایمان را با زنجیر به لوله‌ای بسته بودند. در تمام ۲۴ ساعت نگهبان داشتیم و هرکس وارد اتاق می‌شد یا چشمانمان را می‌بستند تا چهره کسی را نبینیم و یا خودشان نقاب می‌زدند.

گروگانگیران ۲۰۰ هزاردلار می‌خواستند تا اینکه با صحبت، خواهش و تمنا راضی به ۱۲۰ هزاردلار شدند. آن‌ها از ما خواستند تا فردی مطمئن را به آن‌ها معرفی کنیم که از طریق او پول به افغانستان منتقل شود.

هر فردی را معرفی می‌کردیم مورد ارزیابی قرار می‌دادند تا اینکه در نهایت کارگری افغان که سال‌ها قبل در خانه مادربزرگم کار می‌کرد انتخاب شد.

ما از طریق دوستان و آشنایان ۱۲۰ هزاردلار را تهیه کرده و از طریق رابط افغان به‌دست گروگانگیران رساندیم. وقتی دلار‌ها را گرفتند بین خودشان شیرینی پخش کردند و قرار ما این بود که بعد از گرفتن دلار‌ها ما را تحویل کارگر افغان بدهند، اما زیر قولشان زدند.

دوباره چشم‌هایمان را بستند و در صندوق عقب ماشین گذاشتند. ۲۰ دقیقه بعد توقف کرده و گفتند این مسیر را بروید تا به مرز ایران برسید.

به ما گفتند مراقب باشید راه خطرناک و پر از داعشی و نیرو‌های طالبان است. نمی‌دانید چطور از آن مسیر عبور کردیم. همه‌اش دلهره داشتیم و با شنیدن کوچک‌ترین صدایی پشت بوته‌ها پنهان می‌شدیم.

در نهایت بعد از یک ساعت پیاده‌روی برجک‌های دیده‌بانی ایران را دیدیم و وقتی به خاک ایران رسیدیم، فریادزنان درخواست کمک کردیم و هموطنانمان به دادمان رسیدند.

با شکایت ۲ تاجر ایرانی، پرونده‌ای تشکیل و تحقیقات برای شناسایی گروگانگیران آغاز شد.

به‌گفته سرهنگ مرتضی نثاری، معاون جرایم جنایی پلیس آگاهی پایتخت، تحقیقات از طریق اینترپل آغاز شده تا عاملان این گروگانگیری هرچه زودتر شناسایی و دستگیر شوند.

وی به شهروندان هشدار داد و گفت: افراد سودجو به کمین نشسته‌اند تا به بهانه‌های مختلف طعمه‌هایشان را فریب بدهند. یکی از نقشه‌های این گروه سرمایه‌گذاری در کشور‌های دیگر است که توصیه می‌کنم افراد چنانچه با پیشنهاد سرمایه‌گذاری در کشور‌های دیگر روبه‌رو شدند با احتیاط کامل وارد معامله شوند و حتما از طریق سفارتخانه‌ها و کنسولگری‌ها، معاملات خود را انجام دهند.

وی از تاجران خواست که بدون اطلاع و خودسرانه با افراد خارجی که پیشنهاد‌های سرمایه‌گذاری وسوسه‌کننده می‌دهند وارد معامله نشوند تا خطر جانی و خسارت مالی به بار نیاید.

منبع: همشهری

68

کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 2
  • هالو
    0

    چرا با این همه سختی میخواستند این افراد را بدوزدند بجای این مسخره گریها دوتا از اون خوشگلاش میفرستادند اینها هم خودشان با هدایای فراوان به سوی دام میرفتند هم تجارت بود هم تجارتی با عشق و حال گویا این چیزیها را اونها بلد نیستند.

  • ایرانی
    0

    دم مامورهای ما گرم! که هیج کاری نکردن .اگر خانواده انهانبودن وپول باج خواهی انها را پرداخت نمیکردن تا حالا مرده بودن.