جزئیات عاشقکشون در لردگان، خودکشی از ترس قتل
دختر و پسر اهل لردگان که عاشق هم بودند، پس از مخالفت خانوادهها به زندگی خود پایان دادند.
مرگ خودخواسته را انتخاب کردند، دستهایشان را به هم گره زدند تا با هم بمیرند.
احمدرضا ۱۶ ساله و زهرا ۲۲ ساله عاشق شده بودند. پنج ماهی از این ماجرای عشقی میگذشت، اما خانوادهها مخالف بودند.
هیچ مراسم خواستگاری انجام نشد، اما تهدید شدند، نامه نوشتند و مرگ در سد کارون را انتخاب کردند. روز جمعه بود که پرده از این اقدام جنونآمیز برداشته شد، وقتی جسد بیجان این دختر و پسر کنار سد پهلو گرفت. نگهبان سد که با پیکر بیجان آنها روبهرو شد، با پلیس و تیمهای امدادونجات تماس گرفت. بیجان در کنار هم با دستهای گرهشده روی آب شناور بودند.
هر دو لباس صورتی به تن داشتند. زهرا پیراهن صورتی با روسری مشکی، احمدرضا بلوز صورتی با شلوار سورمهای. امدادگران پیکرهایشان را از آب گرفتند و تحویل مأموران دادند.
پنج ماهی از این عشق تلخ گذشته بود. مخالفتها، اما هر روز شدیدتر میشد. زهرا در آشپزخانه بیمارستان کار میکرد و احمدرضا هنوز مدرسهاش را تمام نکرده بود. اختلاف سنی آنها بهانه مخالفتها بود. اما گویا مخالفتها فایدهای نداشت، آنها دستبردار نبودند.
دیدار تلخ در بیمارستان
زهرا چهارشنبه ۱۹ خرداد ماه در بیمارستان مشغول به کار بود که احمدرضا از راه رسید. در گوشهای از حیاط بیمارستان کز کرده بودند.
اشک میریختند و از راهی برای فرار میگفتند.
قرار عاشقانهشان، اما خیلی زود به پایان رسید. نگهبان بیمارستان از راه رسید با تلخی. پرخاش کرد، تند بود. باید محوطه بیمارستان را ترک میکردند. اما مقاومت کردند. درگیری بالا گرفت. کتک خوردند تا مجبور شدند بیمارستان را ترک کنند.
مخالفتهای دو خانواده
احمدرضا کلاس ۱۰ بود. هنوز مدرسهاش تمام نشده بود. بزرگترین بچه خانواده. دو برادر و یک خواهر کوچکتر داشت. زهرا هم دانشجوی آیتی بود، قالیبافی میکرد و در آشپزخانه بیمارستان مشغول به کار. او دو بردار و یک خواهر بزرگتر از خود داشت با یک برادر دو قلو.
در محله ۲۵هکتاری لردگان با فاصله دو کوچه از احمدرضا زندگی میکردند. کسی نمیداند چطور و چگونه این ارتباط شکل گرفته است. اما همه از مخالفتهای دو خانواده میگویند.
رحیم یکی از همسایههای این دختر و پسر جوان میگوید: «پنجشنبه بعد از آخرین قراری که در بیمارستان داشتند، تصمیمشان را میگیرند. نامهای برای خانوادههایشان مینویسند و آنها را در جریان تصمیمشان میگذارند. اما گویا خانوادهها توجهی نمیکنند. پیش از این هم برادر زهرا او را تهدید به مرگ کرده بود.»
زهرا از ادامه این عشق هراس داشت. ادامه این عشق با قتل گره میخورد. به همین خاطر تصمیم گرفتند با دستان خودشان قصه عشقشان تمام شود.
وصیت نامه سیاه
«روز پنجشنبه سمت سد میروند. دستهایشان را با یک روسری به هم گره میکنند و خود را به آب میاندازند. خانوادهها وقتی از بچههایشان خبری نمیشود، روز جمعه در کنار سد به دنبال ردی از زهرا و احمدرضا میگردند. اما هیچ اثری نبود تا اینکه نگهبان سد ظهر جمعه با اجساد آنها روبهرو میشود.»
اجساد به پزشکیقانونی منتقل میشود. خانوادهها پیکر بیجان بچههایشان را شناسایی کردند، اما با بیمحبتی خانوادهها روبهرو شدند.
خانوادهها حاضر نبودند در مراسم تشییع زهرا و احمدرضا شرکت کنند، همین امر هم باعث شد تا مسئول آشپزخانه بیمارستان مخارج کفن و دفن را بدهد. خاکسپاری روز شنبه خیلی ساده و در سکوت برگزار شد.
فرماندار لردگان هم درباره این حادثه میگوید: «ابتدا گمان میشد آنها با یکدیگر فرار کردهاند، اما جسد به هم گره خورده آنان در دریاچه سد کارون ۴ به کنار تاج سد رسید.» اهل ایل میگویند آنها براساس یک رسم قدیمی، به شیوه «عاشقکشون» مرگ خود را انتخاب کردهاند.
مرگی مشابه
سوم تیرماه سال گذشته هم جسد دختر و پسر جوانی از رودخانه گدار بیرون کشیده شد. دو جوانی که با طناب دستانشان را به هم گره زده بودند تا با هم بمیرند. این دو جوان هم طبق گفته اهالی منطقه، عاشق یکدیگر بودند. آنها هم وقتی با مخالفت خانوادههایشان برای ازدواج مواجه شدند، تصمیم به مرگ همزمان گرفتند.
پسر ۲۲ ساله به نام بهزاد و دختر ۱۸ ساله به نام زینب اهل «اندیکا» بودند. این دو جوان صبح سوم تیرماه ۹۹ به لب رودخانه آمدند و سپس همراه هم اقدام به خودکشی کردند.
تیر غم انگیز سد گدار
شاهدان و اهالی محل بلافاصله با هلالاحمر تماس گرفتند و نیروهای امدادی در کمترین زمان ممکن خود را به محل رساندند، ولی زمان فرصت نجات نداد و آن دو جان باختند. قبل از رسیدن نیروهای هلالاحمر، اقوام و اهالی منطقه اقدام به کمک به این دو جوان کرده بودند، ولی تلاشهای آنان نیز نتیجه نداد.
اقوام این دو جوان گفته بودند که قبل از اینکه آنها خود را در سد گدار بیندازند، وصیتنامه نیز نوشته بودند که البته ما این وصیتنامه را ندیدهایم.
شهرستان لردگان، یکی از شهرستانهای استان چهارمحال و بختیاری است.
منبع: شهروند
68
خاک تو سر خانواده هاشون دوتا جوانشون مرده عین خیالشون نیس برن بمیرن همچین خانواده هایی
تو به اعصاب خودت مسلط باش ولی دو تا جون چیه بچه ۱۶ ساله نوجونه اصلا این بچه توی سنی نیست که بخواد درگیر این مسائل بشه چون غالبا توی سنین نوجونی همه آدما احساساتین و تصمیماتشون بر اساس احساسات میگیرن من توی مخالفت این خانواده ها حق رو به خانواده ها میدم بچه ۱۶ ساله ای که الان عاشقه فردا فارغه اصلا ازدواج زیر سن ۱۸ سال غلطه
خانه عشق بسوزدمحبت رمزعشق است
به درک جهنم کسی که بخواطر این چیزا خودشو میکشه لیاقتش همینه
زود قضاوت نكن زمين گرده
عاشق نشدی هنوز بفهمی چند منه
چه غم انگیز!
پدر و مادرایی در حد خرمدینها
لعنت به همچین خانواده هایی که فقط بچه میارن و به سرانجام نمیرسونن و بیچاره ها اینطور جونیشون بدلیل بی تجربگی از بین میبرند حیف از این جوونها. بعد میگن بابا و مامان بابک خرمدین قاتل بودن اینها هم با بی فکر باعث مرگ شدن فرقش چیه؟
اسم خریت و حماقت را عشق نگذارید لطفا.
امان از تعصبات جاهلی و بی جای خانواده ها. هم قانون و هم دین می گوید این دو جوان باید با هم ازداج می کردند. حالا بهتر شد؟ روحشان شاد و یادشان گرامی باد و به هر کسی که داغدار این مصیبت است تسلیت می گویم. ای کاش بقیه خانواده ها از این تراژدی درس بگیرند و نقطه پایانی بر این تعصبات بی مورد بزنند. انشا الله
لعنت به خوانواده ای که نمی تونه مثل آدم با بچه اش صحبت کنه و مشکلات بچه اش حل کنه فقط بلدن پس بندازن
به درک،، به جهنم،،، بچه 16 ساله کم. عقل دختر 22 ساله،،، اینجور مرگی که بخاطر ارزوهای بچگانه باشه باید گفت به درک،،، چن ماه قبل توی شهرم ی پسر 25 ساله عاشق زن بیوه و بچه دار شد مادرش مخالفت کرد پسره توی کمد با شال مامانش خودشو دار زد،، تا ازش فهمیدن قطع نخاع شده بود و رفت کما،، بعدشم الفاتحه،، اعضا بدنش هم اهدا کردن خب مردک نفهم زن بیوه بچه دار ارزش داشت جون خودتو بگیری،،،،
ادمهای بی عقل
الی جهنم و بئس المصیر
عشاق با خون عشق را تطهیر کردند،دیگر برای عشق هم معنا نمانده.
واقعا خوب کاری کردن تو این دنیای بزرگ هیچکسی اینارو ندیده ،البته سن احمدرضا کوچکتر از ،زهرا بوده ،جدا ،از این قضیه عاشق شدن وعاشق ماندن خیلی سخته ،البته نه عشقهای الان ،عشقی ،عشق محسوب میشه که بخاطر هم دیگه از جونت بگذری البته ،من هیچ وقت نمیگم خودکشی ،چون ازش،متنفرم،ولی دلم به حال این دوتا میسوزه که تو این دنیای بزرگ جا برای این دونفر نبوده ،،،،البته بعضی مواقع بعضی از ادمها همین احساس تنهاییی ودلتنگی رو دارن وخیلی احساس بدی هستش،،،،
خاک توسر عقب افتاده این پدر و مادرها میخواستند ازدواج کنند که حلال خداست شماها که باعث مرگ دوتا آدم شدید .به شما میگن انسان.حالا ازدواج میکردن چه اتفاقی می افتادجای روز و شب عوض میشد؟
در روایات داریم العشق یعمی و یصم یعنی عشق انسان را کور و کر می کند . یک چنین عشقی نه تنها قشنگ نیست که زشت هم هست و انسان بر اثر شدت فوران احساسات لجام گسیخته دست به هر کاری می زند و عقل خود را کنار می گذارد . این جور عشقی یک بیماری است و باید خانوادهشان به فکر درمان می بودند شاید هم بودند ولی نتیجه نگرفتند بنده های خدا . در کل این جور کارهای غیر عاقلانه نباید تحسین شود بلکه باید با نقد صحیح این کارها زشت و قبیح جلوه کند و نگاه مثبتی به آن نباشد تا کسی به فکر این کارها نیفتد
غم انگیزه. خدا رحمتشون کنه
پسرک کم عقل دختر دیواته خودکشی راه حل نیست احترام به آداب و رسوم در قبایل و طوایف، ارزشمندترین و اصیل ترین میراث است به جهنم رفتند
به نظرت دوتا جوون گناهکارند یا بانی این وضع
وقتی دولت به جای حمایت جوانان همیشه سنگ جلو پای جوانان می اندازد نتیجه میشه نا امیدی و بی پولی و مخالفت خانواده ها خدا لعنت کنه بانیان این وضع جوانان را مسیولان بی شرف بمیربد
چه ربطی داره آخه.....
ربطش وقتی طرف پول نداره مجبوره کار کنه وقتی دولت به فکر جوون ها نیست و ی جوون هم که میخاد پول دراره از همه قانونی استفاده میکنه که جوون ندونه کار راه بندازه یا کلا منصرف بشه یا اگر هم کار راه انداخت با مالیات و هزار کوفت زهرمار دیگه جیب جوون را میزند این میشه ربطش خدا لعنت کنه
ایدز،،
روح پاک این دو عزیز قرین رحمت و آرامش الهی خیلی جالبه که لباس های این دو عزیز سالم هستند ، چون هنگام غرق شدن انسان تلاش زیادی برای نجات خود میکند روحشان شاد
تو کشورهای دیگه خودکشی عشقی نداریم چون جوونها اینجا محدودیت دارن نمیتونن فوران عشقی خودشون رو کنترل کنن
چه راه قشنگی را انتخاب کردند من همین صبح شیوه آنها را بکار میگیرم چون از فریبکاری دولت درخصوص جوانان بستوه آمده ام وحاضر نیستم یک کلمه از آنان بشنوم
خودشان اشتباه کردن انسان تو هر شرایطی نباید تصمیم منفی بگیره اونم خودکشی خدا رحمتشون کنه
خودکشی گناه بسیاربسیار بزرگی است تورو خدا قبح این گناه را نشکنید ، اگر قرار بود با مرگ جسم چیزی تموم شه من نفر اول خودم رو میترکوندم اما مرگ شروع زندگی حقیقی است ، مراقب خودتون باشید هموطنان قشنگم بوس بوس
سلام خانوادهاشون خیلی کار خوبی کردن که با این قضییه مخالفت کردند ولی واقعا خریت محضه که خودشون کشتن یعنی چیو خواستن ثابت کنن الان ا اینکار اونجا جشن براشون میگیرن.