دختری که دوست صمیمیش را به قتل رسانده بود آزاد شد!
دختر جوانی که به اتهام قتل دوستش در زندان بود با رضایت اولیای دم از زندان رهایی یافت.
ملیکا آزاد شد. این خبرکوتاهی است که عطر امیدواری میدهد. بخشیده شدن ملیکا مثل این این میماند که از یک تونل وحشت به دنیای نور و روشنی پرتاب میشویم. مثل این است که یک نفر به روزگار پر از کسالت زندگی هدیه میدهد و آن فرد کسی جز شاکی پرونده ملیکا نیست.در جریان پرونده قتلی در اسلامشهر با وقوع درگیری بین دو دختر جوان، مهسا توسط ملیکا به قتل رسید. بعد از آن ملیکا بازداشت شد. سرانجام در پرونده این قتل اولیای دم از قصاص گذشت کردند و ملیکا آزاد شد.
ماجرای کشته شدن مهسا توسط ملیکا از این قرار بود که درگیری بین ملیکا و رفیق گرمابه و گلستانش مهسا از کل کل در اینستاگرام آغاز شد. دوستان دیگر این دو دختر جوان با تحریک آنها به خشمشان دامن زدند و ملیکا برای گفتگو با مهسا مقابل خانه آنها رفت. اما دو دوست صمیمی باز هم با یکدیگر درگیر شدند و مهسا با ضربه چاقو از سوی ملیکا از پای در آمد.
ملیکا بلافاصله بازداشت شد و با تقاضای اولیای دم به قصاص محکوم شد. در حالی که شمارش معکوس برای قصاص ملیکا آغاز شده بود، خانواده ملیکا سعی کردند با همدلی و ابراز ندامت رضایت آنها را جلب کنند.
اولیای دم با شرط بخشش دیه از قصاص گذشت کردند و با یاری مردم نیکوکار سرانجام دیه تامین شد و پدر و مادر مهسا از قصاص گذشت کردند.
یک هفتهای است که ملیکا آزاد شده در صدای مادر ملیکا آرامشی وجود دارد که قبلا نبود، اما اولین چیزی که به زبان میآورد این است: «از روزی که دخترم آزاد شده، یک لحظه از یاد دوستش مهسا خارج نمیشود. او به شدت غمگین است.»
مادر ملیکا میگوید: «ملیکا تنبیه شد و خانواده مهسا به ما درس بزرگواری دادند. آنها میتوانستند دخترم را به خاک سرد گور رهسپار کنند، اما با بخشیدن زندگی به دخترم به او یک بار دیگر حق حیات و نفس کشیدن دادند. آنها میتوانستند از حق خودشان استفاده کنند و اگر دخترم قصاص میشد، زندگی ما هم نابود میشد. اما حالا ملیکا پی به اشتباه خود برده، میتواند فرصت زندگی داشته باشد.»
او در ادامه گفت: «روزهای تلخ بدی را در کابوس اعدام شدن ملیکا گذراندیم، اما با کمک مردم نیکوکار و بزرگواری خانواده مهسا این روزها تمام شد. درسی که مردم و اولیای دم به ما دادند درس انسانیت و بزرگواری بود. دلم میخواهد با تمام وجود از آنها تشکر کنم و تا آخر عمرم مدیون و قدردان آنها هستم.»
منبع: رکنا
38