روایت آرمان از پنج بار رفتن تا یکقدمی اعدام
آرمان: پدر و مادرِ غزاله شانس دوباره به من بدهند
آرمان گفت: می خواهم از پدر و مادر غزاله بابت اتفاق تلخی که افتاده عذرخواهی کنم. با تصمیم اشتباهی که من گرفتم هم به آنها و هم به خانواده خودم و هم به خودم ظلم کردم.
ماجرای «آرمان و غزاله» روایت تلخی است که این روزها همه درباره آن صحبت میکنند و پیگیر سرنوشت پرونده هستند. ماجرای دختر و پسری نوجوان که به قتل غزاله به دست آرمان انجامید و حالا آرمان در زندان سرنوشت نامعلومی دارد؛ «بخشش یا قصاص؟» او در یک ماه اخیر پنج بار برای اجرای حکم به قرنطینه زندان رجاییشهر منتقل شده اما هر پنج مرتبه با به تعویق افتادن زمان اجرای حکم، مهلت تازهای برای ادامه زندگی به دست آورده است. آرمان اما دیگر آن پسر سال ۹۲ نیست. زندان و «ثانیههای کشنده انتظار در قرنطینه» از او جوانی تکیده ساخته است. آرمان روز گذشته در گفتوگویی تلفنی از آخرین وضعیت پروندهاش صحبت کرد و بار دیگر از پدر و مادر غزاله خواست تا او را ببخشند. این مقدمه گفتوگوی تلفنی ما با او بود. گفتوگویی که این طور آغاز شد: «من از زندان رجاییشهر تماس میگیرم. شما خبرنگار هستید؟ آرمان عبدالعالی را میشناسید؟ او کنار من است و میخواهد با شما صحبت کند.»
قبل از این حادثه رابطهات با غزاله چطور بود و این حادثه چه تأثیری در زندگیات گذاشت؟
قبل از این حادثه یکدیگر را دوست داشتیم. اما اشتباهی که متأسفانه من مرتکب شدم خیلی چیزها را خراب کرد. چند روز قبل آقای شهریاری، سرپرست دادسرای جنایی، به زندان آمده بود. فیلمی از حرفهای مادر غزاله را به من نشان دادند که آنها ناراحت بودند. ناراحت از حواشیای که در فضای مجازی مطرح شده بود. حرف من این است که باور کنید پدر و مادرم و وکلایم در این روزها تلاش زیادی برای نجات من انجام میدهند و بعضی حرفها و کارهایشان از روی دلسوزی برای من است. اما کارهایی که انجام میدهند نه من در جریان آنها هستم و نه با من هماهنگ میکنند. آنها برای کمک به من این کارها را میکنند. من از خبرهای بیرون از زندان و چیزهایی که در شبکههای اجتماعی منتشر میشود بیخبرم و شاید یک هفته بعد متوجه میشوم. میدانم که این حرفها و نامهها خانواده غزاله را ناراحت کرده است. ممکن است این حرفها را از چشم من ببینند اما باور کنید من از هیچکدام از این نامهها و اظهار نظرها اطلاعی ندارم؛ حتی نامه وکلا. از نامهای هم که مدتی قبل از طرف خانوادهام منتشر شد اطلاعی نداشتم و آقای شهریاری درباره آن با من صحبت کردند.
حالا در زندان چه شرایطی داری و آیا از زمان اجرای حکم خبر داری؟
حالا که با شما صحبت میکنم (عصر سهشنبه) نمیدانم چه سرنوشتی برایم رقم خواهد خورد و ممکن است تا چند ساعت دیگر من را برای اجرای حکم دوباره به قرنطینه ببرند و صبح چهارشنبه قصاص شوم. شاید شما آخرین نفری باشید که با من صحبت میکند. ممکن است پیش از اجرای حکم، این آخرین فرصت من برای حرفزدن باشد.
با پدر و مادر غزاله چه صحبتی داری؟
میخواهم از آنها بابت اتفاق تلخی که افتاده عذرخواهی کنم. با تصمیم اشتباهی که من گرفتم هم به آنها و هم به خانواده خودم و هم به خودم ظلم کردم. واقعا از پدر و مادر غزاله میخواهم که شانس دوبارهای برای زندگیکردن به من بدهند و من را ببخشند. الان که با شما صحبت میکنم بود و نبودم دست آنهاست. در این مدت بارها در زندان با چند نفر دیگر ختم قرآن گرفتیم، ختم یس گرفتیم و از خدا خواستیم که رحمی به دل پدر و مادر غزاله بیندازد تا شاید من را ببخشند و از سر تقصیرم بگذرند. آنها خانواده محترمی هستند. اگر من را ببخشند، بزرگی و خوبی در حقم کردهاند. کار بدی کردهام اما پشیمانم. اشتباه کردهام.
در یک ماه گذشته پنج مرتبه برای اجرای حکم به قرنطینه زندان منتقل شدهای. از شرایط قرنطینه و لحظاتی که در آنجا گذراندهای صحبت کن!
معمولا یک یا دو روز قبل از زمان اجرای حکم، زندانی را به یک اتاق منتقل میکنند. ارتباطت با همه جا قطع میشود. فکر میکنی که تا یک یا دو روز دیگر یا حتی چند ساعت دیگر زنده نیستی. همین امروز (عصر روز سهشنبه) نمیدانم که دوباره قرار است به قرنطینه منتقل شوم و صبح فردا حکم اجرا شود یا نه. تا حالا پنج مرتبه برای اجرای حکم به قرنطینه رفتهام. یک بار هم دو سال قبل. حتی من را پای چوبه دار بردند و در آخرین لحظات پیش از اجرای حکم مسئولان توانستند از پدر و مادر غزاله مهلت بگیرند. هر باری که به قرنطینه رفتهام فکر کردم که دیگر برنمیگردم.
در قرنطینه به چه چیز فکر میکردی؟
(ابتدا نفس عمیقی میکشد و با کمی مکث ادامه میدهد) آنجا جایی است که آدم را میبرند و نگه میدارند و چند ساعت بعد هم میبرند پای چوبه دار برای اجرای حکم. در مدتی که در قرنطینه هستی همه روزهای عمرت مثل یک نوار از جلوی چشمانت رد میشود. از بچگی تا آخرین روز عمرت را مرور میکنی و نمیدانی که تا چند ساعت دیگر شانس زنده ماندن پیدا میکنی یا نه.
آیا وقتی برای اجرای حکم به قرنطینه منتقل شدی وصیتنامه هم نوشتی؟
در این مدت چون حس کردم به چوبه دار نزدیک هستم و تقریبا اجرای حکم را قطعی میدیدم وصیتنامه نوشتم و در آن از خانواده غزاله و پدر و مادر و برادرم عذرخواهی کردم و از خدا خواستم که از گناهم بگذرد. من هنوز به ۱۸ سالگی هم نرسیده بودم که این حادثه اتفاق افتاد.
در این پنج مرتبه چه عاملی تو را از چوبه دار نجات داد و چطور شد که دوباره از قرنطینه به بند زندان برگشتی؟
دلیل این که این پنج مرتبه حکم اجرا نشد را خودم هم نمیدانم. حرفی به من زده نشده است. شاید این تنبیه من به خاطر اشتباهی باشد که مرتکب شدهام. البته شاید در برابر کاری که من کردهام تنبیه کمی باشد.
وقتی به بند زندان برمیگردی همبندیهایت چه واکنشی نشان میدهند؟
همه از این که حکم اجرا نشده، خوشحال میشوند. صلوات میفرستند و دعا میکنند که خانواده غزاله مرا ببخشند.
در هشت سالی که در زندان هستی، احتمالا تعدادی از زندانیان را دیدهای که قصاص شدهاند. وقتی آنها را شب قبل از اجرای حکم به قرنطینه میبرند، در بند زندان چه شرایطی حاکم میشود؟
کاری نمیشود کرد. همه ساکت میشوند و یک گوشهای کز میکنند. دعا میکنند. قرآن میخوانند. کاری جز دعاکردن از کسی ساخته نیست. فقط به خدا توکل میکنیم.
در بیرون از زندان وقتی اعلام میشود که قرار است حکم قصاص آرمان اجرا شود افراد زیادی برای گرفتن رضایت سراغ خانواده غزاله میروند یا با آنها تماس میگیرند. با این افراد چه صحبتی داری؟
من دست این افراد را میبوسم که به خاطر من تلاش میکنند اما از آنها میخواهم که خانواده شکور را راحت بگذارند و آرامش را از آنها نگیرند. آنها در این مدت به اندازه کافی اذیت شدهاند و نباید بیشتر آنها را اذیت کرد. شاید خدا بخواهد و آنها در خلوت خودشان به من رحم کنند و شاید از تقصیر من بگذرند. همه چیز را باید به خدا واگذار کرد.
شاید اگر پیکر غزاله کشف میشد و او مزاری داشت خانوادهاش به آرامش بیشتری میرسیدند. در این باره حرف ناگفتهای نداری؟
حالا فرصت خوبی برای صحبتکردن در این باره نیست. واقعیت همانی است که همیشه گفتهام. پدر و مادر غزاله حق دارند که هنوز هم به آرامش نرسیدهاند. اگر غزاله مزاری داشت شاید آنها هم به آرامش میرسیدند. امیدوارم خدا کمک کند.
فکر میکنی تصمیم نهایی خانواده غزاله درباره تو چه باشد و اگر بخشیده شوی، چه کار میکنی؟
اگر خانواده شکور محبت کنند، بزرگواری کنند و من را ببخشند واقعا تلاش میکنم مسیر تازهای در زندگیام انتخاب کنم. نمیدانید در شبهایی که در قرنطینه بودم چه بر من گذشت. در آنجا بود که با خودم عهد کردم اگر من را ببخشند و زندگی دوبارهای به من بدهند، من هم این چرخه زندگی را ادامه بدهم. اگر خدا بخواهد و رضایت بگیرم به افرادی که برای ادامه زندگی به اعضای بدن نیاز دارند کمک میکنم. من حاضرم برای ادامه چرخه مهربانی و زندگی هر کاری بکنم. نیت کردم یک کلیه و بخشی از کبدم را به بیماران نیازمند اهدا کنم. از طرفی تلاش میکنیم درمانگاه یا مرکز درمانیای به نام غزاله درست کنیم یا خیریهای ثبت کنیم تا اسم غزاله هم به خوبی بماند.
همان طور که خودت گفتی ممکن است این آخرین حرفهایت با یک نفر در بیرون از زندان باشد. آخرین حرفت چیست؟
همه حرفم با خانواده غزاله است. میدانم که آنها در این مدت سختی زیادی کشیدهاند. باید جای آنها بود تا فهمید که در این چند سال چه کشیدهاند. حق با آنهاست. من حرفی برای دفاعکردن ندارم. هر تصمیمی که بگیرند حق دارند اما از آنها میخواهم از حقشان بگذرند. عمر دوبارهای به من بدهند. میدانم با اتفاقاتی که اخیرا در شبکههای اجتماعی افتاد رنجیدهاند. اما باید بدانند که این کارها ربطی به من نداشته و من از هیچکدام از این حرفها و نامهها اطلاعی نداشتم. این اتفاقات ناخواسته باعث رنجش پدر و مادر غزاله شدند.
منبع: همشهری
70
مگه قراره زیر ۱۸ سال هر غلطی دلش خواست بکنه
کاری بااین خانواده داغدارکردی که یزیدنکردآرزوی غزاله رابردی درسطل آشغالی نامرد
با یزید مقایسه نکن،، یزید کاری با امام حسین ویارانش کرد که فاجعه آن اتفاق نیافتاده ،،پس قاطی نکن
بنظر منم از یزید بدتر بوده.. افکار پوسیدهٔ بعضیا ولی تو هژار و چهارصد سال پیش مونده و خوبی و بدی این زمونه رو نمیبینن
قاتلان بیرحم عجب روحی دارند
امیدوشادی غزاله چرانمیگویی مگراوخانواده نداشت یزیدزمان
چرا عاقل کند کاری که باز ارد پیشمانی مرد حسابی قبل از جنایت باید این فکر را میکردی نه حالا به نظرت اگر برعکس اتفاق افتاده بود و جای قاتل و مقتول عوض میشد به نظزت پدر و مادرت رضایت می دادند تو بد اشتباهی کردی و حالا باید تاوان بدهی
اعدامش کنید تادرس عبرتی باشه دیگه از این کارها نکنن میدونی چقدر خانواده غزاله سختی کشیدن
آره یه شانس دوباره بده بری بلا سر یکی دیگی بیاری با یه معذرت خواهی هم از خون دخترشون بگذرن
باسلام و احترام انتقال چندباره و شرايط ويژه انتظاري اعدام و قصاص و عذاب روحي و رواني خود مي تواند آزار يا خداي ناكرده نوعي شكنجه روحي سفيد براي محكوم باشد و چنانچه اين عمل به كرّات اتفاق مي افتد خود تحميل عذاب روحي اعدام است و شايسته است اين عمل كه خود مجازات بسيار سنگيني براي يك جوان است به هر شكل ممكن قطع گردد كه بنظرم بشردوستانه و از حقوق قانوني محكوم مي باشد
چرت نگو دکتر جان شما ها هستید که این مملکتو به این وضع رسوندین. فاز روشن فکری نگیر . راست میگی تو و اربابت بروید زیر تصویر جنازه کودکان مظلوم یمن پست بزارید . قاتلان آنها را محکوم کنید
دکتر خوب بلدی از آب کره بگیریاااا لعنت به تو و امثالت که مملکت وگند زدین
بعضیا از قاتل وحشی ترن، این بنده خدا داره به نفع حقوق بشر وحق زندانی حرف میزنه، بعد بهش بد و بیراه میگن.. کاش برای این آدمها هم مجازاتی مث اعدام وجود داشت
سلام عليكم ايشان استاد و متخصص جرم شناس هست و خيلي بيشتر از عكس در يمن براي كشور در طول جنگ تحميلي جنگيده است و سخن علمي مي زند و بايد به علم و دانش احترام گذاشت . دين اسلام هم فقط يكبار قصاص گذاشته نه زجركش كردن و حكم اجرا شود يا بخشش حالت سومي وجود ندارد
والا اگه من بودم از عذاب وجدان هشت سال ک هیچ تو همون هشت ساعت اول ب هرچی کار کرده و نکرده اعتراف میکردم و از پشیمانی خون گریه میکردم./ ازش میپرسن جنازه رو چیکار کردی؛ میگه الان فرصت مناسبی نیست!!!!/ دهههه بابا این مطمئنه بخشیده میشه؛ بعدم میخاد بیاد بیرون بزنه زی همه چی! بگه طرف رفته و خودش گم شده من چ میدونم چی شده؟ ولی اگه اعتراف کنه دیگه نمیتونه بگه من نبودم./ انقد کثیف عمل کرده ک هنوزوم روش نمیشه حقیقتو بگه!/ موزی تر از این قاتل فقط خودشه؛ کلیه تورو کسی میخاد چیکار!!! بندازش سطل آشغال سگا بخورن، آشغال دروغگو،... میمیری یبار مثل آدم بگی سر جنازه چ بلایی آوردی و درست و حسابی طلب بخشش کنی؟؟؟؟ الان ک دیگه خیر سرت بزرگ شدی! نمیفهمی اون خانواده هنوز چشم انتظارن.... تاکی باید تو بی خبری و سرگردونی و امیدواهی بمونن؟؟؟
بله درسته اگر کسی داستان این جنایتکار بیوجدان را بداند میفهمد موزیتر از این قاتل فقط خودشه
تازه با آرامش توی این سال ها نشسته درس خونده چطوری تونسته آرم باشه و کنکور بده؟بعلاوه چطور جنازه رو بدون قطعه قطعه کردن توی چمدون جا داده مگه چمدون چقدر بزرگ بوده؟
هرکدوم از گرفتاریها و غم غصه های خودمونو داریم؛ اما خدایا نیاره روزیکه گرفتار مسئله ای بشی ک نه راه پس داری نه پیش؛... هرچی فکر میکنی راهی برای نجات و تغییر اوضاع بنظرت نمیرسه؛/ مشکلات حاد جسمی و روحی و گیر آدم ظالم افتادن و ستم کشیدن از دست اون بخصوص در دوران کودکی از و یا زناشویی ازاینجمله گرفتاریهایس معمولاً ب اجبار درش قرار میگیری/ اما اینکه خودت با دست خودت زندگیتو و زندگی کسایی دیگه رو بگند بکشی خیلی از بدبختی در جبر و تقدیر بدتره، انجا حداقل وجدان خودت راحته؛ و مدام میگی خدا چرا باید اینطور باشه و خدایا نجاتم بده؛ ولی بیرحم و بی وجدان بودن و ظلم کردن بدترین شکل وحشگیری و حذف وجه انسانی درون یک آدمه.... و بازگشتی جز اقرار آشکار ب اشتباه و تلاش فراوان برای جبران و خسران از دیگران ندارد. خدا نیافریند؛ سنگدلان و ظلم کنندگان ب کودکان بی دفاع و زنان تنها و مظلومان تنگ دست را... و شر آنها را از روی زمین پاک کند بنحویکه درس عبرت دیگر ظالمان گردد.
ارمان مثل مرد برو پای اعدام مجیز کسی هم نگو . ادم باس تاوان کاراشو بده دیگه . مرد باش و نترس مرگ و بغل کن من که هنوز نمردم فکر نکنم چیز بدی باشه هرکی رفته اون دنیا برنگشته....حتما خوبه دیگه...والا
این همه بچه بی گناه کشته میشه حالا برا یه جنایتکار دلسوزیها تون راه افتاده .
خب نفهمیدی هدایت شدست این موج اعدامش نکنید ها....
چقدر سخته شرایطت آرمان، خواستم یک لحظه جای تو باشم... حتی فکرشم وحشتناکه، دلم خیلی خانواده غزاله خون شد. برای تو هم ناراحتم، بیشتر دل سیاه شده ی خانواده غزاله. و خدا رحم کنه ب پدر و مادرت... امیدوارم ب لطف خداوند یزدان پاک ک او بخشنده بخشاینده هاس،تو هم بخشیده شوی،
هیچ موقع سعی نکن جای یه قاتل باشی
دل خانواده ی غزاله سیاهه که فقط جنازه ی دخترشونو میخوان بعد دل ایشون که زده دختره رو کشته بعد تکه تکه اش کرده انداخته توی چمدون چه رنگیه؟
خب چرا نمیگه جسد دختره رو چیکار کرده؟ خاک کرده یا انداخته تو سطل زباله یا چی؟ مگه میشه غیب شده باشه
درسته، وقتی طرف رو راست نیست با خانواده مقتول، چه دلیلی برای بخشش هست؟
احتمالا جنازه رو انداخته توی اسید اما جرات نمیکنه بگه چون میدونه اگر بگه امکان نداره بهش رضایت بدن
بابا یه دفعه اعدامش کنید انقد تو خبر فوری نزارید
حتی تا آخرین لحظه ی زندگیش حاضر نیست حقیقت رو بگه با جنازه چکار کرده شاید فجیع تر از تصور ما باشه که می دونه اگه بگه دیگه امیدش به بخشش کمتر می شه الانم اشک تمساح و چنگ زدن به هر ریسمانی برای قسر در رفتن از مجازاتش.
آرمان کاش لحظه ای فکر میکردی کاش عجولانه تصمیم نمیگرفتی کاش بهت یاد میدادن محرم و نامحرم چیه وچرا در قرآن آمده کاش وقتی پدر و مادرت از روابط شما خبر داشتند تصمیم عاقلانه ای میگرفتن کاش یاد میگرفتی تو زندکی یک سری حریمها هستن که اگر بشکنی به قیمت جانت تمام میشه کاش یاد میگرفتی قبل از هر تصمیمی بایک نفر آگاه و دلسوز مشورت کنی کاش یاد میگرفتی خانه آدم جایی هست که باید اونجا رشد کنی و هر لحظه به خدات نزدیک بشی نه اینکه جایی برای هر حرامی و.. کاش یاد میگرفتی که الگوی دادش کوچیکت بودی و باید در غیاب بابا مامان مواظبش باشی کاش کمی صبور بودی کاش .... ای کاش کمی به فکر بچه هامون باشیم مخصوصا نوجوانها که در بحرانیترین مرحله زندگی هستن ودر آخر ای کاش مامانت شما را تو خونه تنها نمیذاشت و بیشتر مراقبتون بود آرمان پسرم درست هم سن و سال تو یک پسر دارم و وقتی خبرتو می شنوم دلم برات کباب میشه ویک لحظه یادم نمیری اما نمیتونم خطاب به مادر غزاله چیزی بگم چون خودم یک مادرم و جرات این کار رو ندارم اما از خدا میخوام خودش این مشکل رو حل کنه
چقدر یک قاتل رو از دار مجازات دور میکنید ، دختر ها آدم نیستند که 12 ساله بالغ اند و شوهرشون میدید ؟ قاتل ،قاتل است چه بالای 18 سال چه زیر 18 سال . بابا و ننه اش کجا بودند وقتی داشت غلط اضافه میکرد . اعدامش کنید بره
چقدر فمنیست بودن لذت داره
چرا حکومت پشت توی جنایتکار کثیف را گرفته مگر توی قاتل چه فرقی باید با دیگر افراد ایرانی داشته باشیدکه اعدام شدند اما برای تو صد بار اعدامت را حذف کنند بعد هم با پوررویی زیر حرف اعتراف به قتل بزنید
غزاله واقعا کشتی اگه کشتی جنازه اش کو واقعا خیلی مشکوکی سطل اشغالی انداخته پاشی تا حالا پیدا شده باشه ولی حس میکنم یه چیزایی دروغ میگی اینجور ادما باید اعدام بشن مخصوصا نمیگه پیکر دختره کجاس
بی وجود دختر معصوم مردم را کشتی و بعد با عذر خواهی میخواهی رفعش کنی اگه من بودم هیچوقت رضایت نمیدادم .
نکته ای که از دید عموم مغفول مانده این است که اول رابطه و تجاوز و بعد قتل
خیالت راحت هست که اعدام نمیشی؟ اره، چون خانواده ات پول و قدرت دارند و رسانه ها و افکار عمومی را تحت تاثیر قرار داده اند...تو یک قاتل مارمولک و موزی، هستی که حتی حاضر نشدی بعد این همه سال، جای جسد دختره را اعتراف کنی،،،اگر پدرت یک کارگر ساده بود تا حالا، ده بار اعدام شده بودی،،،توی این مملکت، عدالت یعنی پول و ثروت و قدرت و ...
متاسفم برای آن قاضی که سریع حکم اعدام را صادر نمیکند . بیشرف درخواست عفو هم دارد. این شخص حتی اعتراف نکرده که با جنازه این دختر چکار کرده و کجا پنهان کرده .
چرا زودتر اعدام نمی کنن؟ تا کی باید قاتلان آزاد شوند و راحت بگردن..انگار نه انگار قتلی رخ داده و انسانی آریا آریا شده... واقعا متاسفم.
ترا بخدا زودتر قصاص بشه که درس عبرتی بشه برا دیگران.. مملکت قانون داره قاتلان رو رها نکنید امنیت جامعه مختل بشه ..
اصل داستان اینه که پدر و مادر مرحومه یک حق خدادادی دارند که هیچ کس نمی تونه ازشون بگیره اونها بخوان می بخشند بخوان قصاص می کنن هر پادرمیانی هم تجاوز به حق اونهاست این بنده خدا هم ان شاالله که متنبه شده اگه بخشیدنش یادش نره چی گفت اگه هم قصاص شد خداوند از نیاتش خبر داره و حساب و کتابش با خداست
حق قانون قصاص بایست از مردم گرفته شود و تنها دادگاه ها بر اساس شروط و ضوابط مشخص حکم قصاص صادر نمایند. قانون قصاص قبل از اسلام هم به عنوان یک قانون قبیله ای بوده است و ربطی به حکم و قانون خدا ندارد.
از خودت حرف مفت نزن قانون صریح قران است این اقا فکر کرده یک ادم بکشه بعد بگه ببخشید کشتمت حق حیات از یک نفر گرفتی برای چی باید زنده بمانی در حالی که جان یک نفردیگه گرفتی که تا اخر عمرپدر مادرش عزادار پریشان بمانند
ابشالا برا خودت پیش بیاد تا بقیه رو قضاوت نکنی. حق قصاص و انتقام یک عمل کاملا منصفانه و منطقی هستش. چرا باید کسی که زندگی رو برای کس دیگه ای تلخ کردهذبا خوشحالی به زندگی خودش ادامه بده در حالیکه طرف دیگه تا اخر عمر باید غصه بخوره. عقلم خوب چیزیه
قانون را آدم های نادان ننوشته اند، این مردک قتل کرده و باید اعدام بشه تا درس عبرتی برای دیگران بشه. نجات انسان یعنی چه؟ اینجور آدم ها از حیوان بدترند و نفس کشیدنشان هوا را جنس می کند! اگر مدافع قانون هستید! ۸ سال را چرا معطل ماتده اید؟!!! آیا قصاص اینه؟!! قاضی ابتدایی درس حکم کرده و باید اجرا بشه. آفرین بر مسامحه کاران جاده داور که دنبال هوای نفس اند
حق قصاص و انتقام یکی از منصفانه ترین و عادلانه ترین کارها در راستای اجرای عدالت هست. و باعت آرامش بازماندگان میشه، به حرفای کلیشه ای اعتنا نکنید. انتقام صد برابر از بخشش باعث ارامش میشه. بخشش فقط باعث حسرت میشه. پای جون یک آدم در میونه، اگه چیز کوچیکی بود اره بخشش میتونست خوب باشه ولی نه وقتی جون یک انسان رو گرفته باشی
اگر برای قاضی مسجل شده از روی عمد بوده لحظه ای درنگ در اجرای حکم آخر بیعدالتی است حتی اگر شاکی ببخشد باید مدعی العموم ورود کند.چون بی ناموسی تا این حدّ گذشتی نداره
تنها کسی که میدونه جنازه کجاست آرمانه میخوان آرمان محل جنازه رو بگه اگر آرمان اعدام بشه احتمالا پدر و مادر غزاله دیگه هیچ وقت نمیتونن برای دخترشون یه قبر حتی داشته باشن
من فقط تعجب میکنم از سلبریتی هایی که راه افتاده بودن برای گرفتن رضایت اما اگر یه خط رو خودشون بیفته زمین و زمان بهم میدوزن. اصلا فرض که قتل اتفاقی بوده اما اینکه جنازه سر به نیست کرده اتفاقی نیست اصلا نباید رحم کرد
قتل کردی و جسد را سر به نیست کردی،؟؟!! اعدام حقته
خدایا دروغ، نفرت، خشکسالی را از این مردم و کشور دور دار. چه بلایی بر سر شما بشر آمده است و چگونه این همه نفرت را در خود پرورش دادید؟ کدام خدا را پرستش می کنید آنکه رحمان و رحیم است یا خدای نفرت و دروغ و تباهی؟
بدتر از قتل که مرتکب شده ، اینه که ایشون هنوزهم خیلی خیلی وقیح و پُررو تشریف داره، درباره جسد میگه الان وقت مناسبی نیست!! ایشون بعداز رابطه و تجاوز و قتل ، بازهم داره همه رو فریب میده آقایان قضات محترم ای کاش یه لحظه خودتون رو جای پدرو مادر بیچاره اون دختر بگذارید که حتی جسدش هم نمیگه چکار کرده اون نامرد فقط و فقط قصاص
قاتل کثافت لا عقل بگو جنازه را چکار کردی عشت سال راستشو نمیگی جنازه کجاست بعد انتظار داری ببخشند
قوه محترم قضاییه بایدتوسط افرادخبره موضوع را کشف .مرده یا زنده غزاله پیدا شود. به این صورت با ابهام نه قصاص مناسب است نه عفو، اول مسئله شفاف شود.استخوان لای گوشت مانده است
بی شرف آبروی هر چی قاتل که هست رو برده!!
احکام های فشن و غیر انسانی یعنی این!!!
برای یک جرم محرز و مشخص که متهم هم اعتراف و اولیای دم هم نبخشیدن ۸ سال زندان و ۵ بار پای چوبه دار بردن یعنی چه ؟؟؟
این چه شکنجه ای است ؟؟؟
خدا رو شکر که اعدام شد خودم مادرم و میدونم الان حال مادر غزاله چی هست حتی اگر بر عکس هم بود و مثلا غزاله این کار رو با آرمان میکرد باز من طرفدار اعدام بودم چون چطور وقتی عاشق شدی بالغ بودی ولی وقتی قتل انجام دادی شدی بچه !!!!!!؟؟؟؟ واقعا خدا رحمت کنه غزاله رو بالاخره قاتل به سزای کار رسید
وقتی چیزی پیدا نشده آرمان چه جوری قاتل شده مگه مفقودالاثرای جنگ که بعد سی سال پیدا شدن تا پیدا شدن پیکر مفقودالاثر نبودن
ما دوستای آرمان خونواده شکور رو نه می بخشیم نه فراموش می کنیم وقتی چیزی پیدا نشده آرمان چه جوری قاتل شده آرمان پسری بود آزارش به مورچه نمی رسید یک دفعه شد قاتل امیدواریم یک روز خداوند تقاص دوستمونو ازین دو قاتل بگیره خوشحالیم که شکور های قاتل از کشورمون رفتن چون همه ازشون بیزارن