ابهامات پرونده خفاش شب
ابهامات پرونده «غلامرضا خوشرو و حمید رسولی» را در این مطلب بخوانید.
حسین قاسمی، فرماندار شیراز در دولت احمدینژاد در کانال تلگرامی خود در باره پرونده غلامرضا خوشرو و حمید رسولی نوشت؛
۱-غلامرضا خوشرو در نخستین روز از آذر سال ۱۳۴۳ در یکی از روستاهای فاروج به دنیا آمد. در سال ۱۳۶۱ به اتهام سرقت در نیشابور دستگیر شد و بعدها نیز به اتهام جاسوسی برای روسیه که خود آن را عنوان کرده بود، زندانی شد.
۲- در پاییز سال ۱۳۷۱ به دنبال شکایت دختران جوانی با این عنوان که دو مرد پس از سوارکردنشان به عنوان مسافر طلاها و پولهایشان را سرقت کرده و برخی را نیز مورد تجاوز قرار دادهاند، پرونده تشکیل شد.
مدتی بعد خودرو متهمین از سوی نیروهای انتظامی شناسایی شد و ماموران خودروی مذکور را پس از چند تیراندازی که به زخمی شدن غلامرضا خوشرو و البته مرگ یک عابر پیاده منجر شد، سرنشینان خودرو را دستگیر کردند.
۳-«علی کریمی و غلامرضا خوشرو که آن زمان خودش را مراد نادری معرفی کرده بود، در بازجویی به چندین فقره تجاوز و سرقت مسلحانه علیه بانوان اعتراف کردند.
علی با پوشش زنانه عقب خودرو مینشست تا به زعم خود دختران را فریب دهد و در ادامه با سوار کردن آنها مقاصد شوم خود را به کمک غلامرضا اجرا میکرد.
پرونده بررسی شد و احکام صادر شد، اما قبل از اینکه حکمی اجرا بشود، غلامرضا در زمان انتقالش از زندان به دادگستری از دست ماموران پلیس فرار کرد و متواری شد، بعدها همدستش به دلیل سرقت و تجاوز به زنان اعدام شد.»
یکی از مسولین آگاهی تهران نیز می گوید:
«ایشان خودش را در آخرین باری که ما او دستگیر کرده بودیم[ سال۱۳۷۱] مراد نادری معرفی کرده بود در صورتی که اسم اصلی او غلامرضا خوشرو بود.»
۴- آیا پلیس و دستگاه قضایی در ایام بازجویی و دادگاه به هویت واقعی غلامرضا خوشرو پی نبردند؟ آیا حداقل پس از فرار او در سال ۱۳۷۲ از طریق هم دست او علی کریمی به هویت واقعی او پی نبردند؟
آیا پس از فرار او، پلیس و دستگاه قضایی اقدام به انتشار تصاویر نامبرده جهت شناسایی نمودند؟
همان گونه که در سال ۱۳۷۶ با چاپ تصاویر غلامرضا خوشرو در روزنامه ایران یکی از بستگان غلامرضا او را شناسایی کرد و کپی شناسنامه را دراختیار روزنامه ایران قرارداد و به این شکل هویت واقعی شناسایی شد.
کدام دستهای پنهانی در آن فرار نقش داشته اند وچرا باید یک اعدامی تا آخر نامش مستعار باشد؟
۵- بر اساس آن چه حمید گودرزی رییس دادگاه پرونده غلامرضا خوشرو در تاریخ دوازدهم دی ماه ۱۴۰۰ در گفتگو با سایت اقتصادانلاین اظهار داشته است، پس از فرار به مشهد می رود:
«مراد نادری پس از فرار به مشهد میرود و بین سالهای ۷۱ تا ۷۵ حرفه خود را که دزدی بوده، ادامه میدهد. در سال ۷۶ به تهران بازمیگردد و از آنجا کمکم شخصیت خفاش شبهای پایتخت پیریزی میشود.»
در جلسه اول دادگاه غلامرضا خوشرو در تاریخ چهارم مرداد ۱۳۷۶،گودرزی رییس دادگاه
بر خلاف انچه در گفتگو با اقتصاد آنلاین اظهارداشته، درباره سوابق غلامرضا خوشرو اظهار داشته:
«غلامرضا از سال ۷۲ تا ۷۴ در استان خراسان مرتکب سرقت هایی شده ودر زندان های وکیل آباد و قوچان به سر برده است.»
البته در هشتم مردادماه ۱۳۷۶ در دومین جلسه دادگاه خوشرو، حمید گودرزی رییس شعبه ۳۵ دادگاه عمومی تهران اظهار داشته که از ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵ در بازداشت بوده است:
«برابر بررسی های دادگستری استان خراسان،متهم از سال ۱۳۷۲ تا سال ۱۳۷۵ در بازداشت بوده است.»(۷)
روایت خوشرو در جلسه اول دادگاه با هر سه روایت بالا متفاوت است.بر اساس آنچه خوشرو اظهار داشته زمان دستگیری در خراسان باید اوایل سال ۱۳۷۴ باشد:
«در دادسرا ماموری که همراه من بود دست بندم را باز کرد و من فرار کردم و به استان خراسان رفتم.در خراسان خودرویی سرقت کردم ودر آنجا دستگیر شدم.
پس از دستگیری ۱۸ ماه در زندان بودم. ولی پنج ماه پیش از زندان قوچان آزاد شدم.»
خوشرو در مدت زندان در خراسان با چه نامی در زندان بوده است؟ با نام اصلی یا مستعار؟ چگونه متهمی که در زمان دستگیری اش در سال ۱۳۷۱ به دلیل مقاومت مجروح و موجب مرگ یک فرد بی گناه می شود و جرمش آنقدر سنگین بوده که شاگردش علی کریمی اعدام می شود، و دارای سابقه زندان و بازداشت به جرم جاسوسی برای شوروی در اداره اطلاعات استان خراسان بوده است، چرا علیرغم مدتها زندان در خراسان، پرونده سال ۱۳۷۱ او در تهران که حکمش اعدام بوده، آن گونه غیر عادی به فراموشی سپرده می شود؟
بنظر می رسد اطلاعاتی که بازپرس و بقیه درباره مقطع زمانی ۷۲ تا ۷۵ غلامرضا خوشرو ارائه داده اند بعضا دقت و شفافیت لازم را ندارد. برخی موارد شاهد تناقض و حرف های متفاوت هستیم.
۶- طی فروردین تا پایان خرداد ۱۳۷۶، نه فقره قتل زنان در غرب تهران اتفاق افتاد.
اخبار قتل زنان در بهار ۱۳۷۶ فضای بسیار ناامنی را در تهران ایجاد کرد.
زنان به عنوان مسافر، سوار پیکان سفید خفاش شب میشدند تا به مقصد خود برسند اما نه تنها به مقصد نمیرسیدند بلکه با ضربات چاقو کشته میشدند و جسدشان به آتش کشیده و در نقطهای دور، رها میشد.
گودرزی در اینباره میگوید: «۱۳ فروردین ۱۳۷۶ جسد زنی ۵۴ ساله در مقابل پارک چیتگر تهران، ۱۶ فروردین ۷۶ جسد سوخته زنی در باغی حوالی کرج، ۳۱ فروردین ۷۶ جسد سوخته زنی ۴۳ ساله در جاده در دست احداث فرحزاد تهران، ۲ خرداد ۷۶ جسد سوخته زنی در منطقه اوین تهران، ۸ خرداد ۷۶ جسد سوخته دو زن در بلوار آسیای تهران، ۱۴ خرداد ۷۶ جسد سوخته یک دختر دانشجو در بلوار اندیشه شهر زیبا در غرب تهران و در نهایت ۳۰ خرداد ۷۶، جسد سوزانده شده زنی ۵۵ ساله و دخترش در بزرگراهی در دست احداث واقع در غرب تهران کشف شد.”»
۷-در پنجم تیرماه ۱۳۷۶ بسیجیان پایگاه شهید نظری به فردی مشکوک می شوند و او را دستگیر می کنند.
در جریان بازجویی ها مشخص شد این فرد غلامرضا خوشرو می باشد و در قتلهای زنجیره ای زنان در بهار ۱۳۷۶ نقش داشته است.
۸- غلامرضا خوشرو در جلسه اول دادگاه اظهار داشت همه قتلها و آتش زدن جسدها توسط همکار او به نام حمید رسولی انجام شده است.
حمید گودرزی رییس شعبه ۳۵ دادگاه در همان جلسه اول پس از ادعای خوشرو مبنی بر وجود هم دستی به نام حمید رسولی، این ادعا را کذب خواند:
«با وجود انکار متهم، مدارک محکمی در دست است که ثابت می کند این مرد دروغ می گوید و کسی به نام حمید رسولی وجود خارجی ندارد.»
خوشرو در جلسه دوم دادگاه نیز این موضوع را تکرار کرد:
«من در ماشین تنها نبودم و این که گفته شده است ضربات از روبرو وارد شده، من او را نکشته ام، حمید او را کشت و پس از قتل اموال وی را با حمید سرقت کردیم.
من حواسم به رانندگی بود و حمید او را کشته است. چاقویی که در منزل برادرم پیدا شده متعلق به حمید است.»(۱۳)
پس از این ادعای خوشرو در جلسه اول دادگاه در چهارم مرداد ماه، در جلسه دوم دادگاه در هشتم مردادماه یعنی چهار روز بعد، رییس دادگاه اعلام کرد:
«در عرض چند روز گذشته، این دادگاه به اتفاق ماموران تحقیق، تحقیقات و بررسی های شبانه روزی پیرامون اظهارات کذب متهم انجام داده اند. از همه زندان ها پیشینه کیفری افرادی که نام حمید رسولی دارند، خواسته شد.کارتکس ضبط و تصاویر جمع اوری شد که متهم هیچ کدام از این افراد را شناسایی نکرد.
از طرف دیگر طی روزهای گذشته افرادی در تماس با ماموران تحقیق این شعبه، افرادی را بنام حمید رسولی معرفی کرده اندکه از همه آنان تحقیق شد و به علت عدم شناسایی متهم آزاد شدند.»
دادگاه نه تنها مدعی شد که در این فاصله کوتاه از همه حمید رسولی های درون زندان ها تحقیق به عمل اورده، بلکه همه حمید رسولی های درون شهر را هم با متهم روبه رو کرده است:
«دادگاه در فاصله دو جلسه خود بیکار ننشسته و همه حمید رسولی هایی را که می توانستند فرد مورد ادعای متهم باشند از گوشه و کنار شهر گرد آورده بود و با جانی شب های تهران روبه رو کرده بود.هیچ یک از آنها همکار غلامرضا نبودند.»(۱۵)
اگر در فاصله جلسه اول و دوم دادگاه تحقیق صورت گرفته و کذب بودن ادعای خوشرو درباره حمید رسولی ثابت شده، بر اساس کدام تحقیقات در جلسه اول دادگاه رییس دادگاه،ادعای خوشرو را کذب خوانده است؟
آیا در فاصله زمانی کوتاه سه تا چهار روزه میان جلسه اول و دوم دادگاه، امکان تحقیق و بررسی و روبه رو کردن همه حمید رسولی ها با خوشرو وجود داشته است؟
در گزارش ۲۱ مردادماه ۱۳۷۶ روزنامه ایران، بر خلاف اظهارات قبلی رییس دادگاه ، حمید رسولی را دوست دوران زندان خوشرو در سال ۱۳۷۱ ذکر می کند که همان سال نیز اعدام شده است:
«قاضی جنایی تهران برای روشن شدن هویت واقعی فرد موهومی به نام حمید رسولی که خفاش شب های تهران وی را شریک جنایت های خود معرفی کرده بود، به تحقیقات گسترده ای دست زد و سرانجام پرونده تبهکاری به این نام را به دست آورد که در سال ۱۳۷۱ به اتهام قتل در تهران اعدام شده بود.
خفاش شب های تهران بر اساس شیوه حیله گرانه اش هرگاه دستگیر می شد خود را با اسامی افرادی که می شناخت معرفی می کرد.
به عنوان مثال وقتی که در سال ۱۳۷۱ به اتهام ادم ربایی دستگیر شد، در آگاهی غرب تهران، خود را مراد نادری معرفی کرد.
پس از کشف هویت واقعی خفاش در جریان قتل ۹ زن و دختر بی گناه، خبرنگار ایران هنگام تحقیق در محل زندگی برادر وی، با مردی آشنا شد که نامش مراد نادری و کارمند یک شرکت خصوصی بود.
حتی بررسی بعدی نیز نشان داد که وی هر نامی را که انتخاب کرده، قبلا فردی را با آن نام و مشخصات می شناخته است.
برهمین اساس تحقیقات جنایی ادامه یافت و معلوم شد که وی نام حمید رسولی را قبلا شنیده و یا احتمالا سالها پیش در زندان با او دوستی داشته است.
بر همین اساس کارآگاهان اداره آگاهی غرب تهران فهرستی از اسامی زندانیان سال ۱۳۷۱ زندان قصر را مورد بررسی قرار دادند و سرانجام نام حمید رسولی را که با وی در همان ایام زندانی بود، به دست آوردند.
تحقیقات کارآگاهان نشان داد که این فرد به جرم قتل در سال ۱۳۷۱ (پنج سال پیش)اعدام شده است.»
حمید گودرزی در مصاحبه مورخ دوازدهم دی ماه سال ۱۴۰۰ مطالبی متفاوت با موارد قبلی درباره ادعای خوشرو بیان می کند:
«در کل زندانها چند حمید رسولی داشتیم.
همهشان را آوردیم. هیچکدام هیچ ربطی به خفاش شب نداشتند. آنجا بود که فهمیدیم این ادعایش بیمورد است و نتیجه بررسیهای پزشکی قانونی هم نشان داد که حمید رسولی، صرفا شخصیتی ساخته و پرداخته ذهن اوست.
میگفت در کدام زندان با حمید رسولی آشنا شده در حالیکه در آن زندان چنین کسی بازداشت نبوده است.
همه سابقه داران بنام حمید رسولی شناسایی و تحت تحقیق قرار گرفتند و عدم ارتباط آنها با قتلها و غلامرضا خوشرو به اثبات رسید.»(۱۷)
شاهد یک دستپاچگی و عجله برای رفع اتهام و عبور از حمید رسولی در این موارد هستیم.
ضمنا فارغ از ابهامات و تناقضات درون مطالب دادگاه درباره حمید رسولی که برخی از آنها در بالا ذکر شد، با توجه به این که غلامرضا خوشرو در دهه۱۳۶۰ به اتهام جاسوسی و رفت و آمد به یکی از جمهوری های شوروی دستگیر و بازداشت بوده چرا وزارت اطلاعات در موضوع این قتل ها که بشدت موجب تشویش اذهان عمومی شده بود ورود نکرد تا مشخص کند که این حمید رسولی که خوشرو اظهار می کند ربطی به سرویسهای بیگانه دارد یا خیر؟
در آن صورت حمید رسولی قطعا یک نام مستعار بوده و نباید از طریق ثبت احوال صحت و سقم اظهارات خوشرو را بررسی می کردند.
قطعا اداره آگاهی که حداقل تجربه نام قلابی «مراد نادری » را داشته از چهره وقد و سن حمید رسولی از خفاش شب تحقیق نموده و علت تن دادن به این رابطه رئیس و مرئوسی را از این متهم (سابقه دار با هوش) سئوال نموده است.
آیا پرونده حمید رسولی با مشخصات خاص که قطعا نامش مستعار است مفتوح است؟
۷- کهبد تاراج که نمایش «غلامرضا لبخندی» را با محوریت شخصیت غلامرضا خوشرو در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه برده، مطالبی می گوید که قابل توجه است. او می گوید به ما اجازه ذکر نام حمید رسولی را ندادند و آوردن نام حمید رسولی ممنوع بود:
«در تمام اسناد و اخباری که از ماجرای بازجویی خوشرو موجود است ذکر شده که مدعی داشتن یک همدست بوده وگفته قتلها کار او بوده نه من. البته آوردن نام همین شخص دوم[ حمید رسولی] هم در طول اجرای نمایش برای من مشکلساز شد. این نشان میدهد که حتما چیزی بوده که این ماجرا برایم مشکل ایجاد کرده است.
تذکراتی گرفتهایم و سه بار نام این شخصیت همدست را تغییر دادهایم؛ از «حمید رسولی» به «رسول حمیدی» تا الان که نام او شده «مجید غلامی». هرچند که غلامرضا خوشرو هم در اعترافاتش به یکی از این نامها[ حمید رسولی] اشاره کرده بود و هرکجا را بگردید آن نام را میبینید.»
کهبد تاراج در ادامه می گوید:
«ماجرای «خفاش شب» سیاست و دستهایی پشت پرده بوده است. به طور مثال این سوال مطرح است که چرا این فرد را بیست روزه اعدام کردند و نگهش نداشتند؟ به نظر من او بازیچه سیاستهای کثیف است.»
کهبد تاراج در این مصاحبه می گوید:
«شاید نتوان این مساله را زیاد مطرح کرد؛ من هم در زیر متن داستان به آن پرداختم اما در پایان نمایش حضور فرد دیگری را هم بهعنوان همدست، در ماجرا نشان دادم چون مجبور بودم و این انتخاب من بوده است.»
این حساسیت بر روی نام حمید رسولی شک برانگیز و عجیب است. چرا نام حمید رسولی خط قرمز است ؟ چه مجموعه یا دستگاهی اجازه طرح نام حمید رسولی را در یک نمایش به کهبد تاراج نداده است؟
اگر حمید رسولی یک موجود موهوم و یا حداکثر یک جانی معمولی بود، این همه حساسیت بر روی نام او، طبیعی بود؟
حمید رسولی مگر چه کسی است؟
موضوع خفاش شب موضوع عجیبی بودو درواقع جنایتهای هولناکی بودکه خیلی شبیه به حرکت داعشی ها بوددرحالیکه آن موقع اصلاچیزی بنام داعش وجود نداشت،در هر حال اگررمزورازی ازاین پرونده هنوزوجوددارد بایدسریعامشخص شود!
خیلی این مورد عجیب هست چطور سیستم قضایی بدون اینکه مشخص بشه حمید رسولی کیه ایشون رو ظرف 20 روز اعدام کرد؟! خوب ایشون مسافر سوار میکرده خوب حتماً حداقل یک همدست داشته که حین انجام کار با مسافر نشسته باشه وجلوی شلوغ کردن قربانی و درنرفتنشو بگیره اصرار به اینکه حتی توی نمایش و صحبت ها نباید اسمی از حمید رسولی بیاد این خودش خیلی خیلی عجیبه اگر کسی نیست چرا نباید اسمش بیاد؟!......
باز رسانه ها به دلیل افشای حقایق به احمدی نژاد حمله کردند.