قتل در پاتوق معتادان
ابتدا با هم مشاجره کردیم که در یک لحظه من چاقو را بیرون کشیدم و به قفسه سینه او فرو بردم وقتی خون آلود روی زمین افتاد از آن زن خواستم تا او را در مکانی رها کند که مقابل دید مردم باشد.
این حادثه وحشتناک نیمه شب پنجم اسفند هنگامی فاش شد که زن جوانی سراسیمه خود را به نگهبانان یک هتل در بولوار وکیل آباد مشهد رساند و از وجود جسدی خون آلود در زیر پل شهید صیاد شیرازی خبر داد و به سرعت از محل دور شد.
نگهبانان با شنیدن این ماجرا بلافاصله به آن سوی خیابان رفتند، اما در میان بهت و حیرت همان زن جوان را دیدند که پیکر خون آلود مردی را از صندلی عقب پراید مشکی بیرون کشید و با رها کردن آن در محل دوربرگردان، سوار بر پراید پدال گاز را فشرد و با سرعت زیاد از آن محل دور شد.
نگهبانان و رهگذران که نتوانسته بودند در تاریکی شب شماره پلاک خودرو را یادداشت کنند، بی درنگ این ماجرای عجیب را به پلیس ۱۱۰ اطلاع دادند.
دقایقی بعد با حضور نیروهای انتظامی در محل، مراتب به قاضی ویژه قتل عمد مشهد گزارش شد و بدین ترتیب قاضی دکتر صادق صفری، شبانه تحقیقات میدانی را در این باره آغاز کرد.
جسد مربوط به مردی حدود ۳۵ ساله بود که اثر ضربهای چاقو بر قفسه سینه اش خودنمایی میکرد. با پیدا شدن تعدادی سنجاق، فندک و سیگار در جیبهای مقتول احتمال این که جنایت در یکی از پاتوقهای خلافکاران صورت گرفته باشد، قوت گرفت، به همین دلیل قاضی شعبه ۲۰۸ دادسرای عمومی و انقلاب مشهد بررسیهای تخصصی درباره این جنایت را به کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی سپرد تا اقدامات ویژه فنی را برای شناسایی پراید مشکی و زن جوان (راننده) آغاز کنند.
این گونه بود که گروه ویژهای از کارآگاهان به سرپرستی سرهنگ، ولی نجفی (رئیس دایره قتل عمد آگاهی) تحقیقات گسترده را با بازبینی دوربینهای ترافیکی شهر ادامه دادند تا این که سپیده دم ششم اسفند و تنها چند ساعت بعد از وقوع این ماجرای وحشتناک، زن جوان شناسایی و دستگیر شد.
او که به مقر انتظامی منتقل شده بود، در بازجوییها مدعی شد هیچ نقشی در ارتکاب قتل نداشته و مردی به نام «هادی» مرتکب جنایت شده است.
این زن که جا و مکان خاصی نداشت در ادامه اظهاراتش ادعا کرد: هادی در یکی از پاتوقهای خلافکاران زندگی میکند و یکی از پاتوق نشینها «حسین. ب» (مقتول) را با ضربه چاقو مجروح کرد و او فقط پیکر او را در محل کشف رها کرده است.
بنابراین گزارش، در پی اعترافات این زن و با صدور دستورات محرمانهای از سوی قاضی صفری، تحقیقات کارآگاهان وارد مرحله جدیدی شد چرا که «هادی» (متهم به قتل فراری) کارتن خواب بود و بررسیهای پلیس نشان میداد که بیشتر شبها را در زیر پل میدان امام حسین (ع) به سر میبرد.
اما او گوشی تلفن خودش را خاموش کرده بود و تلاش کارآگاهان برای یافتن پاتوق وی به نتیجه نرسید. این درحالی بود که بسیاری از کارتن خوابها از ماجرای قتل توسط هادی اطلاع داشتند.
بررسیها برای یافتن این مرد فراری که مواد مخدر نیز تزریق میکرد همچنان ادامه داشت تا این که چند روز قبل ماجرای عجیبی رخ داد.
فردی با پلیس ۱۱۰ تماس گرفت و ادعا کرد من قاتل نیستم، فردی که «حسین. ب» را با ضربه چاقو به قتل رسانده است، «امیر» نام دارد شما میتوانید اثر انگشت روی چاقوی کشف شده را مشخص کنید تا این موضوع برای شما اثبات شود!
با این تماس تلفنی بلافاصله نیروهای انتظامی به طرف کیوسک تلفنی در منطقه قاسم آباد مشهد حرکت کردند که آن فرد از آن مکان تماس گرفته بود، ولی تنها با یک گوشی تلفن همراه روبه رو شدند که درون کیوسک بود.
با انتقال گوشی تلفن به اداره جنایی آگاهی، تحقیقات برای شناسایی مالک تلفن توسط سرهنگ محمد مرادی (افسر پرونده) ادامه یافت، اما بعد از گذشت حدود ۴۸ ساعت از این ماجرا «هادی» (متهم فراری) خود را به نیروهای انتظامی معرفی کرد و بدین ترتیب از این جنایت هولناک رمزگشایی شد.
او که هنوز هم سعی میکرد قتل را به یکی دیگر از پاتوق نشینان خیالی ارتباط دهد وقتی در برابر اسناد و مدارک انکار ناپذیر قرار گرفت به ناچار لب به اعتراف گشود و گفت: با زن جوان پراید سوار از حدود ۱۸ ماه قبل آشنا شده ام و با یکدیگر ارتباط داریم و در آلونکی که درون رودخانه چهل بازه وجود دارد زندگی میکنیم.
من و آن زن ضایعات را درون پراید او میریزیم و بعد آنها را به فروش میرسانیم تا هزینههای اعتیادمان تامین شود. من معتاد تزریقی هستم و مخارج اعتیادم زیاد است، اما مدتی قبل از وقوع قتل متوجه شدم که «حسین. ب» احتمالا نظر سوئی به زنی دارد که در کنار من زندگی میکند به همین دلیل عصبانی شدم و به منزل پدرم در خیابان سید رضی رفتم و پس از برداشتن چاقو به همراه آن زن به پاتوق رفتیم که «حسین» هم آن جا بود.
ابتدا با هم مشاجره کردیم که در یک لحظه من چاقو را بیرون کشیدم و به قفسه سینه او فرو بردم وقتی خون آلود روی زمین افتاد از آن زن خواستم تا او را در مکانی رها کند که مقابل دید مردم باشد و آنها با اورژانس تماس بگیرند، ولی چند روز بعد فهمیدم که او جان خود را از دست داده است.
پس از اعترافات صریح متهم، وی با صدور قرار بازداشت موقت از سوی قاضی دکتر صفری در اختیار کارآگاهان اداره جنایی آگاهی قرار گرفت تا بررسیها برای کشف زوایای پنهان ادعاهای او صورت گیرد.