گفتگو با نجات یافته آوار ساختمان متروپل/ از طبقه هشتم به پایین سقوط کرد/ ویدئو
یکی از نجات یافته های حادثه متروپل آبادان می گوید دوستانش هنوز زیر آوار هستند.
یکی از کسانی است که در این حادثه حضور داشت اما از آوار جان سالم به در برد، حالا با بدنی مصدوم و قلبی پرالتهاب و نگران به خاطر بی خبری از دوستانش به گفتگو می نشیند:«من کناف کار ساختمان بودم و حدود سه ماهی می شد که در این ساختمان کار می کردم.کار ما در طبقه هشتم بود و تعدادی از دوستان ما در طبقه همکف کار می کردند که بعد از حادثه مفقود شدند و هنوز نجات پیدا نکرده اند.آنها اگر زنده هم باشند، امکان برقراری تماس را ندارند چون 10 طبقه روی آنها آوار شده است.»(در صوت خبر این عدد به اشتباه 17 گفته شد)
نجات معجزه آسا از آوار متروپل
این فرد که خود نیز در حادثه آوار حضور داشت در مورد لحظه ریزش ساختمان می گوید:«من در طبقه هشتم،در پارکینگ در تایم استراحت بودم.
با چند کارگر نشسته بودیم که دیدم ساختمان از وسط شکاف خورد و پایین رفت.یک کارگر را کشیدم و کمک کردم از از داربست پایین رفت.
یکدفعه ساختمان برای بار دوم شروع به تخریب کرد و زیر پای من خالی شد و سقوط کردم.
از طبقه هشتم با آوار دو طبقه پایین رفتم که کارگران حاضر در آن نقطه کمک کردن از قسمت سالم راه پله ها پایین رفتم.»
او سپس به بیمارستان منتقل شد و تحت درمان قرار گرفت و در حالی که شکستگی در بدنش وجود نداشت و تنها دچار درد عضلانی شده بود، مرخص شد:« سراغ دوستانم را گرفتم و متوجه شدم سرکارگر به نام هاشم بحرانی با یک کارگر داخل ماشین بودند که از طبقه ششم با ماشین در حال حرکت داخل پارکینگ بودند که سقوط کردند.چون فقط پارکینگ ساختمان ریزش کرده است.
از طبقه دهم ریزش شروع شده و و سه طبقه تجاری هم خراب شد.»
وی در ادامه گفت:«محسن نصیری و کارگرش هم از دیگر دوستان ما بودند که مفقود شدند و فقط وسیله نقلیه پیدا شده است.از دیگر دوستان مفقود ما هم رحمان بهبهانی و کارگرش هستند که برق کار ساختمان بودند.
من بعد از ترخیص از بیمارستان با همین حال و دست و پای کبود به محل حادثه رفتم، اما خبری از دوستانم نبود.
هر نیم ساعت با آنها تماس می گیرم چون شاید زنده و هوشیار باشند و بتوانند پاسخ دهند اما تا الان هیچ خبری از آنها نیست.»
دیده بودیم ستون ها در حال کج شدن است
این فرد در مورد عدم رعایت اصول ایمنی در ساختمان گفت:«زمین و دیوار و سقف ترک داشت. به مسئول فنی گفتیم سقف باز است و نور عبور می کند. گفت با کناف بپوشانید ما از بالا بتن ریزی می کنیم. بعد برای آویز گرفتن می خواستیم به بتن شلیک کنیم بتن پودر می شد روز بعد آمدند از جای دیگه آویز گرفتند اما مشکل اصلی حل نشد.»
و در ادامه گفت:«حدود 6 سال است ساختمان در حال ساخت است و همیشه با یک مشکل دست به گریبان بوده.قبلا یک بار سقف شکم داد چادر کشیدند ترمیم کردند و چادر را برداشتند.این اواخر ستون ها در حال کج شدن بودند.ستون حمال تا شده بود اما به ما می گفتند توری مرغی بزنید و بتن ریزی کنیم.»
صحبت به اینجا که می رسد با خودم فکر می کنم با این حجم از ناامنی چرا نوید ودوستانش باز هم در ساختمان حاضر می شدند و او درباره این موضوع اینطور توضیح می دهد:«نمی توانستیم بیکار شویم.
ما قرار داد، داشتیم و اگر کار نمی کردیم باید از جیب خسارت پرداخت می کردیم.»