دردسر رحم اجاره ای برای زن و شوهر جوان تهرانی
زوج جوان که با اجاره رحم به دردسر بچه دار شده بودند برای گرفتن شناسنامه اش به دردسر افتادند.
کنجکاوی زن همسایه در زندگی زوج نابارور راز عجیبی را برای پلیس فاش کرد.
چند روز قبل، فردی با پلیس تماس گرفت و گفت: در همسایگی ما زوج جوانی زندگی میکنند که ۱۰ سالی بود بچه دار نمیشدند، اما مدتی قبل متوجه شدیم یک پسر کوچک در خانهشان زندگی میکند که آنها مدعی هستند پسرشان است در صورتی که ما اصلاً ندیدیم این خانم باردار باشد. بنابراین احتمال میدهیم بچه را ربوده یا خریده باشند.
پس از این تماس، تحقیقات پلیسی به دستور بازپرس عظیم سهرابی آغاز شد و مأموران به سراغ زوج جوان رفتند.
در نخستین بررسیها آنها مدعی شدند این پسر فرزند خودشان است اما وقتی مأموران خواهان بررسی شناسنامه کودک شدند مشخص شد وی شناسنامه ندارد و همین موضوع شک مأموران را بیشتر کرد تا اینکه زن جوان گفت: چند سال قبل ازدواج کردم اما بچه دار نمیشدیم.
۱۰ سال تحت درمان بودم اما فایده نداشت چون خیلی دلمان میخواست فرزند داشته باشیم حتی حاضر شدیم به بهزیستی برویم و بچهای را به فرزندی قبول کنیم اما شرایطش خیلی سخت بود و منصرف شدیم.
با این حال روند درمان را نیز ادامه دادیم تا اینکه در یکی از آن روزها با زنی آشنا شدیم که کارش اجاره رحم بود وقتی با او صحبت کردیم موافقت کرد در قبال دریافت مبلغی فرزند ما را به دنیا بیاورد.
زن جوان ادامه داد: پس از انجام مراحل پزشکی موفقیتآمیز ما منتظر به دنیا آمدن فرزندمان بودیم در این مدت مدام با آن زن در ارتباط بودیم و مخارج و هزینههای زندگی اش را نیز تأمین میکردیم تا اینکه وقت زایمان رسید و او را به بیمارستان بردیم.
بچه که به دنیا آمد طبق قرار بقیه پول را به آن زن دادیم و بچه را به خانه خودمان بردیم اما برای گرفتن شناسنامه نیاز به حضور آن زن بود به همین خاطر به سراغش رفتیم اما متوجه شدیم او ناپدید شده است هر جا فکر میکردیم دنبالش گشتیم اما نتوانستیم پیدایش کنیم و حالا فرزندمان بدون شناسنامه مانده است.
این در حالی بود که زوج جوان، مدارکی را از مرکز ناباروری ارائه کردند که صحبتهایشان را تأیید میکرد.
همچنین در تحقیقات و استعلامات صورت گرفته هیچ موردی درخصوص کودک ربایی با مشخصات فرزند این زوج بهدست نیامد و بدین ترتیب فرضیه کودک ربایی رنگ باخت. بدین ترتیب به دستور بازپرس شعبه نهم دادسرای امور جنایی تهران، تحقیقات در این رابطه ادامه دارد.
عجب همسایه فضولی.
از شر و فضولی این جور همسایه ها به خدا پناه میبرم
عجب همسایه خاله زنگ و بیشرفی بوده
خدابرااون همسایه نسازه
همسایه فوزول
این همه بچه سر راهی،چطور بهزیستی سخت گیری می کند،چرا مانع خوشبختی یک کودک می شوند.خود بهزیستی هم که همیشه آه و ناله اش از کمبود پول بلند است،پس الکی سخت گیری نکند،همینکه طرف سالم باشه معتاد نباشه و دستش به دهنش برسه کافی است.
همینو بگو! یکی هم که پیدا میشه اینجوری بهش گیر میدن که بنده خدا دچار دردسر بشه. یه جوری گیر میدن انگار اینایی که با پدر و مادرهای خودشون دارن زندگی می کنند همه شون زندگیشون گل و بلبله!
فضول رو بردن حهنم
کفت هیزمش تره
یکی از داشتن فرزند زیاد میناله یکی از بی فرزندی
یکی از بی پولی یکی از پولداری زیاد جونش در خطره
عجب نیاییه حالا فهمیدم هرجوری دنیا برام مایه بذاره باز غصه جدیدی دارم برای لذت نبردن از داشته هایم...
خدایا شکرت هرچی که دادی و ندادی
همسایه فضول، خدا کنه لو نری وگرنه محلتو عوض کن
چه همسایه حسود وفضول وبیکاری بود ، امان از همسایع بد،
این همسایه فضول باید به اشد مجازات تنبیه شود تا دیگر هوس فضولی نکند تا در زندگی دیگران دخالت نکند
همسایه کار بدی نکرده
اگر واقعا ربوده شده بود چی باز هم میگفتید همسایه فضول