ناگفتههای عجیب قاتل سریالی ۱۰ زن در کرج
امید برک در اواسط دهه هشتاد در شمال و کرج ۱۰ زن را به راحتی به قتل رساند.
وقتی زن جوان او را تهدید کرد دیگر چیزی جلودارش نبود و برای حفظ آبرویش دست به اولین قتل زد و زن تهدیدکننده را به قتل رساند و جسدش را در حاشیه شهر رها کرد.
خودش هم بعدها در اعترافاتش مدعی شد: «وقتی اولین قتل را انجام دادم فکر نمیکردم دیگر کشتن برایم اینقدر آسان شود.»
امید برک بهخاطر انجام دو قتل در شمال کشور در سال ۸۵ به کرج فرار کرد تا بتواند زندگی جدیدی را آغاز کند.
امید وقتی به کرج آمد در حوالی حصارک خانهای را اجاره کرد و با دختر مورد علاقهاش مشغول زندگی شده و با پیکان قهوهای رنگش در سطح شهر مسافرکشی میکرد.
اواسط سال ۸۶ هنگامی که یک مسافر زن در خودرواش بود شروع به صحبت با یکدیگر کردند.
امید بعد از مدتی با این زن ارتباط برقرار کرد و حتی یکبار طلاهای او را به سرقت برد، بعد از این اتفاق زن جوان مدعی شد که او را میشناسد و بههمین خاطر موضوع را به پلیس گفته و آبرویش را میبرد.
امید برک هم برای اینکه رازش فاش نشود اولین قتلش را در کرج انجام داد. بعد از این قتل بود که دیگر ترس امید ریخت و او تبدیل به یکی از بزرگترین و خطرناکترین قاتلان سریالی زنان در کشور شد.
البته او یکبار هم به زندان افتاد اما حرفی از سه قتلی که کرده بود، نزد و بعد از آزادی بار دیگر کینه زنان را گرفته و به قصد انتقام و سرقت شروع به انجام قتل ها کرد.
در اواخر سال ۸۶ و بهویژه سال ۸۷، ماهی نبود که جسد زنی که خفهشده و جسدش در اطراف شهر رها شده باشد، کشف نشود.
بعد از چهارمین قتل بود که یکی از خبرنگاران حوادث خبر از سریالی بودن قتل زنان در کرج داد.
بررسیهای پلیس نشان داد این زنان هیچ ارتباطی با یکدیگر ندارند و بههمین خاطر پلیس به این نتیجه رسید که احتمالا قاتل در پوشش مسافربر زنان را سوار کرده و پساز انجام نیت شوم و سرقت آنها را به قتل میرساند. تحقیقات پلیس ادامه داشت و تنها یک سرنخ کافی بود تا او به دام افتد.
پس از انجام هشتمین قتل در کرج مأموران متوجه شدند که تماسی از طریق تلفن مقتول انجام شده است. با ردگیری این تماس مأموران به صاحب پیکان قهوهای رنگی رسیدند که در کرج مسافرکشی میکرد، با بررسی پرونده او مشخص شد سابقهدار است و تحت تعقیب پلیس شمال کشور هم قرار دارد. بههمین خاطر امید برک از سوی پلیس دستگیر شد.
۲۴ ساعت بعد هم او به قتل سریالی زنان اعتراف کرد و گفت: «وقتی اولینبار آن زن تهدیدم کرد ترس تمام وجودم را گرفت، اما بعد از سرقت و قتل او دیگر هیچ ترسی نداشتم.
برای انتقام از زنان تصمیم گرفتم با آنها طرح دوستی ریخته و پس از تجاوز و سرقت آنها را به قتل برسانم. من از زنانی که خیانت میکردند بدم میآمد.»
این قاتل زنجیرهای افزود: «من با زنانی که سوار ماشینم نمیشدند کاری نداشتم.
فقط زنانی را که با انگیزههای بد سوار ماشینم میشدند، میکشتم.
آنها زنان بدکاره بودند که خیلی راحت با من دوست میشدند (البته این موضوع در دادگاه رد شد و مشخص شد هیچ کدام از زنان جزو زنان خیابانی نبودند).
بعد از اینکه با آنها دوست میشدم آنها را به خانه میبردم و پس از تعرض خفهشان میکردم و بعد اموال با ارزششان را سرقت میکردم.»
امید برک ادامه داد: «قبل از ازدواجم این قتلها را شروع کرده بودم. بعد که ازدواج کردم، تصمیم گرفتم سالم زندگی کنم، چون ساحره را بسیار دوست داشتم.
ما به کرج آمده بودیم که بتوانیم راحت زندگی کنیم. این پیشنهاد من بود، اما بعد از مدتی کاری که یک زن با من کرد باعث شد باز هم انگیزه در من به وجود بیاید و جنایات را از سر بگیرم.»
وی افزود: «بعد از هر قتل هم با همکاری ساحره دختر مورد علاقهام جسد را لای چادر پیچیده و از خانه خارج و در بیابانهای اطراف شهر یا حاشیه بزرگراهها رها میکردم. طلاهای مقتولان را نیز با ساحره در سطح شهر میفروختیم.»
در ادامه دختر مورد علاقه امید که مدعی بود همسرش است دستگیر شد.
او هم اعتراف کرد که در انتقال اجساد و فروش طلاها با امید همکاری کرده است.
امید سر انجام با تکمیل شدن پرونده در دادگاه محاکمه و به قصاص محکوم شد.
سرانجام سه سال بعد امید برک پای چوبه دار قرار گرفت، اما آنجا مدعی شد که قتلها کار ساحره است و او هیچ نقشی نداشته است که بعدها مشخص شد دروغ میگوید و بههمین خاطر حکمش اجرا شد.
این قاتل سنگدل هنگام اجرای حکمش هیچ واکنشی نشان نداد و خیلی آرام به دار مجازات آویخته شد.
اگر نمازت را ترک نمی کردی به این روز نمی افتادی
خدا بزرگترین دوست انسان است .
با وجود خدا زندگی هر انسانی پاک و عاقبتش به خیر می گردد .
انشاالله خداوند همه ما را به لطف خودش در سایه امن ش قرار داده و اگر هم سهوا مرتکب گناهی شده ایم ما را به نیکویی ببخشد .
آمین یا رب العالمین
ممنون از شما....
به خدا قسم با تمام وجود این سخن شما را در زندگی تجربه کردهام...
عاقبت نماز خواندن و سینه زنی همینه.اگر دنبال دین انسانیت میرفتی قاتل نمیشدی.