وقتی فیلم های خیانت همسرم را دیدم او را کشتم/ جسد زن جوان در بیابان کشف شد
مرد جوان که چند ماه پس از طلاق همسرش وی را به قتل رسانده و جسدش را در بیابانهای اطراف شهر دفن کرده بود دو هفته پس از این جنایت اعتراف کرد.
حدود یک هفته قبل مرد جوانی با مراجعه به پلیس آگاهی غرب استان تهران از ناپدید شدن خواهرش خبر داد و گفت: مدتی قبل خواهرم از شوهرش طلاق گرفت و تنها زندگی میکرد آنها 2 دختر داشتند که بعد از جدایی با خانواده پدری زندگی میکردند اما تقریباً هر روز خواهرم آنها را میدید. ما هم تا چند روز قبل با خواهرم در ارتباط بودیم تا اینکه یکدفعه ناپدید شده و به تلفنهایش هم جواب نمیدهد؛ به خانهاش هم مراجعه کردیم اما آنجا هم نبود، نمیدانیم چه اتفاقی برایش افتاده است.
پس از این شکایت تحقیقات پلیسی آغاز شد و از آنجا که همسر سابق وی نیز به شهرستان محل زندگی پدرش رفته بود با این احتمال که وی از سرنوشت زن جوان با خبر باشد او را به اداره آگاهی احضارکردند. مرد 34 ساله وقتی مقابل کارآگاهان پلیس قرار گرفت ناگهان به قتل همسر سابقش اعتراف کرد و گفت: من همسرم را کشتم و جسدش را در بیابان دفن کردم.
وی درباره انگیزهاش از این جنایت گفت: ما اهل یکی از شهرهای آذربایجانشرقی بودیم، وقتی هنوز 18 سالم هم نشده بود به خواستگاری دختر همسایه رفتیم و با او ازدواج کردم. مدتی در شهر خودمان زندگی کردیم تا اینکه به خاطر بیکاری و مشکلات زندگی تصمیم گرفتیم به استان تهران بیاییم. در یکی از مناطق حاشیهای اطراف تهران ساکن شدیم و از آنجا که من شغل و درآمدی نداشتم پدرزنم برایمان خانهای اجاره کرد و خانوادههایمان هم بهعنوان خرجی به ما پول میدادند. بعد از مدتی بهعنوان راننده مسافربر مشغول کار شدم و تصمیم گرفتم اعتیادم را ترک کنم که موفق هم شدم و دیگر سراغ اعتیاد نرفتم. تازه زندگیمان داشت سرو سامان میگرفت که متوجه تغییراتی در رفتار همسرم شدم؛ او مدام سرش در گوشی تلفن همراهش بود و به من بیتوجهی میکرد. کمکم به رفتارش مشکوک شدم و وقتی بیشتر پیگیری کردم متوجه شدم با پسر جوانی ارتباط پنهانی دارد. وقتی به این ماجرا پی بردم انگار دنیا روی سرم خراب شد. بعد از کلی دعوا و درگیری به اصرار همسرم از هم جدا شدیم و طلاقش دادم.
مرد جوان ادامه داد: بعد از طلاق اما به خاطر علاقه زیادی که به همسرم داشتم از او خواستم آشتی کنیم، اوایل موافق نبود اما کم کم راضی شد به خاطر بچهها با هم دوباره ازدواج کنیم. تا چند هفته، ارتباط خیلی خوبی با هم داشتیم تا اینکه یک روز با هم برای صحبت بیرون رفته بودیم، داخل خودرو گرم صحبت بودیم که همسرم گفت حالش خوب نیست و سرش را روی صندلی گذاشت تا کمی بخوابد.
در همین موقع حس مرموزی به سراغم آمد و بیاختیار گوشی تلفن همراهش را برداشتم تا ببینم داخلش چیست؛ وقتی وارد قسمت عکسها شدم با دیدن چند عکس و فیلم از همسرم چنان عصبانی شدم و حالم دگرگون شد که کنترل رفتارم را از دست دادم و با چاقویی که در خودرو داشتم او را به قتل رساندم بعد هم جسدش را در بیابان دفن کردم.
متهم که از قتل همسرش بشدت پشیمان بود، گفت: بعد از کشتن همسرم با خوردن 100 قرص خودکشی کردم اما نمیدانم چه اتفاقی افتاد که وقتی چشم باز کردم در بیمارستان بودم و از مرگ نجاتم داده بودند.بعد از اعترافات متهم، به دستور بازپرس جنایی وی بازداشت شد و به همراه کارآگاهان جنایی به محل دفن جسد رفته و به این ترتیب جسد زن جوان پیدا شد و متهم برای تحقیقات بیشتر در اختیار مراجع قضایی قرار گرفت.
مرد مظلوم که با خیانت زنش قاتل هم شد
اینکه طلاقش داده بود، باید بعد از دیدن عکس ها رهاش میکرد و با بچه هاش به شهر خودشان برمیگشت و زندگی جدیدی را شروع میکرد. آن زن هم لیاقتش بیشتر از این نبود که به یک هرزه خیابانی تبدیل بشه.
دوستی داشتم به علت اینکه شوهرش زشت بود عاشق جوان زیبایی شده بود و با اصرار از شوهرش جدا شد و با او ازدواج کرد مرد هم رفت پی زندگیش..... آیا شوهر او هم باید او را میکشت؟؟؟ و خودش را گنهکار و بیچاره میکرد؟؟؟
بهتر نبود این آقا به جای اینکه قتل انجام بده، اون رو فراموش میکرد و یک زندگی تازه شروع میکرد....
به ناشناس،،،،،،،،،،، چرا حرف مفت میزنی زشت بود رفت عاشق شد مزخرفات چیه طرف شوهر کرده با تمام بدبختیها که امروزه مرد متٱهل تحمل میکنه به راحتی زیر سقف شوهر وبا نان وآبش عاشق شده جالبه، حالا اگر مرد این کارو میکرد چی زن میرفت پی زندگیش خوبه امروزی بودن ولی این طرز تفکر بی عزتی انسان هستش
دقیقا! مثل هزاران زن که با دیدن خیانت همسر رفتند طلاقشان را گرفتند و دنبال این نبودند که آقا تا چه حد دقیقا هرزه بوده یا نبوده و با همسر صیغه ای عقدی یا حتی دوست دخترش چه کارها کرده و عکس و فیلم ا ز
کارهایشان گرفتند یا نه که او را بکشند.
در حدی نیستم به خودم اجازه بدم لقبی به ایشان بدهم اما خب از همین دقت نکردن و انتخاب کسی که سابقه اعتیاد داشته مشخصه دقت نکرده همان اول کسی را انتخاب کند که برایش کافی باشد و بهترین!
حق زنی که خیانت کنه باید همین باشه.
طلاق بدین ، زن زیاده، چرا می کشید از تحقیر می ترسید برید روانشناس
دقیقا! یه سری آقا زندگیش رو پای اعتیاد تلف کرده حالا هم که دیگه به احتمال زیاد اعدام!
وقتی قوه قضائیه به وضایفش عمل نکنه، نتیجه اش میشه صدور و اجرای حکم بدست هر کس و ناکسی.
میشه بگی قوه قضایه باید چکار میکرده؟؟زنی که مخفیاته خیانت میکرده؟دوما کسی شکایتی نکرده بوده که قابل پیگیری باشه ..این زت چقدر پست بوده با اینکه شوهرش بخشیدش باز دوباره شروع کرده ..توبه گرگ مرگه...و اون دوست دیگه میگه چون شوهرش زشت بود طلاق گرفت .مگه همون اول کور بود ندید خواستگارو ...اینها همه بر میگرده به بی دینی و بی حجابی و هرزه گری
عشق سخته اما با گذشت زمان از شدت اثراتش به مراتب کاسته میشه منم زخم خوردم اما خدا کمکم کرد خودمو کنترل کردم. هم کار خانم زشت بود هم عکس العمل مرد. کاش موقع عصبانیت تصمیم نگیریم تا پشیمانی به بار نیاد
آفرین بر شما! بهترین کار رو انجام دادید!
دین ما یادمان داد و پیامبر عظیم الشان ما و امام و مولایمان تاکید کرد که کشتن و گرفتن جان فقط و فقط کار خداست وبس،هرزنی که کار نادرستی کرد باید طلاقش داد و اسمش را ورد پایش را از زندگی باید شست و انسان عاقل وبالا از نظر فکری با کشتن نفس دیگر (چه زن و چه مرد) زندگی بچه های بی گناه را نابود نمیکند و برای رسیدن به کمال انسانیت باید خشم را کنترل کرد
احسنت
به ناشناس ۱۷:۵۶
نوشته من به منظور تایید کار زشت دوستم نبود.منظور اینه وقتی کسی شما رو به فرد دیگری ترجیح میده همون بهتر که نباشه و نباید به خاطرش خودت رو به درد سر بندازی....حتی من و اطرافیان خیلی دوستم رو نصیحت کردیم ولی فایده نداشت خب فکر کردی چی ؟؟ ! الان وضعش خیلی بهتره ؟؟پسره هر روز کتکش میزنه و بهانه گیری میکنه....
در ضمن مردان ما همه عزیز هستند و قابل تقدیر
مخصوصا مردانی که برای خانواده زحمت میکشند
لیاقت میخواهد قدر دانستن چنین مردانی !
خانم من هم بعد ۸ سال زندگی و گذاشتن دو تا بچه ۳ و ۱۴ ماهه راحت گفت . دیگه دوستت ندارم و ترک مون کرد . البته متوجه شده بودم کسانی زیر پاش نشستن و دیدم . خاله هاش گفتن مرد باش و به قتل ش برسان ، گفتم هیچ وقت دست به روش بلند نکردم و نخواهم کرد جوابش با خداست .. خلاصه طلاق ش دادم و ساای چند بار با هر مرد عریبه دیده ام اش . هیچ حسی بهش ندارم نه کینه نه نفرت نه پشیمانی . به لطف خدا دو ساله ازدواج کردم و دختر ۱۴ ماهه ام امسال رفته کلاس اول و پسر سه ساله ام رفته کلاس دوم . احترام زن اول م رو دارم چون مادر بچه هام است . باید تو تصمیم گیری ها ارامش داشته باشیم تا کار به جاهای باریک و سخت نرسد .. دوستتون دارم یا حق
کاش کاش و باز هم کاش همه می توانستند همچون شما عاقلانه و محترمانه تصمیم گیری کرده و رفتار کنند. آفرین بر شما!
خوب کاری کرده دمش گرم چهارتامثل این مردپیدابشن بقیه زنها حساب کاردستشون میاد