راز قتل قدیمی در پرونده سارق تیزرو لو رفت
بررسی سوابق کیفری سارق تیزرو در دادسرای ویژه سرقت راز یک قتل قدیمی را در پروندهاش فاش کرد.
اوایل امسال مرد جوانی در تماس با پلیس از سرقت گوشی تلفن همراهش خبر داد و گفت: در حال عبور از خیابان و صحبت با تلفن همراهم بودم که ناگهان، احساس کردم گوشی تلفن دیگر در دستم نیست.
وقتی به خودم آمدم پسر جوانی را دیدم که صورتش را پوشانده بود و کلاه سفید رنگی به سر داشت او با چنان سرعتی گوشی را از دستم قاپیده بود که شوکه شدم. سارق پای پیاده فرار میکرد اما سرعت او به قدری بالا بود که نتوانستم به او برسم و از من فاصله زیادی گرفته بود. پسر جوان طوری میدوید که فکر کردم قهرمان دوومیدانی است.
سرقتهای 10 ثانیهای
با شکایت مرد جوان تحقیقات به دستور بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت آغاز شد. در حالی که تحقیقات در این رابطه ادامه داشت، کارآگاهان اداره هجدهم پلیس آگاهی با شکایتهای مشابه دیگری نیز مواجه شدند. همه شاکیها مدعی بودند سارق تیزرو پای پیاده نقشه گوشی قاپیهایش را اجرا میکند. سرقتهایی که بیش از 10 ثانیه طول نمیکشید.تحقیقات برای دستگیری سارق ادامه داشت تا اینکه کارآگاهان پلیس محدودههایی را که سارق ناشناس اقدام به سرقت میکرد، نشانهگذاری کردند.
بدین ترتیب محلهای سرقت زیر نظر گرفته شد و کارآگاهان موفق شدند دو هفته قبل، سارق تکرو را حین آخرین سرقت بازداشت کنند.
متهم جوان ابتدا منکر سرقتها بود، اما زمانی که با تصاویرش هنگام سرقت که توسط دوربینهای مداربسته گرفته شده بود، مواجه شد لب به اعتراف گشود.
ناصر متهم دستگیر شده در تحقیقات گفت: من دونده خوبی هستم و همیشه دلم میخواست در مسابقات دوومیدانی شرکت کنم، اما شرایط زندگیام اجازه نداد.
من از خانوادهای بیپول و فقیر ساکن جنوب شهر بودم که حتی توان ادامه تحصیل هم نداشتم چه برسد به ورزش و قهرمانی. اما ذوق و استعداد دونده بودن همیشه همراهم بود و مدتی قبل تصمیم گرفتم از آن استعداد استفاده کنم.
او ادامه داد: در خیابانها پرسه میزدم و افرادی را که با تلفنهای همراه مدل بالا در حال صحبت بودند شناسایی میکردم.
به آنها نزدیک شده و در چشم برهم زدنی گوشیها را سرقت میکردم. سرقتهای من درنهایت 10 ثانیه طول میکشید تا مالباخته به خودش میآمد، به خاطر اینکه خیلی سریع میدویدم از او خیلی دور شده بودم.
با اعتراف ناصر به سرقتهای سریالی گوشیهای تلفن همراه مدل بالا او روانه زندان شد.
اتهام قتل
در حالی که ناصر در زندان به سر میبرد، به دستور بازپرس سوابق کیفری متهم مورد بررسی قرار گرفت. در استعلامات انجام شده مشخص شد ناصر به اتهام قتل عمد تحت تعقیب است.
در بررسی اوراق پرونده مشخص شد در سال 98 و در حالی که ناصر 17 ساله بود یک روز به همراه دوستش سوار بر موتورسیکلت در خیابانها پرسه میزدند و با شناسایی سوژههای مناسب اقدام به سرقت گوشی تلفن همراه میکردند.در آخرین سرقتهای این باند دو نفره، آنها مرد میانسالی را هدف سرقت قراردادند اما هنگام سرقت مالباخته مقاومت کرد و کار به درگیری کشیده شد در این درگیری ناصر با چاقویی که به همراه داشت ضربهای به قلب مرد میانسال زد و فرار کردند. پس از آنکه مردم او را به بیمارستان رساندند بر اثر شدت خونریزی و جراحات وارده جان باخت.
با قتل مرد میانسال، ناصر و همدستش شناسایی و بازداشت شده و از آنجایی که متهمان زیر 18 سال سن داشتند، پرونده به دادسرای اطفال فرستاده شد و مورد رسیدگی قرار گرفت. با صدور کیفرخواست پرونده به شعبه ویژه اطفال و نوجوانان در دادگاه کیفری یک استان تهران ارجاع شد.
باتوجه به ماده 91 قانون مجازات اسلامی که میگوید درصورتی که متهم بین 15 تا 18 سال داشته باشد، اما ماهیت جرم انجام شده و یا حرمت آن را درک نکنند و یا در رشد و کمال عقل آنان شبهه وجود داشته باشد از حکم قصاص تبرئه میشود با نظر قضات به پرداخت دیه محکوم شده بود.
با صدور حکم از سوی قضات دادگاه، ناصر با قرار وثیقه از زندان آزاد شد اما از آنجایی که خانواده مقتول به حکم صادره اعتراض داشتند و مدعی بودند که ناصر قدرت تمیز داشته چرا که با چاقو ضربه به قلب مقتول زده است، پرونده به دیوانعالی کشور ارجاع شده و قضات دیوانعالی کشور در بررسیهای صورت گرفته، رأی صادره را رد کرده و بدین ترتیب پرونده به شعبه هم عرض ارجاع شده بود. با رد حکم، دستور بازداشت مجدد ناصر از سوی دادگاه صادر شده بود، اما ناصر که پس از آزادی متواری شده بود همچنان تحت تعقیب قرار داشت.
با فرار ناصر، تحقیقات برای دستگیری او ادامه داشت تا اینکه در استعلامات صورت گرفته از سوی بازپرس دادسرای ویژه سرقت، مشخص شد که متهم فراری پس از آزادی به سرقتهایش ادامه داده است. بدین ترتیب پرونده متهم برای رسیدگی به ماجرای قتل مرد میانسال به دادگاه کیفری فرستاده خواهد شد.