خودکشی ساختگی برای اثبات عشق
پسر عاشقپیشه وقتی با جواب رد دختر مورد علاقهاش برای ازدواج مواجه شد با ارسال فیلمی دروغین از خودکشی تلاش کرد رضایت او را جلب کند. دختر جوان بعد از دریافت فیلم به همراه تیمی از مأموران پلیس خود را به خانه خواستگارش رساند و متوجه سناریوی ساختگی او شد.

ساعت ۲:۳۰ بامداد، دختر ۲۷ سالهای سراسیمه در یکی از خیابانهای شمالی تهران به اداره پلیس رفت و برای نجات جان پسر جوانی درخواست کمک کرد.
وی در توضیح ماجرا گفت: «مدتی قبل در یک میهمانی با پسر جوانی به نام شهرام آشنا شدم. او به من پیشنهاد ازدواج داد و من هم از اخلاق و رفتارش خوشم آمد و پیشنهادش را قبول کردم. البته قرار شد مدتی با هم رابطه تلفنی و پیامکی داشته باشیم تا یکدیگر را بیشتر بشناسیم و بعد درباره ازدواج با خانوادههایمان صحبت کنیم و خانواده او به خواستگاری من بیاید.
مدتی گذشت و ما با هم رابطه داشتیم و گاهی هم در رستوران یا پارک و خیابان با هم قرار ملاقات میگذاشتیم. از آشنایی ما حدود سه سالی گذشت و خانوادهاش هم تلفنی با خانوادهام درباره ازدواجمان صحبت کرده بودند تا اینکه چند روز قبل به خاطر اینکه تصمیم گرفته بودم ادامه تحصیل بدهم به خواستگاریاش جواب رد دادم.»
آخرین تماس
دختر جوان ادامه داد: «من به شهرام گفتم قصد ازدواج ندارم و بهتر است رابطهمان را قطع کنیم، اما او میگفت عاشق من است و اگر با او ازدواج نکنم خودش را میکشد. او اصرار میکرد و من هم قبول نمیکردم، چون فکر میکردم او میخواهد مرا فریب بدهد تا اینکه چند ساعت قبل با من تماس گرفت و گفت اگر پیشنهاد ازدواجش را قبول نکنم، خودکشی میکند. من باز هم قبول نکردم و آب پاکی را روی دستش ریختم که دقایقی بعد فیلمی برایم فرستاد و در آن فیلم مقداری دارو خورد و از من خداحافظی کرد.
پس از آن هر چقدر به تلفن همراهش زنگ زدم، جواب نداد. خیلی نگرانش شدم و به خانه اش رفتم، اما در خانه را هم باز نکرد. احتمال میدهم او به خاطر جواب رد من خودکشی کرده باشد، به همین خاطر تصمیم گرفتم از پلیس کمک بخواهم و قبل از اینکه فوت کند به خانهاش برویم و او را برای درمان به بیمارستان ببریم و جانش را نجات دهیم.»
ورود تیم جنایی به صحنه
پس از درخواست دختر جوان، مأموران پلیس موضوع را تلفنی به قاضی میثم حسینپور، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران خبر دادند. بدین ترتیب بازپرس جنایی همراه تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی و مأموران امداد و نجات آتشنشانی راهی محل شدند. مأموران در نخستین گام در خانه مورد نظر را که آپارتمانی در طبقه سوم ساختمان مسکونی بود زدند، اما کسی در را باز نکرد. از سوی دیگر همسایهها هم اعلام کردند که پسر جوان ظهر روز قبل وارد خانهاش شده و بعد از آن دیگر او را ندیدهاند.
همچنین در بررسی دوربینهای مداربسته ساختمان مسکونی مشخص شد پسر جوان پس از اینکه ظهر روز قبل وارد خانهاش شده دیگر از ساختمان بیرون نرفته است؛ بنابراین این احتمال که برای شهرام اتفاقی رخ داده باشد برای مأموران پلیس قوت گرفت و در ادامه مأموران آتشنشانی به دستور بازپرس جنایی در ورودی را تخریب کردند و وارد آپارتمان شدند.
سناریوی دروغین
مأموران پلیس وقتی وارد آپارتمان شدند با هیچ چیز مشکوکی داخل اتاق پذیرایی روبهرو نشدند، چون به گفته دختر جوان، شهرام از داخل اتاق پذیرایی فیلم خودکشیاش را برای او فرستاده بود. مأموران پلیس در ادامه در اتاق خواب در حالی با شهرام روبهرو شدند که روی تختش خوابیده بود و حتی متوجه ورود مأموران به آپارتمانش هم نشده بود.
شهرام وقتی از خواب بیدار شد و مأموران و نامزدش را بالای سرش دید، تازه متوجه شد که سناریوی دروغینش پای پلیس را به خانهاش باز کرده است.
وی درباره سناریوی دروغینی که برای به دست آوردن دل نامزدش طراحی کرده بود، گفت: «سه سال قبل با نوشین آشنا و از همان زمان عاشق و دلباخته او شدم و پیشنهاد ازدواج دادم. هر روز که میگذشت بیشتر به او وابسته میشدم، بهطوریکه جدایی از او برای من غیرممکن بود. فکر میکردم زندگی بدون نوشین امکان ندارد، از طرفی نوشین مراسم خواستگاری را امروز و فردا میکرد تا اینکه یک هفته قبل به من گفت فراموشش کنم. ابتدا فکر کردم شوخی میکند، اما وقتی متوجه شدم جدی میگوید اصرار کردم و گفتم که نمیتوانم او را فراموش کنم. نوشین از هفته قبل جواب تلفنهای مرا نداد و من هم خیلی دلم برای او تنگ شده بود، به همین خاطر تصمیم گرفتم برایش فیلم هندی بازی کنم و از این طریق دل او را به دست بیاورم، چون من علاقه زیادی به فیلم هندی دارم و همیشه فیلم هندی تماشا میکنم.
امشب وقتی دیدم تلفنم را جواب نداد، مقداری دارو تهیه کردم و روی میز چیدم و از خودم فیلم گرفتم که به خاطر اینکه به من جواب منفی داده قصد خودکشی دارم و بعد هم فیلم را برای نوشین فرستادم. پس از این او با من تماس گرفت، اما جواب ندادم و حتی وقتی به در خانهام آمد در را باز نکردم. میخواستم بدانم چقدر مرا دوست دارد و الان که دیدم برای نجات جانم مأموران پلیس را به خانهام آورده، خیلی خوشحالم، چون فهمیدم مرا خیلی دوست دارد.»
پس از صحبتهای شهرام و نوشین، بازپرس جنایی به آنها گفت برای تشکیل زندگی مشترک لازم است تصمیمات عاقلانهتری بگیرند و از تصمیمهای احساساتی و هیجانی دوری کنند.
جالب بود-درود بر پلیس