توطئه هولناک خانوادگی برای قتل پدر
راز جنایت زنی که با همدستی دختر، خواهرش و مردی دیگر، شوهرش را به قتل رسانده است، فاش شد.
سناریوی هولناک زنی که با همدستی دختر، خواهرش و مردی، شوهرش را کشته بودند، در جریان تحقیقات پلیسی فاش شد.متهمان با طراحی سناریویی قصد داشتند مسیر تحقیقات را منحرف کنند اما اختلاف مقتول و همسرش سرنخ کشف ماجرا را به ماموران داد.
دقایقی بعد تیمی از ماموران پلیس آگاهی شهر قدس در محل حاضر شده و تحقیقات در این باره را آغاز کردند. بررسیها نشان داد، این مرد در محل دیگری به قتل رسیده و جسدش به آنجا منتقل شده است. مدارک هویتی همراه این مرد نبود تا هویتش شناسایی شود، به همین دلیل جسد برای تعیین علت اصلی مرگ و شناسایی هویت مقتول به پزشکی قانونی منتقل شد.
همزمان با کشف جسد، زنی با مراجعه به پلیس آگاهی از ناپدید شدن همسرش به نام سینا خبر داد و گفت: «همسرم دیروز برای رفتن به محل کارش از خانه بیرون رفت و دیگر بازنگشت. در این مدت تلفنهمراهش نیز خاموش است و احتمال میدهم بلایی سر او آمده است. تصمیم گرفتم به اداره آگاهی بیایم و ناپدید شدن او را گزارش کنم.»
پس از این شکایت ماموران دریافتند که مشخصات سینا با جسد کشف شده در حوالی باغستان یکی است. به همین دلیل از این زن خواستند به پزشکی قانونی برود و این احتمال را بررسی کند که او با مشاهده جسد مقتول، شوهرش را شناسایی کرد.
این فرضیه وقتی قوت گرفت که تحقیقات محلی نشان داد، سینا و همسرش چند سالی اختلاف داشتند که این اواخر هم شدت گرفته بود. همین سرنخ کافی بود تا همسر مقتول دستگیر شود. او ابتدا منکر قتل همسرش شد اما در ادامه به کشتن شوهرش با همدستی دخترش، خواهرش و مردی اعتراف کرد و گفت: «به دلیل اختلافاتی که با همسرم داشتم، تصمیم به قتل او گرفتم. موضوع را با دخترم و خواهرم در میان گذاشتم و آنها کمکم کردند.
براساس نقشه ابتدا شوهرم را با قرص خوابآور بیهوش کرده و بعد شاهرگش را زدیم و او را کشتیم. بعد جسدش را در کنار جاده رها کردیم.»
سرهنگ شاهپور فلاحی، فرمانده انتظامی شهرستان قدس در این باره گفت: «پس از اعتراف این زن، ماموران همدست دیگر او را دستگیر کردند.» وی به خانوادهها توصیه کرد: «با توجه به اینکه اکثر قتلها با تصمیمات لحظهای، هیجانی و ناتوانی در کنترل خشم حادث میشود، نیاز است شهروندان با فراگیری مهارتهای کنترل خشم در زمانهای بروز درگیری و عصبانیت با کنترل عصبانیت و تفکر از عواقب ناگوار درگیری، از محیطهای پراسترس و متشنج دور شوند تا گرفتار عواقب کار ناآگاهانه خود نشوند.»
کاااش بابای من زنده بود تا هر دقیقه قربونش برم،،،، خاک بر سر چنین فرزندانی
زندگی کردن دراینجا خودش استرس زاست چه جوری خودمان روازاسترس دورکنیم وضع مالی خوبی هم که نداریم ازاینجا بریم.